{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}
برج
  • یک منتقد فیلم هم ترجیحش این است در نوشته‌اش از عباراتی بارها تکرارشده و کلیشه‌ای مثل «این فیلم فقط به‌خاطر جلوه‌های ویژه‌اش ساخته شده» استفاده نکند، اما چاره چیست وقتی کسانی هم چنان فیلم‌هایی می‌سازند که قرار است بنشینیم و تمرین‌هایی تازه در ور رفتن با امکانات CGI را تماشا کنیم؟

  • سال‌ها پس از فروپاشی رژیم نازی، هنوز خاطره سلطه آنها بیش از هرچیزی با بازداشگاه‌های زندانیان سیاسی و اردوگاه‌های اسرای جنگی به‌یاد آورده می‌شود. در سراسر قلمروی حکومت قاهرانه نازی‌ها، چه در داخل و چه در خارج آلمان، یک چیز همه‌جا دیده می‌شد به‌نحوی که حالا می‌تواند نماد سیطره مخوف آنها قلمداد شود؛ "برج دیدبانی". این عنوان ۷ تابلوی نقاشی بزرگ "سیگمار پولکه" چهره شاخص هنر معاصر آلمان است که در حدفاصل سال‌های ۱۹۸۴ تا ۱۹۸۸ کار شده و اوج تجربیات شبه کیمیاگری وی را رقم زدند.

  • در سینما همیشه داستان‌ها و رخدادها در یک ظرف زمانی دیده می‌شوند، اما ویدئوآرت ۲۴ساعته "کریستین مارکلی" برآن است تا خود زمان را در ورای رخدادها نشان دهد. اثر خیره کننده او با عنوان "ساعت" یک ماشین جستجوی زمان است؛ حاصل سال‌ها تحقیق و مشاهده هزاران فیلم از ژانرهای مختلف سینمایی. بیش از ۱۲۰۰۰ لحظه از فیلم‌های مختلف، بدون هیچ‌گونه خط داستانی، به نحوی تدوین شده‌اند که داستان زمان در سینما را در یک شبانه روز بیان کنند. مارکلی این اثر ویدئویی را در سال ۲۰۱۱ در بینال ونیز ارائه و شیرطلایی بهترین هنرمند را برای آن دریافت کرد.

  • پرچم در همه سرزمین‌ها نشانه ملی و مظهر میهن‌پرستی است که پیوسته بدان ادای احترام می‌شود، اما نقاشی "پرچم" هنرمند امریکایی"جاسپر جانز" سالیان زیادی یک اثر ضدملی و ضدامریالیستی تلقی می‌شد. ایده جانز برای خلق این اثر به‌غایت ساده بود؛ بازنمایی دقیق و بدون مداخله علامت پرچم. نتیجه کار اما از اینکه او پرچم را درحال اهتزاز و یا باهرگونه تغییراتی نقاشی می‌کرد، بسیار رازآمیزتر شد. پرچم صرفاً یک نشانه است، خیلی کمتر از آنچه که از یک نقاشی انتظار می‌رود و به همین دلیل در صورت نمایش بدون قاب آن، ممکن است اساساً تابلوی نقاشی قلمداد نشود. بنابراین بلافاصله به این پرسش ختم می‌شود که آیا این اثر یک نقاشی است یا یک پرچم؟ نقاشی در این وضعیت، بیشتر شبیه یک معماست تا بیان وطن‌پرستی و لذا بعدها نوعی به چالش کشیدن ناسیونالیسم امریکایی تلقی شد.