نامه سرگشاده خانه تئاتر در اعتراض به مشکلات صنفی به وزیر ارشاد
فرهنگ قربانی مشکلات اقتصادی
ساسان پیروز نائب رئیس انجمن تئاتر درباره نامه سرگشاده انجمن تئاتر به وزیر ارشاد گفت:ما با تئاترهایی مواجه هستیم که وقتی اجرای آنها را میبینیم و درباره پایین آمدن سطح کیفیتشان از عواملشان میپرسیم همه میگویند که زمان کافی نمیتوانستیم بگذاریم و باید فرآیند تولید تئاتر را کوتاه میکردیم تا در هزینهها صرفه جویی کنیم. یا نمیتوانستیم دکور یا لباس خوب تهیه کنیم چون هزینه تولید را بالا میبرد و ما را به ورشکستگی میکشاند.
هنر امروز- فاطمه اسماعیلی: "ساسان پیروز" نائب رئیس انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر در گفت و گو با هنر امروز درباره علت نوشته شدن نامه سرگشاده انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران تئاتر به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران تئاتر حدود 18 سال در حال فعالیت است و چون اعضای آن در هر دو حوزه تئاتر و رسانه فعالیت میکنند، فصل مشترکی بین این دو حوزه شکل گرفته است. به واسطه این شکل فعالیت که اعضا و هیئت مدیره آن که به صورت دورهای درحال تغییر هستند، سالهاست که اتفاقهایی را که در حوزه تئاتر میافتد، رصد میکند و جریانها را شناسایی میکند. در نتیجه در بزنگاههایی متوجه میشود که بحرانی وجود دارد و این وظیفه را احساس میکند که باید به این وضعیت هشدار بدهد. این پیش زمینه بوده است که امروز انجمن به این نتیجه میرسد که باید مستقیما به شخص وزیر ارشاد نامهای بنویسد. این هشدار یک هشدار مسئولانه و دلسوزانه است تا بتوان به وضعیت مطلوب رسید.
وی ادامه داد: تئاتر ایران در دو سال اخیر دچار بحران شده است. در بخشی از بیانیه نیز به مشکلات اقتصادی اشاره شده است. ما متوجه این امر هستیم که ممکن است که ریشههای این بحران اقتصادی بیرون از وزارت ارشاد باشد و به اقتصاد کل کشور و تحریمها برگردد، اما در برابر این وضعیت بحرانی چه برنامهریزی و ساز و کاری اندیشیده شده است. متاسفانه به نظر میرسد که یا این تمهیدات به درستی طراحی نشده است و یا به درستی اجرا نشده است. در نتیجه ما شاهد افزایش مشکلات مالی هستیم. ما به صورت دائم با گروههای تئاتری مواجه میشویم که بعد از ماهها تلاش و تمرین که کاری را اجرا کردند، از نظر مالی نتوانستند حداقلهای مورد نیاز را به دست بیاورند و دچار سرخوردگی میشوند. ما با کارهایی مواجه هستیم که وقتی اجرای آنها را میبینیم و درباره پایین آمدن سطح کیفیتشان میپرسیم همه میگویند که زمان کافی نمیتوانستیم بگذاریم و باید فرآیند تولید تئاتر را کوتاه میکردیم تا در هزینهها صرفه جویی کنیم. یا نمیتوانستیم دکور یا لباس خوب تهیه کنیم چون هزینه تولید را بالا میبرد و ما را به ورشکستگی میکشاند. این مشکل اقتصادی قاعدتا تبعات مخرب فرهنگی خود را دارد. این درواقع یک نمونه از نداشتن تمهیدات و طراحی های مناسب برای شرایط فعلی است و هنرمندان نیز در درون آن قرار دارند. و ما از دولت انتظار داریم که راهکاری داشته باشد.
ساسان پیروز در پاسخ به این سوال که دولت تا چه میزان باید از نظر مالی گروههای تئاتر را حمایت کند و سرمایه گذارهای خصوصی چه نقشی در این باره دارند، گفت: حدود ده سال پیش این ایده مطرح شد که هزینه های تئاتر تنها بر دوش دولت نباشد و سرمایه گذاران خصوصی وارد این عرصه بشوند. در ابتدا ایده خوبی بود و می توانست به حل بعضی از مشکلات دولت نیز کمک کند و انگیزه در افراد ایجاد کند اما برنامه توسعه تئاترهای خصوصی هم به زعم ما به خوبی اجرا نشد و در عمل به انحراف رفت. گویی دولت از یک جایی به بعد نظرش تغییر کرد و تئاتر خصوصی را یک معزل دانست. و ما الان می بینیم که طرح هایی که وجود داشت و در همین دوره اداره کل هنرهای نمایشی و وزارت ارشاد آنها را پیشنهاد میدادند و زمینه سازی میکردند امروز همگی اموری متروک شده اند و به صورت جدی آن را ادامه نمیدهند و مشکلاتشان نیز برطرف نمیشود. بنابراین تغییر رویکرد منفی بود و به بهبود کارها منجر نشد و حتی مسیری را که از قبل تا حدودی امیدوار کننده بود، از بین برد. شدت گرفتن این میزان از ورشکستگی اقتصادی و بی کیفیتی تئاتر در این دوسال اخیر بوده است.
پیروز درباره تاثیر مشکلات بر میزان مخاطبان تئاتر افزود: مخاطبان حتی ممکن است کمتر یا بیشتر بشوند. زیادتر شدن مخاطبان هم نشان از موفقیتهای آن الگوهای نیست. چون هرساله تعداد نفرات بیشتری داریم که میخواهند وارد این حرفه بشوند و ممکن است هر کدام از کارها به تنهایی ورشکست شوند یا مخاطب کافی نداشته باشند اما در مجموع مخاطب ها افزایش پیدا کرده باشد. در اینجا نیاز به بررسیهای آماری دقیقتری است. آیا واقعا وضعیت به سمت مطلوبی پیش میرود و یا ما داریم آمارسازی میکنیم. صرفا گفتن این حرف که ده درصد مخاطبان تئاتر افزایش پیدا کرده است، دلیلی بر درست بودن آمار نیست و باید تک تک کارها را زیر نظر گرفت تا بفهمیم چقدر در جذب مخاطب خود موفق عمل کردهاند و درآمدی که از جذب مخاطب داشته اند آیا کفاف هزینههای رو به افزایش شان را میدهد یا خیر. بخشی از مشکلاتی که در پشت صحنهها به خاطر میزان دستمزدها داریم به خاطر این است که نمایش در شرایط تولید مناسبی قرار نگرفته است و یا درآمدشان آنقدر نبوده است که کفاف هزینه ها را بدهد.
نائب رئیس انجمن تئاتر گفت: این وجه اقتصادی ماجرا است ولی آن چیزی که این بحران را افزایش میدهد، تعامل و همکاری هنرمندان و وزارت ارشاد است که تحت شعاع قرار گرفته است و به جای آنکه شاهد رویکردهای همدلانه باشیم با رویکردهای آمرانه مواجه هستیم. اصولا انگار راهکار مناسبی وجود ندارد و این از طریق محدودیت و حذف صورت مسئله با آن برخورد می شود.
یکی دیگر از اشتباهاتی که انجام شده است آمدن آیین نامهای با این عنوان که باید کسانی که کار تئاتر انجام می دهند، حتما مدرک تحصیلی مرتبط داشته باشند. حدود هفت یا هشت ماه قبل آیین نامهای از طرف رئیس شورای نظارت با این عنوان مطرح شد که مشکل با جوانانی است که سر پر شوری دارند و برای آنکه جلوی آنها را بگیریم تصمیم گرفتیم احراز صلاحیت حرفه ای انجام بدهیم. به صورت آشکار گفتند که نیت این ماجرا بیش از هر چیزی که به کیفیت کار مربوط باشد، بیشتر یک نگاه ممیزی است و این نگاه به شدت تاسف بار است. همان طور که در نامه نیز اشاره کردیم مهمترین سرمایه برای حوزه هنر نیروی انسانی است ما هرساله نزدیک به هزار نفر را داریم که از آموزشگاههای مختلف وارد حرفه تئاتر میشوند. به جای آنکه زمینه ورود و رشد این آدم ها را فراهم کنیم، داریم مانع می سازیم. و نکته دیگر آن است که جایگاه شورای نظارت این نیست که هنرمندان را تایید صلاحیت حرفه ای کنند. هنرمندان به این ماجرا خیلی تن نمیدهند چون چه کسی میتواند قضاوت کند که تو هنرمند هستی یا خیر. حتی اگر چند نفر از کارشناسان حوزه نظارت خودشان هنرمند و تحصیل کرده تئاتر نیز باشند باز هم سلیقه شخصی وارد ارزش گذاریهایشان می شود. هنر در فرآیند عمل قوام پیدا میکند و هنر نوعی مهارت به حساب میآید. مهارت درصورتی رشد پیدا میکند که آدم ها فرصت انجام آن را داشته باشند.
پیروز درباره نقش خانه تئاتر در حمایت از هنرمندان تازه کار گفت: نقش خانه تئاتر حمایت از هنرمندان نیز نیست، در واقع توان و بودجه و امکانات کافی را ندارد. وظیفه حمایت اول از همه بر عهده دولت است چون به بودجه دولتی دسترسی دارد و میتواند طرح آماده کند و مجلس آن را تصویب کند. متاسفانه هنوز خانه تئاتر به عنوان یک صنف شناخته نشده است و همچنان به لحاظ قانونی این مشکلات را داریم.
در متن نامه سرگشاده به "سید عباس صالحی" وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آمده است:
به نام خداوند حق و حقیقت
جناب آقای سید عباس صالحی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی با سلام و درود، این نامه نوشتهای از سر احساس مسئولیت و دغدغهمند، حاوی یک پیام صریح برای حضرتعالی است.
تئاتر ایران به مرحلهای بحرانی وارد شده است. ؛ پس مخاطب این نامه نیز به دلیلی آشکار شخص شمایید؛ فارغ از آنکه این بحران در سالهای گذشته یا شرایط عمومی کشور ریشه دارد یا پدیدهای متاخر و حاصل تحولات چند سال اخیر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت هنری و اداره کل هنرهای نمایشی باشد، اوج گیری این بحران اکنون و در دوران مدیریت جنابعالی رخ میدهد و به همین سبب، معتقدیم بر عهده شماست که با قبول مسئولیت خود و اصلاح امور، راه حلی عاجل بیابید.
پس نخستین خواسته ما از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی این است که چند سطر پیش رو را، نه سیاه نمایی که هشداری بی واسطه و از سر دلسوزی ببینید.
اجازه دهید برای تمرکز بر آنچه جدید است، از زخمهای کهنهای چون خیل هنرمندان و منتقدان و رسانهنگاران بیکار و بیبهرگیشان از حقوقی چون بیمه بیکاری و عدم توسعه متناسب زیرساختها و فرصتهای اندک شغلی بگذریم. قطعاً بحران اقتصادی برای هنرمندان تئاتر و لاجرم برای شما امری جدید نبوده و نیست اما متاسفانه امروز به اوج تازهای نزدیک میشود که میتوان آن را "خطر ورشکستگی اقتصادی و فرهنگی تئاتر" نامید.
کوتاه سخن آنکه تورم ۲ سال اخیر از یک سو "هزینه تولید تئاتر" را برای هنرمندان تا نزدیک به ۸۰ درصد افزایش داده و از سوی دیگر، به واسطه کاهش قدرت خرید طبقه متوسط، افزایش "بهای بلیت تئاتر" برای آثار اندیشمند و فرهنگی را ناممکن کرده و بسیاری از نمایشها حتی آنها که در جلب مخاطب کاملا موفق بودهاند یا آنها که سالن های دولتی از کمکهای اندک "اداره کل هنرهای نمایشی" بهرهای بردهاند از تامین هزینهها و پرداخت دستمزدی متناسب با شان هنرمندان و ماهها زحمات عوامل اجرا ناتوان میمانند.
جناب وزیر! ما نگرانیم که تئاتر اندیشهورز و هنرمندانه ایران که زمانی نه چندان دور و کمتر از ۲ دهه قبل با ایجاد گشایشی نسبی در حوزه فرهنگ و هنر و همراهی دولتمردان و هنرمندان، مایه افتخار فرهنگ و هنر و در جهان نمونهای شاخص از تئاتر آسیا و منطقه خاورمیانه شده بود، روز به روز ضعیفتر میشود. کاهش مداوم کمکهای مالی بخش دولتی و نبود ساز و کاری مناسب و متناسب با نیازهای روز جهت حمایت از هنر تئاتر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در کنار کاهش درآمدهای حاصل از گیشه و افزایش تورم و هزینهها، اثرات نخستین خود را آشکارا در شتابزدگی و تغییر فرایند تولید تئاتر، تغییر رابطه هنرمند و جامعه و نزول کیفیت هنری نمایشهای تولید شده عیان کرده است.
نخستین شواهد این بحران را به سادگی میتوان در رواج نمایشهای به تعبیر شما «لاکچری» از یکسو، سرخوردگی و زیان مالی بسیاری از پروژههای ارزشمند هنری از سوی دیگر و نیز افزایش تعداد شکایات و اختلافهای مالی در پشت صحنه نمایشهای اجرا شده باز دید.
گسترش "تئاتر خصوصی" که زمانی به عنوان مفر یا راهکاری برای «توسعه تئاتر»، «افزایش اشتغال هنرمندان» و "نهادینه شدن تئاتر در کشور" مطرح شده بود، امروز در عمل به سوی بنبست اقتصادی حرکت میکند و روند ارزشمندی که با نگاهی به "اقتصاد خلاق"، "آموزش مدیران فرهنگی"، تلاش برای "ساماندهی گروه های تئاتر در قالب موسسات فرهنگی و هنری"، اصلاح "شیوه های تقسیم منابع مالی" و "حمایت از توسعه سالنهای خصوصی تئاتر" و غیره آغاز شده بود، امروز اموری متروک شدهاند.
شگفت آنکه در شرایطی که هنر تئاتر، آشکارا و بیش از هر زمان دیگر، نیازمند افزایش حمایت مالی دولت از هنرمندان، تماشاگران طبقه متوسط و دانشجویان و همچنین تماشاخانهها (اعم دولتی و خصوصی) است اما نه تنها با کاسته شدن روز به روز توان مالی اداره کل هنرهای نمایشی برای حمایت از تئاتر روبرو بودهایم، بلکه در سایه انفعال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در هیات دولت و بیتوجهی مجلس شورای اسلامی به تامین بودجه مناسب و رونق اقتصادی تئاتر، اخیراً با لغو معافیت مالیاتی گذشته، ۹ درصد از گیشه نمایشها هم به عنوان "مالیات بر ارزش افزوده" کسر میشود تا سنگ دیگری بر شانههای نحیف هنرمندان تئاتر باشد.
آقای وزیر! اما این تمام بحران نیست؛ بحران زمانی تشدید میشود که تنگنای اقتصادی در عرصه فرهنگی با تزریق مداوم احساس تحقیر و محدودیت همراه شود و به جای یافتن راهی برای حل معظلات اقتصادی و ایجاد انگیزه و امید برای آفرینشگری، شاهد تلاش برای حذف صورت مساله از طریق شدت گرفتن برخوردهای سلبی، غیرفرهنگی و آمرانه باشیم.
بیتردید جنابعالی واقفید که هنرمندان تئاتر چگونه همواره با متانتی کمنظیر و برای سالیان متمادی، بر بسیاری مشکلات مالی و شغلی چشم بستهاند و با کمترین توقع، به عشق فرهنگ و هنر و آفرینش، چراغ صحنه را روشن نگاه داشتهاند و میدانید که در این میان همواره تنها بر یک خواسته مصر بودهاند؛ حفظ شان و حرمت هنرمندان از سوی دستگاههای مربوطه و حمایت معنوی "وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی" برای بهرهمندی از حداقل امنیت خاطر در کار هنریشان؛ متاسفانه پاسخ به این نیاز ساده نیز به ویژه در یک سال اخیر با چالشی فزاینده روبرو شده است.
از یک سو، هر هفته با هجمهای تازه از سوی جریانهای فرامتنی به هنرمندان تئاتر و "اداره کل هنرهای نمایشی" و نمایشهای مجوزدار مواجهیم که در قالب انواع اخبار و گزارشهای مغرضانه و حتی ورود به حریم خصوصی هنرمندان، سلب امنیت خاطر هنرمندان و تضعیف "اداره کل هنرهای نمایشی" را هدف گرفتهاند و از هنرمندان این مرز و بوم تصویر افرادی فاسد، پولپرست و خودفروخته میسازند و از سوی دیگر، به جای حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مقابله با این جریان ناصحیح و ضدفرهنگی، شاهد افزایش خزنده و مداوم محدودیتها، ممنوعیتها و سختگیریهای خارج از عرف و جدید در حوزه ممیزی تئاتر از سوی "شورای ارزشیابی و نظارت" همین اداره کل هنرهای نمایشی هستیم که عرصه را بر فعالیت هنرمندان تئاتر تنگتر میکند.
انصاف بدهید که مصادیق این امر بسیار شده است؛ از انتشار غیرقانونی عکسهای خصوصی تا انتساب و انتشار گسترده و هماهنگ انواع اتهامهای اثبات نشده به هنرمندان در صفحات مجازی و رسانههای عمومی که به شکلی آزاردهنده با انفعال هیاتهای نظارت بر مطبوعات و فضای مجازی در دفاع از حقوق هنرمندان همراه بوده تا انتشار رسمی اخبار توقیف و سلب مجوز نمایشهای مختلف از سوی شورای نظارت اداره کل هنرهای نمایشی و شنیدهها از دستور اصلاحیههای پیاپی به آثار مجوزدار و دخالت نهادهای متنوع در زمینه صدور مجوز تئاتر و اخیرا، بدعت تازه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در "دستورالعمل صدور پروانه اجرای نمایش" که از "ممیزی آثار" فراتر رفته و به حیطه "احراز صلاحیت شخصی افراد برای فعالیت هنری" وارد شده است، همگی باعث ایجاد جو ناامیدی و سرگشتگی و احساس عدم اطمینان در هنرمندان از پیشکسوتان گرفته تا هنرمندان نسل جوان می شود و بی اغراق میتوان گفت که چنین تنگنایی، به این شدت و گستردگی، در سه دهه اخیر بیسابقه بوده است.
جناب وزیر! شما به واسطه سال های فعالیت خود در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، قطعاً به خوبی آگاهید که عرصه فرهنگ و هنر، فراتر از از امکانات و زیرساختها، تا چه حد به سرمایه "نیروی انسانی" وابسته است. هنرمندان فرهیخته تئاتر، بارها نشان دادهاند که در برابر شرایط دشواری چون جنگ و تحریمها و هجوم فرهنگی و اقتصادی بیگانگان سر خم نمیکنند و عرصه آفرینش هنری را ترک نمیکنند، اگر و فقط اگر بالی گشوده و آسمانی برای پرواز بیابند.
هجوم گسترده ـو شاید سازمان یافته این روزها به حیثیت هنرمندان و برخوردهای قیممابانه و آمرانه و غیرفرهنگی در صورت تداوم دو تیغه یک قیچی خواهند بود و بیم آن میرود که رشته پیوند میان ملت و دولت را خواهند برید. از همین روی، ما به جدیت معتقدیم سیطره نگاه محدودیتآفرین در حوزه تئاتر که در قالب دخالت نهادهای ناآشنا با ظرافتهای عرصه فرهنگ و هنر و یا تشدید برخوردهای سلبی و آمرانه رخ مینماید با هر نیت و تحلیلی که رخ می دهد به یقین نتایج خجستهای نخواهد داشت و در شرایطی که احساس پیوستگی و اتحاد در برابر تضییقات و تهدیدات بیگانگان ضروریست، ایجاد یاس و سرخوردگی در هنرمندان و نسل جوان، قطعاً برای هیچ کس جز دشمنان این مرز و بوم دلپذیر نیست.
تعامل، همراهی و اعتماد دوسویه و توام با احترام میان "وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی"و "اداره کل هنرهای نمایشی" با "هنرمندان" و ایجاد فضایی باز حتی به صورت نسبی در طی دهههای گذشته بیتردید زمینهساز رشد فرهنگ، کاهش تنشها و تداوم آفرینشگری در تئاتر بوده است که آثار آن را میتوان به وضوح در امور مختلفی چون "تحمل مشکلات اقتصادی و کمبود امکانات"، "توسعه نسبی فعالیتهای هنری"، "رشد تئاتر خصوصی"، "مشارکت هنرمندان در جشنواره های فجر و سایر جشنوارههای مناسبتی" و "اعتلای تئاتر ایران در عرصه بین الملل" در دهه های گذشته بازجست.
آقای وزیر! انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر به عنوان فصل مشترک ۲ حوزه "تئاتر" و "رسانه"، شاهد بوده است که ترکیب نگاه بدبینانه و سیاستزده در برههای خاص به اصحاب رسانه، چگونه در دورهای کوتاه باعث یاس و ریزش و مهاجرت و تغییر شغل و خانه نشینی برخی از بهترین روزنامهنگاران عرصه فرهنگ و هنر شد؛ دیده است که چگونه تضعیف نشریات داخلی ارتباط بلند مدت مخاطبان با رسانه های داخلی را با خلل مواجه ساخت و با کاهش پیوسته تیراژ نشریات و اثربخشی آنها، راه را برای ترک تازی رسانههای بیگانه فراهم کرد و تجربه کردهایم که چگونه مشکلات اقتصادی پس از آن، برخی رسانهداران را از ایفای وظیفه صادقانه خود به دور و به کاسبان پنهان کاغذ و بنگاه روابط عمومی صاحبان پول و سرمایه و وابستگان ابدی به یارانه های دولتی بدل کرد.
از همین روی، به عنوان عضوی از خانواده محترم تئاتر ایران از شما می خواهیم که تا دیر نشده از تکرار این روند در عرصه تئاتر پیشگیری کنید و با بازنگری در سیاست های جاری یا تغییر کادرهای سازمانی و مشاوران مربوطه، نسبت به یافتن علل شکلگیری بحران پیش رو و راهکارهای عاجل برای کاهش صدمات بیشتر اقدام کنید و در کوتاه مدت، با تمهیدی برای "تزریق منابع مالی مناسب و تقویت بنیه مالی اداره کل هنرهای نمایشی"، "احیای رابطه توام با احترام میان دولت و هنرمندان"، "دفاع مسئولانه و قاطع از حرمت و شخصیت هنرمندان در برابر هجمههای جریانهای خاص سیاسی"، جلوگیری از ورود و دخالت نهادهای ناآشنا به عرصه فرهنگ و هنر در امر سیاستگزاریهای فرهنگی و در صورت لزوم توجیه ایشان در مورد عواقب منفی برخوردهای غیر فرهنگی در عرصه فرهنگ، اصلاح فوری "دستورالعمل شورای پروانه نمایش" و "اصلاح رویه آمرانه شورای ارزشیابی و نظارت اداره کل هنرهای نمایشی" (به ویژه با هنرمندان نسل جوان) و در یک کلام، برای بازگرداندن حس آرامش و امید به هنرمندان تئاتر اقدام کنید.