به بهانه سالروز درگذشت رامبراند
رامبراند، نقاش، طراح و چاپگر سبک باروک و از چهرههای دوران طلایی هلند بود که به سال ۱۶۰۶ در شهر لیدن به دنیا آمد. او نماینده بارز مکتب و سبک نقاشی هلندی و استاد سایه و روشن در نقاشی است.
هنرامروز: رامبراند پسر آسیابانی از مردم لیدن بود. مادرش او را به خواندن کتاب مقدس (تورات و انجیل) ترغیب میکرد و به این سبب خیال هنرآفرین او هرگاه از مشاهده و تصور زندگی واقعی هلند فراغتی مییافت بسوی شهر بیتالمقدس پرواز میکرد و داستانهای مذهبی را مجسم میساخت. بیست و دو ساله بود که به آمستردام رفت و در آنجا به عنوان نقاش چهرهنگار به کار پرداخت و بی اعتنایی محیط نسبت به تجدد و تنوعی که او در کار خود به وجود آورده بود موجب شد که رامبراند کمکم از شیوه مورد پسند جامعه هلندی روی گردان شود. روح نقاشی رامبراند روشنی است. نقاش میکوشد از طریق تضادی که میان سایه روشن پرده خود به وجود میآورد فاجعه زندگی بشری و عشق آسمانی و اسرار روح و حقیقت چهره تصویر شده را نشان دهد. نقاش با محیط خود روابط خوبی نداشت و مردم قدر هنرش را آن چنان که خود هنرمند متوقع بود نمیشناختند. در سال ۱۶۵۷ با آنکه هنوز سفارشهایی برای کشیدن پردههای بزرگ به او میدادند وضع معاش هنرمند مختل شد، خانه خود را با مجموعه طرحهایی که در عمر خود گرد آورده بود فروخت و در یکی از محلههای تاریک بیرون شهر آمستردام مسکن گزید. معهذا آثاری که در این دوران به وجود آورده است به هیچ وجه حاکی از ضعف روحی و فقر و بیچارگی نقاش نیست. حتی به رغم این عسرت معیشت در پردههای نقاشی او جلوه رنگهای شفاف و طلایی و دقت در تحلیل قیافه و نمایش روح اشخاص بسیار بیشتر شده است. در چهرههایی که رمبراند نقش کرده آنچه بیشتر جالب توجه است برق نگاه اشخاص است.
هنر رمبراند در این سالها بسیار شخصی و بسیار خودمدارانه بود؛ بسیاری از هنرشناسان، مانند: بالدینوتچی، زندگینامهنویس ایتالیایی، معتقد بودند که رامبراند نقاش بی ذوقی بود که به شکلهای زشت توجه داشت و رنگ را از یاد برده بود. این پیشداوری تا سده نوزدهم نیز به اعتبار خود باقی بود، تا آنکه در این دوره نبوغش مورد تأیید و تصدیق قرار گرفت. امروزه او به عنوان یکی از بزرگترین استادان سنت نقاشی و گراورسازی، نقاشی پرتوان، و مفسر بیمانند مفاهیم پروتستانی کتاب مقدس شناخته میشود. در روزگار ما، او الگویی برای هنرمند معاصر و استادی منزوی و شجاع تلقی میشود که راه خویش را بدون ترس از سوء تفاهمهایی که احتمالاً فرا راهش قرار خواهند گرفت به سوی قلههای تازه میگشاید.
درس آناتومی دکتر نیکلا تولپ ،۱۶۳۲
سران صنف پارچه فروش، ۱۶۶۳
آسیاب(۱۶۴۵-۱۶۴۸)
گشت شبانه یا نگهبانِ شب مشهورترین و پرحاشیهترین اثر نقاش مشهور هلندی، رامبراند است. این اثر که در سال ۱۶۴۲ و در اوج دوران طلایی هلند ترسیم شده است، سالیان سال عنوانی اشتباه را با خود یدک میکشید. نام اصلی این اثر، همراهی کاپیتان فرانس بَنینگ کاک با سروان ویلم ون رایتنبرگ است.
سنگسارکردن استیون قدیس ۱۶۲۵
نخستین نقاشی رمبراند که از آن اطلاع داریم.
برای کسانی که رمبراند را از رهگذر آثار دوران کمالش قضاوت میکنند و قدر میگذارند نخستین تابلو او نا امید کننده مینماید. نخستین تابلو رمبراند که انتسابش به هنرمند کاملاً مورد تأیید قرارگرفته یک نقاشی تاریخنگارانه است شبیه یکی از آثار استادش پیتر لاستمن و با عنوان سنگسارکردن استیون قدیس. این تابلو براساس داستانی دربارهٔ نخستین شهادت در تاریخ کلیسای مسیحی ساخته شدهاست.
برخلاف اغلب تابلوهای لاستمن، آرام و آسوده نیستند، بلکه سرشار از احساس و شور تند مینمایند. رمبراند با سبک خاص خود از مرزهای نقاشی با شیوه روایتگری بسی فراتر رفته و حتی مرزهای چنان نقاشی را که میتوان روایتگری دراماتیک نامید پشت سرنهاده بود. رمبراند لحظه قاطع درام را نقاشی میکرد؛ بنابراین، رمبراند نه نقاشی تاریخنگار یا روایتگر، بلکه درام نگاری جوان بود.
یعقوب در حال تبرک پسران یوسف، ۱۶۵۶
ارسطو در کنار مجسمه نیم تنه هومر، ۱۶۵۳
شیون ارمیا بعد از تخریب بیت المقدس، ۱۶۳۰
طوفان در دریای جلیل، ۱۶۳۳
در سال ۱۹۹۰ طوفان در دریای جلیل که در سال ۱۶۳۳ میلادی کشیده شده است از موزه ایزابل استوارت به سرقت رفت.
رامبراند از دید خودش
خودنگارههای نقاش در طی سالیان: