چرا به هنر عمومی احتیاج داریم
هنر عمومی امروز فراتر از یک پس زمینه شهری و عنصری تزئینی بخشی از زندگی روزمره همه ماست. این شکل از هنر علاوه بر زیباتر کردن فضای شهری وظیفه انتقال پیامهای اجتماعی را هم بر عهده دارد. هنر عمومی مخاطبانی پر شمارتر از آثار هنری داخل گالریها و موزهها دارد و این روزها تنها به مجسمههای فاخر افراد مهم و سرشناس هنری و سیاسی محدود نمیشود و وسعت آن به اعتراضات سیاسی و پیامهای اجتماعی میرسد. اما بهترین و محبوبترین هنرهای عمومی به موضوعات ملی و یا مسائل امیدوار کننده اشاره دارند. برخی از آثار هنری عمومی منجر به اصلاحت اجتماعی شدهاند و بسیاری از نهادهای سیاسی و اجتماعی و دولتی از هنرهای عمومی حمایت میکنند.
هنرامروز:
تاریخچه مختصری از هنر عمومی
پیشینه هنری عمومی به دوران باستان میرسد. مجسمههای سنگی یونان و روم باستان و مجسمههای دوران رنسانس که امپراطورها یا شخصیتهای مهم را بازسازی میکردند به گونهای هنر عمومی محسوب میشود اما ذکراین نکته که چنین آثاری نگاهی از بالا به مخاطبان داشتهاند ضروری است. در قرن 18 و 19 رهبران کشورهای مختلف با هیبت رعب آور به عنوان مجسمه ساخته شدند تا بر قدرت مطلقشان تاکید شود. بسیاری از این آثار تا به امروز باقی ماندند و برخی از آنها در پی ظهور و سقوط افراد مختلف از بین رفتند. در طول قرن 20 و 21 دامنه هنر عمومی گسترش یافت و تبلیغات ارمان گرایانه و هنر اعتراضی و مردمی به این هنرها اضافه شد. مثل نقاشی دیواریهای مکزیک و هنر عمومی چین. یکی از مهم ترین مثالهای هنر عمومی و اجتماعی دیوار برلین بود و هنوز هم بخشی از آن به عنوان یک سایت گردشگری و تاریخی در فضای باز باقی ماندهاست که به گالری ایست ساید معروف است. هنر عمومی در قرن 21 تنها به نقاشی دیواری و مجسمه محدود نمیشود و هنرمندان فمنیست همچون باربارا کروگر و دختران چریک پوسترهایی را در سطح شهر به نمایش عموم گذاشتند.
در ادامه دلایل نیاز به هنرهای عمومی را میخوانید:
برای روح بخشیدن به فضاهای عمومی
امروزه یکی از کاربردهای هنر عمومی روح بخشیدن یا بازسازی فضاهای شهری با استفاده از الگوهای زیبا و رنگهای درخشان است که عموما در پارکها و فضاهای عمومی پر استفاده اجرا میشوند. مثلا هنرمندان میتوانند بخشهایی از شهر که تیره تاریک یا متروک شدهاند با رنگ آمیزی و طراحی جدید و زنده تغییر دهند.
انتقال یک پیام سیاسی
از دهه 1960 بسیاری از هنرمندان به منظور حمایت از اهداف سیاسی دست به اجرای هنرهای عمومی چون پوستر، پرفورمنس و اجرای نقاشی دیواریهای اعتراضی زدهاند. مثلا آی وی وی برای جلب توجه عموم به مساله مهاجرت غیر قانونی و پناهندگان در سال 2017، 14000 جلیقه نجات پناهندگان که دور ریخته شدهبود را جمع کرد و روی ستونهای بیرونی خانه کنسرت برلین آلمان آویزان کرد. یا در پی اعتراضات "زندگی سیاهان مهم است" گروهی از معترضین مجسمه ادوارد کلستون برده فروش را در بریستول پایین کشیدند و هنرمند بریتانیایی مارک کوین روی ستون خالی آن مجسمهای از جنس رزین از جن رید فعال زن سیاه پوست قرار داد. این اثر هنری بدون مجوز و در نیمه شب نصب شد و هنرمند این اثر اعلام کرد "اکنون زمان اقدام مستقیم است." گرچه این مجسمه چند روز بعد برداشته شد اما مورد توجه رسانهها قرار گرفت و صدای اعتراضش شنیده شد.
هشدار درباره آینده کره زمین و محیط زیست
با توجه به بحران تغییرات آب و هوایی ، شاید تعجب آور نباشد که هنرمندان تصمیم گرفته اند از طریق هنرهای عمومی به این موضوع بپردازند. یکی از مهمترین اثار در این زمینه اثر هنرمند دانمارکی ایسلندی اولافور آلیسون که در سایتهایی در کپنهاک، پاریس و لندن اجرا شد. او برای خلق این اثر 12 بلوک یخ را در سایتهای پر رفت و آمد شهرها قرار داد تا رهگذارن چیزی شبیه به ذوب شدن و ناپدید شدند یخهای قطبی را از نزدیک ببینند.
ایجاد یک زاویه دید جدید
برخی از جذابترین شکلهای هنر عمومی آن مواردی هستند که چیزهای عادی و معمولی را به قلمرویی تماشایی و شگفت انگیز تبدیل میکنند. مثل مجسمه دروازه ابر 2004 معروف به لوبیا اثر آنیش کاپور هنرمند بریتانیایی هندی تبار که برای پارک هزاره شیکاگو از 168 صفحه صفحه فولاد ضد زنگ ساخته شد و سطح آینهای آن در ابعاد بسیار بزرگ نمای این بخش پر رفت و آمد از شهر را تغییر داد. این مجسمه غول پیکر علی رغم ابعاد بزرگش به دلیل فرم منحنی و سطح براق و شفافش سبک به نظر میرسد.
این کارکرد آثار هنری شهری در آثار کریستو و ژان کلود نیز دیده میشود. مثلا معبد صورتی رنگ و بزرگی که از بشکههای نفت که در لندن ساخته شد معنی بشکههای نفت را به چالش کشید و منظرهای دیدنی و رنگارنگ ایجاد کرد که در آب نیز انعکاس داشت.
یادآوری امیدواری
بسیاری از آثار هنری نیز پیامهایی از امید را به مخاطبان میرسانند. مانند نقاشی دیواری بسیار مشهور دختر کوچک با بادکنک اثر بنکسی هنرمند ناشناس بریتانیایی. این اثر به یکی از محبوبترین و نمادترین نقاشیهای قرن حاضر تبدیل شد و بارها بازنشر شد. دختر جوان که با شعار "همیشه امید وجود دارد به سمت بادکنک قرمز قلبی شکل میرود و این تصویر ساده نیاز تمامی ما به عشق و آزادی و معصومیت را یادآور میشود. البته اصل اثر تخریب شد.
یا اثر هنری دیگری از مارتین کرید هنرمند بریتانیایی که جمله "اوضاع رو به بهبودی است" را با چراغهای نئونی بر سر در ساختمان یتیمخانه قدیمی لندن که این روزها به ساختمانی متروک تبدیل شدهاست را نصب کرد. قرار گیری این جمله بر ساختمانی متروک نشان ازعدم اطمینان در بازگویی این جمله دارد اما نمیتوان پیام امیدوارانه پشت آن را نادیده گرفت.
یادبودی برای گذشته
یکی از کارکردهای هنر عمومی یادآوری یک واقعه یا افرادی است که به نوعی دیگر وجود ندارند و یا اتفاق نمیافتند. مثل ساختمان یادبود هولوکاست در وین اثر هنرمند و معمار بریتانیایی راچل وایترید. این اثر همچنین با عنوان کتابخانه بی نام نیز شناخته میشود. این ساختمان بسته که راه ورودی ندارد یادبودی برای هزاران قربانی بی نام نازیسم است. تمامی نمای بیرونی این بنای یاد بود شبیه به قفسه کتابخانهای است که هیچ اطلاعاتی روی جلد آن نوشته نشدهاست. این اتاق مرموز و آرام نشان میدهد که چه بسیار داستانهایی در این جهان وجود دارد که خوانده و دیده و ثبت نمیشود و برای همیشه فراموش میشود.
اما این تمام کارکردهای هنر عمومی نیست و گستره معنایی این شکل از هنر روز به روز گسترش مییابد.