اقتصاد هنرآنلاین از نقاشان در "بازارقائم" تجریش گزارش میدهد؛
هنر برای همه مردم
آموزش هنر و نقاشی انواع مختلف دارد. گاهی برای یک عمر زندگی هنرمندانه هنر میآموزیم و گاهی جهت سرگرمی و علاقهمندی که تمام زندگی ما نیست آموزش میبینیم. این دو باهم متفاوت است و معلمان و هنرجویان و فضاهای متفاوتی دارند. ممکن است در جایی به هم نزدیک شوند، اما ارزش گذاری آنها یکسان نیست و با هم قابل مقایسه نیستند. در طبقه پنجم بازار قائم تجریش تعدادی مغازه است که تابلوی نقاشی میفروشند، بعضی از آنها در کنار این فروش آموزش هم دارند. این نقاشان که معمولا تحصیلات دانشگاهی ندارند، فضای دانشگاهی را مورد انتقاد قرار میدهند و مدعی هستند هنر واقعی همان هنر آنهاست که میتوانند همه چیز را عین واقعیت نقاشی کنند و معتقدند هنر آنها همه افراد جامعه را با خود دنبال کردهاست. هنر آنها نقاشی از منظرههای زیباست و صورتهایی که سعی در نقاشی بیعیب و نقصش دارند و اینها همه مشتری و طالب خود را دارند.
اقتصادهنرآنلاین-مهسیماشکریان؛ درآموزش نقاشی دو سنت وجود داشتهاست. سنت "کمالالملک" که نسخه برداری از آثار کلاسیک است و جنبه بیانگری ندارد. اما آثار کلاسیک در اصل جنبه بیانگری نیز دارند و نسخه برداری از آنها هم باید شامل این نکته باشد. دیگر سنت آموزش نقاشی در ایران نقاشی رئالیست سوسیالیست است. این جنبه از نقاشی همه مردم را با خود همراه میکند، چرا که طوری اجرا میشود که همه مردم آنرا درک میکنند و میتوانند با آن همراه شوند. این دو شیوه اما میتوانند، بخشی از شیوهها و سنتهای آموزش هنر در کنار شیوههای آموزشی دیگر باشد. در دانشگاههای هنر از دیگر شیوههای آموزشی هم بهره میگیرند. شیوههای آموزشی که محتوا گرایی درآن نقش پررنگیتری دارد و شاید گاهی آنقدری که قبلا در دانشگاه به تکنیک توجه میشد، امروز به بیان کارها توجه میشود. در طبقه 5 بازار قائم مغازههایی برای فروش و آموزش هنر برپاست. آموزش در این کلاسها بیشتر بر پایه در سنت کمال الملک و رئالیسم سوسیالیست ادامه دارد. همچنین این مکان به عنوان فضایی که چرخهای مالی از فروش و آموزش هنر دارد، از دستگاههای اقتصادی مربوط به هنر محسوب میشود.
بعضی از افردی که در بازار قائم فعالیت هنری میکنند فضای دانشگاهی را قبول ندارند. بعضی از آنها میگویند، دانشجویان در دانشگاه هنرتکنیکهای طراحی و نقاشی را به خوبی یاد نمیگیرند و برای بهبود توانایی تکنیکی به ما مراجعه میکنند. یکی از معلمهای هنر در این مرکز که تذهیب،کاشیکاری و نقاشی روی چینی درس میداد، گفت اساتیدی که در دانشگاه تدریس میکنند، هنوز خودشان چیزی بلد نیستند و من از اساتیدی کار یادگرفتم که در دانشگاه درس نمیدهند. معلمی دیگر که کارشناسی ارشد کامپیوتر دارد و 5 سال است که مشغول به آموزش هنر است و تعداد زیادی شاگرد هم داشت، گفت: درآمد اصلی زندگیاش از راه آموزش سیاه قلم است. او میگوید هیچ تکنیکی را نفی نمیکند و اکنون بعد از 5 سال تدریس سیاهقلم مشغول یادگیری طراحی به صورت دانشگاهی است. او میگوید بچهها در دانشگاه بدون دانستن دلیل، تکنیک رئالیستی را یاد نمیگیرند، در حالی که این تکنیک به قوی کردن دست و دید یک نقاش کمک میکند. آخرین کسی که با او صحبت کردم، آقای "نادرعلی" بود. ایشان جزو قدیمی ترین نقاشان بازار قائم است و فقط روزهای پنج شنبه چند شاگرد دارد و تمام روزهای هفته مشغول به نقاشی است. آقای نادرعلی برایم گفت که برای تمام مغازهها مجوز تدریس و فروش آثار هنری را از "وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی" گرفتهاست و برای کلیه امور صنفی به افراد آنجا کمک میکند. آقای نادرعلی فارغ التحصیل نقاشی است و عقیده دارد این فکر درست نیست که دانشگاه هنر و کلاس های آموزشی بازارقائم با هم ضدیت دارند، بلکه باید هردوی اینها کنار هم باشند. او برایم گفت دوست دارد اکثر مواقع با بوم و رنگهایش به طبیعت و خیابان برود و از روی طبیعت یا مردم با نور طبیعی نقاشی کند. اما چنین نقاشیهایی برای فروش موفق نیستند، برای همین نقاشیهایی هم با رنگهای بیشتر و طرحهایی مورد پسند برای فروش مردم میکشد، چرا که میگوید اگر نتوانم نقاشی بفروشم و خیالم از مادیات زندگی راحت نباشد، قادر نیستم وسایل نقاشی بخرم، یا جایی نیست که بتوانم نقاشی درس بدهم و دیگر از علاقهام چیزی باقی نمیماند. او به عنوان یک نقاش دوست دارد با افرادی که تاریخ هنر خواندهاند و در باره زندگی نقاشان میدانند، صحبت کند و این داستانها را بشنود چون از وقتی که فارغ التحصیل شده است مشغول به نقاشی کردن بوده و زمان زیادی برای مطالعه نداشتهاست. او میگوید ما و دانشگاه هنر مانند شاخههای یک درختیم و هر دو باید در کنار هم رشد کنیم.
*
هنرمند شدن و هنرمندانه زندگی کردن ربطی به تحصیلات ما ندارد، برای هنرمند بودن باید صبر کرد و زمان زیادی صرف کرد. تفاوتی ندارد که یادگیری هنر را از کی و کجا شروع کنیم، مهم عمل آفریدن اثر و اتفاقی است که درون افراد میافتد. تمرین و شوق یادگیری و مطالعه مسئولیتی است که هنرجو باید آن را قبول کند و میزان آگاهی و مهارت در هر چیزی به غیراز فضای آموزشی به خود افراد هم بستگی دارد.