گفتوگوی نوید جهانبخش و امیرحسین اعتماد
از حراج خرید نمیکنم.
به گزارش هنر امروز، نوید جهانبخش: اولین اثری که تا به حال خریداری کردهاید متعلق به کدام هنرمند بوده است؟
امیرحسین اعتماد: در کل باید بگویم که اول مجموعهدار بودم و بعد گالریداری را شروع کردم. من فرانسه زندگی میکردم و سال 1382 به ایران آمدم و گالری باز کردم اما خیلی قبل از آن مجموعهداری از هنرمندان ایرانی را شروع کرده بودم. اولین اثر را سال 1372 خریدم. اولین کاری که خریدم فکر میکنم از شیده تامی بود.
ن.ج: اولین اثر را از یک گالری خریدید؟
ا.ا: نه. آن موقع اصلا گالری شبیه به الان نبود. میرفتم در آتلیهها و خرید میکردم. اگر درست یادم باشد آن موقع فقط گالری گلستان و سیحون بود یا حداقل من فقط همین دوتا را میشناختم. برای همین عموما ترجیح میدادم مستقیم از خود هنرمندان خرید کنم. حتی زمانی که من گالری را باز کردم گالریها واقعا کم بودند. الان شرایط با آن زمان خیلی متفاوت شده و مثل نقل و نبات همه گالری باز میکنند ( با خنده ). من از آن سالها شروع به جمعآوری آثار هنرمندان ایرانی کردم که خیلی هم ارزان بود و آدمهای زیادی هنوز به این شکل دنیای هنر را دنبال نمیکردند. از سال 2007 میلادی هنر معاصر ایران تازه مطرح شد، قبل از آن همهچیز خیلی آرام و محدود بود؛ انقلاب و جنگ را خیلی وقت نبود پشت سر گذاشته بودیم و همهچیز تا مدتها خوابیده بود. حتی موزهی هنرهای معاصر هم هیچ فعالیتی نداشت تا زمانی که آقای سمیع آذر آن را دوباره زنده کرد.
ن.ج: چه عواملی باعث شد در چنین شرایطی به مجموعهداری گرایش پیدا کنید؟
ا.ا: موضوع به بچگی برمیگردد. مادر من در موزهی هنرهای معاصر کار میکرد و قبل از انقلاب با کامران دیبا در باز شدن موزه همکاری داشت و بعد از آن هم در آنجا به کار خود ادامه داد. برای همین من از بچگی با هنر معاصر دست و پنجه نرم میکردم. زمانی که در فرانسه زندگی میکردم، مادرم با حسین زندهرودی دوست بود و شنبهها به خانهاش میرفتیم. مادر، پدرم و مادربزرگم مجموعهدار بودند و برای ما یک علاقهی خانوادگی بود.
ن.ج: تا به حال مجموعا چند اثر خریدهاید؟
ا.ا: خیلی زیاد. حداقل سیصد اثر دارم. به مرور زمان کارهای زیادی جمع شده است، مثلا خودم از بیشتر آرتیستهایی که در گالری با آنها همکاری کردهام کار خریدهام و حمایت کردهام. من این کار را دوست دارم و بیوقفه در حال اضافه کردن اثر به مجموعهام هستم.
ن.ج: آخرین اثری که به مجموعهتان اضافه شده است به کدام هنرمند تعلق دارد؟
ا.ا: آخرین اثری که خریدم را دو سه روز پیش از گالری چوم که به تازگی در بندر انزلی افتتاح شده است خریدم. مدیر این گالری مریم اشکانیان است که خودش هم از هنرمندانی است که با گالری من کار میکند و در بندر انزلی زندگی و تولید هنری میکند. گالری چوم نمایشگاههای خیلی خوبی میگذارد و من دوست دارم که از چنین اتفاقهایی حمایت کنم. اسم هنرمندی که اثرش را از این نمایشگاه خریدم فرشید داوودی بود.
ن.ج: آیا دوران کرونا تاثیری بر روند گسترش مجموعهتان داشته؟
ا.ا: یک مقدار آرامتر شده. کنجکاوی خودم و کنجکاوی دیگرانی که دیدهام یک مقدار کمتر شده. میشود گفت در شش ماه گذشته کمتر خرید کردهام، اما این روند متوقف نشده.
ن.ج: تا به حال اثری را خریدهاید که از خرید آن پشیمان شده باشید؟
ا.ا: بله. این امکان ندارد که برای یک مجموعهدار پیش نیاید. حتما در این مسیر هرکسی اشتباهاتی میکند. در همین اشتباههاست که آدم یاد میگیرد. نکتهی دیگری که مهم است آدم بداند این است که سلیقه تغییر میکند. خیلی چیزهایی که من ده سال پیش خریدهام ممکن است امروز کمتر دوست داشته باشم و ترجیح بدهم با آثار دیگری جایگزینشان کنم.
ن.ج: بیشترین اثری که در مجموعهتان به آن تعلق خاطر دارید برای کدام هنرمند است؟
ا.ا: خیلی سخت است چون کارهای زیادی از مجموعهام را واقعا دوست دارم. مثلا یکی از کسانی که الان خیلی دوستشان دارم حبیب فرج آبادیست که هم نقاشیهایش را خریدهام و هم مجسمه. آساره عکاشه را خیلی دوست دارم، یا مرتضی احمدوند و رامتین زاد. من هنرمندان جوان را خیلی دوست دارم و زیاد علاقهمند به پیشکسوتان نیستم. از قدیمیها عاشق محسن وزیری مقدم هستم که از نظرم پدر هنر انتزاعی ایران است و واقعا هنرمند خاص و متفاوتیست. از نظر من کارهایش بینالمللیست و برای من با هنرمندان اروپایی به راحتی قابل مقایسه است. کلا دوست ندارم وقتی که یک اثر را میبینم در همان لحظه ایرانی بودنش را ببینم. دوست دارم کارهایی را ببینم که خیلی هم به جغرافیا مرتبط نیست. من دوست ندارم آرتیست فقط درگیر چیزهای لوکال باشد و ترجیح میدهم پرداخت و هنر بینالمللیتری ببینم. مثلا آرتیستهایی مثل سهراب سپهری یا پیلارام برای من زیادی ایرانی هستند، اما محسن وزیری مقدم این شکلی نیست و ممکن است همان اندازه که من به عنوان یک ایرانی کارهایش را میپسندم یک فرانسوی هم تحت تاثیرش قرار بگیرد. مثلا آقای تناولی یکی از بزرگترین هنرمندان ایرانیست، من هم کارهایش را دوست دارم، اما حقیقتا فقط ایرانیها کارهایش را دوست دارند و مطمئنم یک فرانسوی درک خیلی خوبی از آن پیدا نمیکند.
ن.ج: شما از هنرمندان غیر ایرانی هم خرید میکنید؟
ا.ا: پولش را ندارم، وگرنه بدم نمیآمد که بخرم. هنر ما هنوز هم نسبت به هنر غیر ایرانی واقعا ارزانتر است. هنرمندان خیلی زیاد غیر ایرانی هستند که دوست دارم از آنها کار داشته باشم، اما در وضعیت اقتصادی فعلی اصلا نمیتوانم به چنین اقدامی فکر کنم. ضمن این که خودم هم دوست دارم مارکت ایران را ساپورت کنم.
ن.ج: مثلا ممکن است ترکیب شدن مجموعهی ایرانی با آثار هنرمندان معتبر غیر ایرانی ارزش و اعتبار بیشتری به هنر معاصر خودمان هم بدهد. شاید مثال خوب آن دقیقا کاری باشد که موزهی هنرهای معاصر سعی کرد انجام دهد.
ا.ا: بله خیلی هم خوب است اگر کسی بتواند چنین کاری کند. ما شاید کمتر از ده آرتیست ایرانی داشته باشیم که بتوانیم آنها را بینالمللی بدانیم. آن دسته از هنرمندان ایرانی هم که بینالمللی شدهاند به کلی ایران نیستند. میتوانیم اینطور بگوییم که ما داخل ایران آرتیست بینالمللی نداریم. نه فرهاد مشیری اینجاست، نه طلا مدنی اینجاست، نه علی بنیصدر اینجاست، نه شیرین نشاط اینجاست. اینها همه آرتیستهای ایرانیای هستند که موقعیتی جهانی به دست آوردهاند اما هیچ کدام ایران نیستند. این خودش هم از مشکلاتیست که مجموعهداران ایرانی به آن برمیخورند.
ن.ج: از نظرتان چه عواملی ارزش یک اثر هنری یا کارنامهی یک هنرمند را تایین میکند؟
ا.ا: هویت، کانسپت، صحبت. به هر حال یک نقاشی برای تبادل ایده، تفکر و احساس است. یک اثر هنری باید پیغامی داشته باشد و چیزی را انتقال دهد. نه اینکه الزاما منظور من هنر سیاسی باشد، هدف من اشاره به کانسپت، معنا و تاثیرگذاریست. زندگی یک هنرمند به خصوص در ایران زندگی سادهای نیست، بنابراین نباید از یک هنرمند توقع داشته باشیم که بیاید و کارهای خوشحال انجام دهد. من نقاشی اکسپرسیو و قوی دوست دارم.
ن.ج: چگونه تصمیم میگیرید چه اثری را از کدام هنرمند بخرید؟
ا.ا: همیشه اول به رزومهاش نگاه میکنم که چندوقت است کار کرده؟ با کجاها کار کرده؟ حتما دوست دارم کارهای قدیمی هنرمندها را ببینم و راهی که تا امروز پیش رفتهاند را بشناسم. از نظر من مهمترین چیز در برخورد با یک آرتیست سواد است، کتابهایی که خوانده، موزههایی که رفته و دانشی که در کذر زمان اکتساب کرده.
ن.ج: با توجه به اینکه اشاره کردید در شروع کارتان عموما از هنرمندها مستقیم خرید کردهاید، پیشنهادتان این است که یک مجموعهدار از چه طریقی اقدام به خرید آثار هنری کند؟ کارگاه هنرمندها یا گالری؟
ا.ا: الان گالریهای معتبر تهران آرتیستهای خودشان را دارند. من خودم هم الان گفتم که آخرین خریدم را از یک گالری کردم. مجموعهدارهای جوان ایرانی خیلی علاقه دارند که همه را دور بزنند. فکر میکنند ممکن است ده بیست درصد ارزانتر کارها را خریداری کنند، اما خیلی راه اشتباهی است. بعضی از آرتیستها گالری ندارند و هرکسی میتواند مستقیم از خودش خرید کند، اما آنهایی که مشخص است با کدام گالری کار میکنند و چه مسیری را پیش میروند بهتر است از طریق گالری اقدام به خرید آثارشان کرد.
ن.ج: دربارهی خرید از آرت فرها یا حراجها چطور فکر میکنید؟
ا.ا: ما که اینجا آرت فر نداریم. مگر اینکه بخواهید تیرآرت را تصور کنید که آن هم خوب است و بد نیست. حراج تهران سلیقهی من نیست. عموما پیشکسوتها در آن هستند و جوانهایی هم که واردش میشوند انتخاب من نیستند. من از حراج خرید نمیکنم و برایم یک بازیِ بازاریست. قیمت یک آرتیست به میزانی که در حراج میفروشد ربطی ندارد، بازار اصلی هنرمند را گالریای که با او کار میکند میسازد. آثار هنری به مرور افزایش قیمت پیدا میکنند و آنهایی که یک دفعه در شش ماه قیمتهای عجیب و غریبی پیدا میکنند اصلا نرمال نیستند. ولی آرت فر بیرون از ایران خیلی خوب است. چیزی که ما در ایران داریم از آنجایی که ساختار بینالمللی ندارد تاثیر چندانی هم نمیگذارد، گالریهای همیشگی خودمان برای مجموعهدارانشان اینبار در فضای دیگری جمع میشوند؛ کاریست که در گالری هم میشود انجام داد و من متوجه نمیشوم چه لطفی دارد که همه کنار هم جمع شویم و چند روز نمایش داشته باشیم.
ن.ج: به عنوان گالریداری که چندین سال در دبی هم فعالیت داشتهاید، واکنش مجموعهدارهای غیر ایرانی را به هنر معاصر ایران چگونه دیدید؟
ا.ا: خیلی روی علاقه هنر ایرانی را نمیخرند. مثلا عربهایی که آنجا خرید میکردند فقط مستر میخریدند چون گران بود و میتوانستند بفروشند. به ندرت پیش میآمد هنر جوان ایرانی بخرند و معمولا در چنین خریدهایی ترجیح میدادند از هنرمندان خودشان حمایت کنند. اصولا مجموعهداران ایرانی آرتیستهای ایرانی میخرند، مجموعهداران عرب آرتیست عرب. مگر اینکه بخواهند سرمایهگذاری کنند که در آن صورت تناولی و زندهرودی میخرند که بدانند بعدا میتوانند گرانتر بفروشند. من چند بار هم استانبول آرت فر رفتم و چیزی که متوجه شدم این بود که یک مجموعهدار ترک هم از ایرانیها خرید نمیکند. بنابراین زیاد فایدهای ندارد و در خاور میانه از آنجایی که بازاری جوان و جدید است معمولا هر مجموعهداری از هنرمندان مملکت خودش خرید میکند. مثلا مجموعهدار روس ممکن است کار یک چینی یا ملیتهای دیگر را هم بخرد، چون فرهنگش را دارد، سالهاست موزه رفته است و خرید اثر هنری برایش طبیعیست و آنقدر نگاه قومی و قبیلهای به آن ندارد. آنها ممکن است آرت ایرانی هم بخرند چون دیدگاه دارند، مجموعهدارهای ما هنوز دیدگاه ندارند.
ن.ج: از نظرتان صحنهی مجموعهداری هنر معاصر ایران چگونه قابل توصیف است؟
ا.ا: بازار ما خیلی جوان و کم اطلاع است. اما باید از جایی شروع کرد و باور داشت که آرام آرام همه یاد میگیرند. نباید انتظار داشت که بازار و فرهنگ مجموعهدارهای ما شبیه به مجموعهداران انگلیس باشد، چون پشتوانهی آنها فرهنگی صد ساله است و برای ما در بهترین حالت پشتوانهی بیست ساله دارد. بنابراین اصلا پخته نیستیم، مجموعهدارهایمان هنوز بلد نیستند لاین مشخصی انتخاب کنند یا از مشاورانی برای خریدشان استفاده کنند. اینجا همه از روی دست هم نگاه میکنند، خانهی هم میروند و کار یک هنرمند را میبینند و میخواهند همان را بخرند.
ن.ج: اگر بخواهید سه مجموعهدار ایرانی نام ببرید که از نظرتان مجموعهای مثال زدنی از هنر معاصر ایران دارند چه کسانی در این لیست خواهند بود؟
ا.ا: سعید کوروس که یکی از دوستان خوب من و از مجموعهداران قدیمیست. یکی دیگر علی لاجوردیست. بیشتر مجموعهدارانی که از نظر من خوب هستند مجموعهدارانی قدیمی به شمار میروند و از مجموعهدارهای جوان هنوز نمونههای خیلی تاثیرگذاری ندیدهام. مثلا نادر مبرقع خیلی خوب است. الان سه چهار سال است که مجموعهداران نسل جدید بیشتری دیدهام که علاقهمند هستند و کار جمع میکنند، اما بیشترشان هنوز باید خیلی یاد بگیرند. فکر میکنم این یک روال عادی باشد و بهتر باشد آدم انتظار تغییر سریع نداشته باشد، اما من به آیندهی مجموعهداران نسل جدید امیدوارم و فکر میکنم به مرور بهتر میشوند.
ن.ج: اگر بخواهید سه هنرمند نام ببرید که از نظرتان در یک مجموعهی معتبر از هنر معاصر ایران بهتر است آثاری از آنها وجود داشته باشد، چه کسانی در این لیست خواهند بود؟
ا.ا: فرشید ملکی، رعنا فرنود، علی گلستانه از نسلهای شصت به بالا. از نسلهای تا شصت مصطفی درهباغی، شیده تامی و خیلیهای دیگر. ایران هنوز به نقاشی خیلی وابسته است و برای همین بیشتر کسانی که من میگویم نقاش هستند، اما در اروپا الان موضوع خیلی از اینها گذر کرده است و بیشتر ویدئوآرت و مدیاهای جدید ارائه و فروش دارد. مثلا از آرتیستهای جوانتر رامتین زاد، محسن احمدوند، مرتضی احمدوند و… است که بیشترشان هم آرتیستهای خودم هستند، این هم طبیعیست چون بی شک تلاش میکنم با هنرمندانی کار کنم که آثارشان را دوست دارم و آینده دارند. گالریهای دیگر هم آرتیستهای خوب زیادی دارند، مثلا کسانی مثل عماد یا خیلیهای دیگر. ما آرتیست خوب زیاد داریم و اگر بخواهم همه را اسم ببرم باقی مصاحبه را باید برای آن صرف کنیم ( با خنده ).
ن.ج: چه توصیههایی به مجموعهدار جوانی دارید که به تازگی اقدام به این فعالیت کرده است؟
ا.ا: صد در صد به گالریها سر بزنند؛ به تمام گالریها سر بزنند. تصمیم بگیرند و بفهمند چه سلیقهای دارند و در خودشان جستجو کنند به جای اینکه با سلیقهی دیگران پیش بروند. خیلی خوب است که مشاوره بگیرند، مثلا از گالریهایی که فکر میکنند خوب هستند و سلیقهی آنها را بهتر پوشش میدهند برای خرید مشورت کنند. میتوانند کیوریتوری را انتخاب کنند و از او مشاوره بگیرند، اما مهمترین چیز این است که برای این کار عجله نکنند. مجموعهداری کاری نیست که دو ساله انجامش دهید، فعالیتیست که زحمت دارد، زمان و علاقه نیاز دارد. آدم باید بازار را دنبال کند، لاینی را انتخاب کند و بر اساس آن سرمایهاش را هدایت کند.
منبع: سایت موبایل آرت پروجکتس