گفتوگوی کتبی موبایل آرت پراجکتس با لیلی گلستان
همهمان در آستانهی ورشکستگی هستیم.
به گزارش هنر امروز، موبایل آرت پراجکتس: از نظر اغلب آدمها جمعآوری مجموعهی شخصی هنری نیازمند داشتن ثروت بسیار است. آیا شما نیز اینطور فکر میکنید؟
لیلی گلستان: به هر حال خرید اثر نیاز به پول دارد و خرید اثر هنری جزو واجبات زندگی نیست و در واقع آخرین چیزی است که می خریم .اما دیده ام کسانی را که پول جمع می کنند تا یک اثر نه چندان گران را بخرند .
م.آ.پ: از نظرتان قیمت یک اثر هنری میتواند معیاری برای سنجش ارزش آن باشد؟
ل.گ: نه اصلا . می بینیم که در حراجی ها کارهایی با قیمت های بالا به فروش می روند که اصلا چنان ارزشی ندارند . اما به هر حال متاسفانه روی قیمت اصلی اثر می گذارد .
م.آ.پ: فکر میکنید چه عواملی ارزش یک اثر را مشخص میکند؟ چگونه تصمیم میگیرید کدام اثر را از کدام هنرمند بخرید؟
ل.گ: برخی از روی دل می خرند و باید کار را خیلی دوست داشته باشند که من از این دسته هستم . برخی هم با حساب این که اگر بخواهند بفروشند بتوانند با چند برابر قیمت خرید بفروشند .
م.آ.پ: گردآوری مجموعهی شخصی در خانوادهی شما موضوعی پیشینهدار است. به عنوان کسی که به فروش آثار هنری نیز مشغولیت دارد و مجموعهداران خصوصی بسیاری را میشناسد اهمیت پیشینهی فرهنگی و خانوادگی را در این قبیل گرایشها چگونه میبینید؟ چهقدر مجموعهدار جوان نسل جدید در این سالها دیدهاید؟
ل.گ: پدر من به قصد مجموعه دار شدن کار نمی خرید . نقاشی دوست داشت و دلش می خواست آن ها را داشته باشد و حظ بصر کند .اما بعد از راه افتادن حراجی کریستی در دوبی و شرکت مستمر ایران ، تعداد مجموعه داران جوان زیاد شد .هم می تواند پیشینه فرهنگی داشته باشد هم می تواند شروع به شناخت هنر بکند .
م.آ.پ: آیا تا به حال شده است قطعهای که خودتان تمایل دارید به مجموعهتان اضافه کنید را به مجموعهدار دیگری بفروشید؟ ممکن است بگویید از کدام هنرمند به کدام مجموعهدار؟
ل.گ: بله . یک کار آیدین آغداشلو بود که خیلی دوستش داشتم و خیلی دلم می خواست مال من باشد اما امکان خریدش را در آن زمان اصلا نداشتم . آن را به مجموعه داری فروختم و کار با صاحبش رفت کانادا و دل من را هم با خودش برد ! . ده دوازده سال بعد صاحب اثر گفت میخواهم سرم را خلوت کنم و چندین کارم را از کانادا پست میکنم و برایم بفروش . و آن کار نظر کرده ی من در آن میان بود و در آن وقت امکان خرید ش را داشتم و با شوق فراوان خریدمش . ” پر طاووس ” کار آیدین که در کتاب مجموعه ام هست .آخرش حق به حق دار رسید !!
م.آ.پ: تا به حال پیش آمده است اثری را از هنرمندی بخرید اما از خریدتان پشیمان شوید؟ چرا؟
ل.گ: اسمش را پشیمانی نمی گذارم . کار را خریدم و حدود یک سال در خانه ام به دیوار بود اما هر وقت نگاهش می کردم دلم نمی لرزید . فروختمش ! نمی توانم اسم هنرمند را بگویم چون فکر می کند کارش به دیوار خانه ام آویخته است !!!
م.آ.پ: در مقدمهی کتابی که از مجموعهی شخصیتان منتشر شده است اشاره کردهاید که ” اولین تابلو نقاشی که در عمرم دیدم کاری از پزشکنیا بود. “، میتوانید بگویید اولین اثری که خریدهاید چه زمانی و از کدام هنرمند بوده است؟
ل.گ: اولین اثری که خریدیم کار قرمز زنده رودی بود که با شوهرم به نمایشگاهش در انجمن ایران و امریکا رفتیم و هردو عاشق این کار بخصوص شدیم .و خریدیم .و بهنگام جدایی ، شوهرم فداکاری کرد و کاررا به من داد .همیشه هم می گفت عجب اشتباهی کردم !
م.آ.پ: در کتاب شما در مجموع صد و بیست و هفت اثر از پنجاه و هشت هنرمند منتشر شده است که احتمال زیاد شامل تمام مجموعهی شخصیتان نمیشود. آیا میدانید به طور مشخص چند اثر از چند هنرمند در طول چند سال خریداری کردهاید؟
ل.گ: نه نمی دانم .حساب این ها را هیچوقت ندارم . حتی نمی دانم هر کدام راچند خریده ام .
م.آ.پ: بیشترین سهم آثار درون کتاب را اول پروانه اعتمادی و رضا مافی ( هریک با هشت اثر ) در قدم بعد مرتضی ممیز ( با هفت اثر ) و در انتها بهمن محصص، سهراب سپهری و فریده لاشایی ( هرکدام با پنج اثر ) به خود اختصاص دادهاند. آیا میشود این شش هنرمند را به عنوان پیشنهادهای اول شما به یک مجموعهدار از هنرمندان معاصر ایران دانست؟ اگر بخواهید سه هنرمند را بگویید که از نظرتان در هر مجموعهی معتبری از هنر معاصر ایران باید حضور داشته باشند چه کسانی را میگویید؟
ل.گ: به هرحال اگر امکانش را داشته باشد باید از تمام بزرگان کار داشته باشد .سپهری . محصص و زنده رودی .
م.آ.پ: آیا از نظرتان انتشار کتاب یا فعالیتهای مشابه در راستای ارائهی عمومی مجموعههای شخصی میتواند ابزار مناسبی برای ترویج این فرهنگ باشد؟ شما از انتشار کتاب مجموعهی شخصیتان چگونه بازخوردی گرفتید؟
ل.گ: بازخورد عالی بود .بعد از یکی دو ماه به چاپ دوم و بلافاصله سوم رسید که این اتفاق برای یک کتاب تخصصی خیلی حیرت انگیز است . البته خیلی ها این موفقیت را مدیون نوشته های زیر آثار می دانند . که قصه ی آن اثر را گفته ام .من به خیلی از مجموعه دارها پیشنهاد چاپ آثارشان را دادم . برخی تنبلی را بهانه کردند و برخی گفتند دلمان نمی خواهد مردم بدانند که چه داریم !
م.آ.پ: از نظرتان چرا اغلب مجموعهدارهای ایرانی تمایلی برای عمومیسازی یا ایجاد گفتوگو پیرامون مجموعهی شخصیشان ندارند؟ به نظر شما چه عواملی ممکن است یک مجموعهدار را از ارائهی عمومی آثار مجموعهاش باز دارد؟
ل.گ: در بالا گفتم . دوست ندارند مردم بدانند که این گنجینه را دارند .
م.آ.پ: اگر بخواهید سه مجموعهدار ایرانی نام ببرید که از نظرتان مجموعهشان مثال زدنیست چه کسانی را میگویید؟
ل.گ: اگر دلشان میخواست خودشان می گفتند .حدود ده نفر شان عالی اند .
م.آ.پ: توصیهتان به مجموعهدار جوانی که به تازگی اقدام به خرید آثار هنری کرده است چیست؟
ل.گ: کارهایی را بخرد که با دیدنشان دلش بلرزد .
م.آ.پ: از آنجایی که در حال حاضر در مقطعی بحرانی درجهان به دلیل انتشار ویروسی خطرناک قرار داریم، در صورت بلند مدت شدن این دوره از نظر شما چه خطراتی زندگی هنرمندان و جامعهی تجسمی ایران را تهدید میکند؟
ل.گ: همین الانش هم همه مان در آستانه ورشکستگی هستیم . از اسفند گالری بسته است و تا اول تیر بسته خواهد ماند .یعنی چهار ماه درجه یک برای ارایه آثار و فروش را از دست داده ایم .خیلی اوضاع خرابه . حالا داریم فروش آنلاین می گذاریم تا ببینیم چه می شود .
م.آ.پ: نقش قدرت حاکم در این موقعیت چه چیزی میتواند باشد؟ نقش مجموعهدار و دیگر حامیان خصوصی چطور؟ آیا ممکن است پیشنهاد یا راهکاری برای حفظ امنیت هنرمندان، بقا و تکامل دنیای هنر در این شرایط داشته باشید؟
ل.گ: انجمن صنفی نگارخانه داران نامه ای به ارشاد نوشته و در خواست کمک کرده اما تا ببینیم چه جوابی بگیریم .
منبع: سایت موبایل آرت پروجکتس