یادداشت یک معلم هنرِکودکان
زنگ هنر در مدرسه
در طول تحصیل، هفته ای یک زنگ به آموزش هنر اختصاص دارد. در بعضی از مدارس ساعت هنر جایگزین کلاس تقویتی درسهای دیگر میشود(این بیشتر در پایههای بالاتر تحصیل اتفاق میافتد) و حتی در مدارسی که هم زنگ هنر دارند، گاهی کلاس را معلم غیر متخصص در زمینه هنر اداره میکند، کلاس هنر به بازی و تفریح یا کپی کردن یک طرح آماده میگذرد. دست مزد آموزش درایران، دستمزد حداقلی است. اما فضاهای آموزشی برای معلمین هنری حقوقی کمتر از همین حداقل را در نظر میگیرد. در کنار تمام اینها گذر از مراحل گزینشی برای ورود به مدرسه به عنوان یک معلم، آن هم معلمی برای درسی که یک روز در هفته کلاس دارد، برای بعضی از متخصصان قابل قبول نیست. البته کلاسهای هنر در بعضی ازمدارس هم با معلم متخصص برگزار میشوند. پدر و مادربچهها، برای فرزندشان وسایل نقاشی میخرند و توقع دارند هفته بعدی با طی کردن 4 ساعت کلاس هنر "پیکاسو" تحویل بگیرند. تمام این اتفاقات باعث میشود آموزش هنر رفته رفته در مدراس به امری دردسر ساز و بی اهمیت تبدیل شود.
یادگیری سواد و تمام آنچه که مربوط به آن است به وسیله دیدن، شنیدن و مهارت دست اتفاق میافتد. الفبا قراردادی است، از صداهایی خاص که میشنویم و شکلی خاص که برای هر صدا ترسیم میکنیم. دانش آموزی که مهارت ترسیم و دیدن و شنیدن را یاد نگیرد، نمیتواند بخواند و بنویسد. هوش بصری و قدرت هر کودک در مراحل مختلف زندگی تقویت میشود. بنا بر استعداد خاص هر کودک و آموزش درست یکی از اینها قوی تر میشود و هر فرد در آینده با شغلی خاص با مهارتهای مربوط به آن جذب میشود. اما کلاس هنر در تقویت این هوش چه تاثیری دارد؟
کلاس هنر کلاس نقاشی به معنی عام کلمه نیست. بلکه ترکیبی از فعالیتهایی است که موجب تقویت هوش بصری و شنیداری و مهارت دست و در مجموع خلاقیت هر کودک میشود. دراین کلاسها قرار نیست، هیچ بچهای تکنیک خاصی را یاد بگیرد بلکه این تکنیکها و ابزارهای مختلف هستند، که در خدمت خلاقیت و برون ریزی بچهها قرار میگیرند. هر کودک در کلاس هنر یاد میگیرد درباره علاقه مندی و نظراتش صحبت کند و به آنها فکر کند. بعد از آن باید زمانی را صرف ترسیم یا خلق کردن و درست کردن یک نقاشی و کاردستی یا یک مجسمه گلی کند. پس با این روند یاد میگیرد که ساخته شدن هرچیزی احتیاج به صبوری و زمان و فکر کردن دارد. کودک در کلاس هنر با بازی و تمرین یاد میگیرد درست تر ببیند و بشنود.
فضای آموزش هنر گاهی به گونهایست که مدرس و والدین یک کودک ترسها و علاقه مندی خود را در الویت آموزش به او قرار میدهند و بحث خلاقیت و برون ریزی به حاشیه میرود. در کلاس هنر کودک نباید هیچ الگوی از پیش تعیین شدهای را تقلید کند. بلکه تصاویر دنیای واقعی و روزمره را با چاشنی تخیل خود ترکیب کند و الگویی شخصی و جدید بسازد. هدف از گذراندن کلاس هنر برای کودکان هنرمند شدن نیست، بلکه شناخت بهتر کودک از شخصیت خود و توانایی مواجه با مشکلات و مسائل بزرگسالی با ذهنی خلاق است. بزرگسالی که در زمان کودکی به درستی هنر را آموزش دیده باشد در بزرگسالی خوراک فکری مناسبی برای خود انتخاب میکند. و هر حرفهای که داشته باشد، در آن خلاقانه عمل میکند.
تعداد زیادی معلم هنر و آموزشگاه هنر هم هستند، که هنر را به روشی صحیح به کودکان آموزش میدهند و والدینی هم هستند که با کمال میل به یادگیری درست هنر برای کودکانشان کمک میکنند. اما تعداد فضاهای آموزشی با برخورد نادرست هنوز بیش از فضاهای درست است. چند سال اخیر همچنین شاهد ظهور فضاهایی به عنوان خانه بازی و یادگیری و خانه هنر کودک هستیم. این فضاها پذیرای کودکان زیر سن مدرسه هستند. آموزش و امکانات در بعضی از این مراکز حداقل کیفیت را دارد. بعضی از این فضاها فاقد استاندارهای بهداشتی است. چه بهداشت روانی و چه بهداشت فضایی.
مهم است که با هر عنوانی که در جامعه زندگی و فعالیت میکنیم، به خاطر داشتهباشیم که جامعه، فقط جامعه بزرگسالان نیست و هر چیز را با کیفیت پایین به عنوان محصولی برای کودکان تولید نکنیم، یا به آنها آموزش ندهیم. چرا که در آینده جامعهای با همان کیفیت پایین خواهیم داشت.