فیلمهایی که درباره سینما ساخته شدند
به مناسبت روز ملی سینما، نگاهی انداختهایم به فیلمهایی در تاریخ سینمای ایران که «سینما» بخشی از داستان اصلی آنها بوده است و به شکل «فیلم در فیلم» ساخته شدهاند.
هنرامروز:
حاجی آقا اکتور سینما
سال ساخت: ۱۳۱۲
کارگردان: اوانس اوگانیانس
خلاصه داستان:
رژیسور سینما در جستجوی موضوعی تازه برای تهیهی فیلم جدیدش است و چون ایدهای نمییابد نگران و ناراحت است. بین شاگردان موسسهی او یک جوان و نامزدش حضور دارند. جوان به رژیسور میگوید «حاجی آقا»، پدر نامزد او که دشمن سینما و نمایش است، برای موضوع فیلم بد نیست. رژیسور خوشحال میشود و حاجی آقا را که ساعت قیمتیاش ربوده شده و در تعقیب ربایندهی ساعت است به «موسسهی سینما» میکشاند و از حرکات و حالات او فیلم برداشته و برای خودش نمایش می دهد.
«حاجی آقا آکتور سینما» که تنها سه سال بعد از ورود سینما به ایران ساخته میشود را میتوان اولین فیلم در ستایش سینما دانست. فیلمی که با احوالات جامعه و نحوه مواجهه سنت با هنر سینما، منطبق است و از دل سنت، راه به سوی معجزه تصویر میبرد.
شبح کژدم
سال ساخت: ۱۳۶۵
کارگردان: کیانوش عیاری
خلاصه داستان:
محمود، فیلمساز فیلمهای هشت میلی متری، شیفتگی خاصی به سینمای هشت میلی متری دارد. او که فیلم کوتاهی به نام شبح کژدم ساخته، قصد دارد تا از فیلمنامهی آن فیلمی بلند بسازد، اما فقدان امکانات مانعی بر سر کار است. محمود دوستی دارد که سیاهی لشگر فیلمهای فارسی است. دوستی و رفاقت این دو پایهای است که راه داستانی را شکل میدهد. عشق به سینما و سرخوردگی از تمامی کوششها، عاقبت سبب میشود که موضوع داستان زنده و در زندگی واقعی اجرا شود.
یکی از نمونههای بسیار ویژه «فیلم در فیلم» به کارگردانی کیانوش عیاری که فیلم و فانتزی را وارد عینیت و زندگی روزمره میکند و از ترکیب این دو، جهانی وهمآلود و پر رمز و راز میسازد که تشخیص مرز واقعیت و رویا در بسیاری از لحظاتش برای تماشاگر سخت میشود.
کلوز آپ
سال ساخت: ۱۳۶۸
کارگردان: عباس کیارستمی
خلاصه داستان:
حسین سبزیان، به دلیل شباهتش به محسن مخملباف خود را به خانواده آهنخواه به عنوان مخملباف معرفی میکند، و به بهانه ساختن فیلم به خانه آن ها راه مییابد.
یکی دیگر از مواجهات عجیب و غریب با مدیوم سینما در یک فیلم سینمایی. استعداد و ذائقه خاص عباس کیارستمی، همچون هر فیلم دیگرش اینجا هم خود را نشان میدهد. او با ساخت «کلوزآپ» دست روی یکی از ویژگیهای بارز و ترسناک سینما میگذارد: میل مبهم شهرت که آدمی وا میدارد تا جاهای عجیب و غریبی پیش برود. «کلوز آپ» داستان بلندپروازیهایی است که فانوس خیال میتواند در ذهن هر تماشاگر مشتاق و خورهای بیاندازد.
دو فیلم با یک بلیط
سال ساخت: ۱۳۶۹
کارگردان: داریوش فرهنگ
خلاصه داستان:
یک کارگردان بعد از سال ها از آمریکا برگشته تا نخستین فیلم خود را بسازد. هنرپیشه اول مرد فیلم بر اثر سانحه ای نمیتواند به کارش ادامه دهد. فیلم باید به موقع به جشنواره برسد و کارگردان بعد از جستجوی بسیار، فروشنده دوره گردی را پیدا میکند که شباهت زیاد به هنرپیشه مرد دارد...
«دو فیلم با یک بلیط» پشت صحنه سینما و مصائب فیلمسازی برای یک فیلمساز را به خوبی نشان میدهد، همانطور که دوراهی میان انتخاب خانواده و حل شدن در مناسبات کار در سینما را... فیلمی بومی که دقیقا نقطه تاکیدش را بر نظام فیلمسازی در ایران میگذارد و از این مجرا قصد دارد تصویری جامعه شناسانه از سالهای پس از جنگ و سازندگی ارائه بدهد.
ناصرالدین شاه آکتور سینما
سال ساخت: ۱۳۷۰
کارگردان: محسن مخملباف
خلاصه داستان:
نگاهی به تاریخ سینمای ایران از آغاز تا امروز است...
محسن مخلباف از آن دست آدمهای سنتی بود که سینما پیش از هرچیز زندگی خودش را متحول کرد. مردی سنتگرا که حتی چراغ و برق داشتن در خانه را هجوم و غربزدگی میدانست و سر همین اعتقادات متعصبانه خود و به واسطه استفاده از چراغ نفتی، همسرش را در آتش سوزی خانه از دست داد.
مخملباف اما عاشق سینما شد و این تمام روحیاتش را تغییر داد. سنتگرای دیروز، بدل به یکی از کارگردانان مهم روز در سالهای جنگ شد و با ساختن فیلم «ناصرالدین شاه آکتور سینما»، ضمن مرور تاریخ سینمای ایران، تعلق خاطر خود به این هنر/ صنعت/ رسانه را در معرض عموم قرار داد...سینما این فانوس خیال، چه زندگیها که تغییر نداده و در چه سرنوشتها که نجاتبخش نبوده است....
جهان پهلوان تختی
سال ساخت: ۱۳۷۶
کارگردان: بهروز افخمی
خلاصه داستان:
تهیه کنندهی فیلم جهان پهلوان تختی در پی فوت علی حاتمی کارگردان فیلم، ساخت آن را به فیلمساز جوانی که با همسرش کار میکند میسپارد. کارگردان و همسرش در پی تحقیق و تهیهی اطلاعاتی در جهت تنظیم و نگارش فیلمنامه به منزل مرحوم حاتمی میروند و همسر مرحوم حاتمی مقداری اسناد و مدارک جمع آوری شده را به آن ها میدهد. کارگردان به همراه دستیارش به محلهای مختلف میروند و در پی گفتگو با افرادی که با تختی دوست و همکار بودهاند به نظرات مختلفی دست پیدا میکنند. عدهای با ذکر دلایلی مرگ او را قتل میدانند و عدهای مرگ او را توطئهی گروههای سیاسی میپندارند و عده ای هم معتقدند که او خودکشی کرده است. اما در این میان مرد ناشناسی که خود را عریضه نویس دادگستری در زمان قدیم معرفی میکند، تلفنی اذعان میدارد که زمان کشتن تختی او را مجبور کردهاند تا دست خط تختی را مبنی بر خودکشی بودن مرگش جعل کند. فیلمی که مرحوم حاتمی نتوانست آن را به اتمام برساند و بعدتر افخمی هرچند از ماتریال فیلم حاتمی استفاده کرد اما فیلمی به کلی متفاوت ساخت. «جهان پهلوان تختی» یک ادای دین بزرگ به علی حاتمی هم هست.
پله آخر
سال ساخت: ۱۳۹۰
کارگردان: علی مصفا
خلاصه داستان:
لیلی ستاره سینماست و به تازگی شوهرش را از دست داده است، سر صحنه فیلمبرداری ناگهان مقابل دوربین خندهاش میگیرد و از کار باز میماند. هیچ کس نمیتواند دلیل خندههایش را حدس بزند.
از همین خلاصه داستان میتوانید تعلق خاطر فیلمساز به ساخت خیالگونه و رویایی سینما را دریابید. یک ستاره سینما در غم از دست دادن همسرش، سر ضبط صحنهای دراماتیک میزند زیر خنده...آن هم نه یک خنده معمولی که دیوانهوار قهقهه میزند. چه تصویری واضحتر از این میتواند نشان دهد که پرنده خیال و رویا در جادوی سینما، تا کجا میتواند سبکبال و دلبرانه به پرواز دربیاید...