گودزیلا علیه کنگ از منظر حسین معززینیا
یک منتقد فیلم هم ترجیحش این است در نوشتهاش از عباراتی بارها تکرارشده و کلیشهای مثل «این فیلم فقط بهخاطر جلوههای ویژهاش ساخته شده» استفاده نکند، اما چاره چیست وقتی کسانی هم چنان فیلمهایی میسازند که قرار است بنشینیم و تمرینهایی تازه در ور رفتن با امکانات CGI را تماشا کنیم؟
به گزارش هنر امروز به نقل از کانال تلگرامی فیلم دیدن با حسین معززینیا، گودزیلا علیه کنگ قرار است همان کینگکونگی را پیتر جکسن سر و شکل داده بود از توی آن فیلم دربیاورد مقابل یک نسخهی خوش آب و رنگ از گودزیلا قرار دهد، چند نوبت با هم بجنگند (که البته فصل نبردشان میان برجهای هنگکنگ مستقل از ساختار روایی فیلم دیدنی است)، بعد از اینکه بارها توی صورت هم نعره کشیدند عاقبت مشخص شود دشمن اصلی کس دیگری است، با هم صلح کنند و بروند گوشهای بخوابند تا چند سال دیگر که به کار یک بلاکباستر هالیوودی دیگر بیایند.
آدمهای فیلم هم تقسیم شدهاند درون همان تقابلهایی که همیشه مورد نیاز است: یک بیزنسمن شرور با دخترش که «جذاب» است در مقابل یک مرد و زن اهل علم که «جذاب» نیست، بهاضافهی یک دختر و پسر تینایجر که با همراهی یک کارمند تیرهپوست فضولی میکنند توی کار آدم بدهی ماجرا، آن طرف هم یک دختربچهی آسیاییتبار که نقص جسمی دارد به همدم و همزبان کینگکونگ تبدیل شده، جایگزین زنان بلوند سفیدپوستی که قبلاً مثل باربی توی مشت گوریل عظیمالجثه و عاشقپیشهی ما جابهجا میشدند.
بنابراین فیلم پر است از مفاهیم «عمیق» در مذمت سودجویی بشر و طمعش به محیط زیست، از تیرهپوستها و آسیاییتبارها و آدمهای در حاشیه که جدی گرفته نمیشوند هم حمایت میکند، در عوض داستان ندارد و اساساً معلوم نیست کی به کی است و چی به چی. شخصیتها کارهای عجیبی میکنند و قبل از اینکه بفهمیم چرا، قطع میشود به یک صحنهی نبرد گودزیلا با کنگ. فیلم هم که دارد میفروشد با وجود تعطیلی اغلب سالنهای سینما در جهان. پس به نظر میرسد باید برویم کشکمان را بسابیم و بگذاریم تماشاگری که همین چیزها را دوست دارد لذتش را ببرد.