سالروز درگذشت پرویز مشکاتیان
پرویز مشکاتیان در سال ۱۳۳۴ در نیشابور به دنیا آمد. او مقدمات موسیقی را از شش سالگی نزد پدرش، حسن مشکاتیان، که استاد سنتور نوازی و آشنا با ویولن و سهتار بود، آموخت. وی آموختن موسیقی را در طول تحصیل در زادگاهش، نیشابور پی گرفت و تا پایان دوره متوسطه همچنان در پیشگاه پدر به فراگیری و تمرین مشغول بود.
اجرای زنده تمنا، سنتور پرویز مشکاتیان
هنرامروز: مشکاتیان از سال ۱۳۵۶، همکاری با رادیو را زیر نظر هوشنگ ابتهاج آغاز کرد ولی پس از واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ از رادیو استعفاء داد و مؤسسه چاووش را با همکاری هنرمندان گروه عارف و شیدا تشکیل داد.سپس با همکاری شهرام ناظری، تصنیف «مرا عاشق» را بر روی شعر مولانا ساخت. از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۶۷ و بعدتر در اوایل دهه ۷۰ با محمدرضا شجریان همکاری داشت که نتیجهٔ این همکاری، آثار ماندگاری چون بیداد، آستان جانان، سِرّ عشق، نوا، دستان، گنبد مینا، دود عود، جان عشاق و قاصدک بود. وی در همهٔ این آثار، به عنوان آهنگساز و نوازندهٔ سنتور (در سِرّ عشق به عنوان نوازندهٔ سهتار و در جان عشاق فقط آهنگساز) همکاری داشت.
پس از قطع همکاری با محمدرضا شجریان، وی با خوانندگانی چون علی جهاندار، ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری، حمیدرضا نوربخش، علی رستمیان و شهرام ناظری همکاری کرد. او همچنین در فستیوال جهانی موسیقی تحت عنوان (روح زمین) در کشور انگلستان شرکت کرد و مقام نخست را بدست آورد.
یکی از واپسین کارهای وی آلبوم تکنوازی تمنا بود که در سال ۱۳۸۴ نواخت و منتشر کرد. همچنین وی در روزهای ۶ تا ۹ آذر ۱۳۸۶ به عنوان سرپرست گروه عارف کنسرتی در تهران برگزار کرد که حمیدرضا نوربخش به عنوان خواننده در آن شرکت داشت. در سال ۱۳۸۶، پس از حضور پرویز مشکاتیان در کنسرت محمدرضا شجریان، رابطهٔ این دو استاد موسیقی ایرانی که بیش از یک دهه تیره بود، مجدداً برقرار شد. همچنین، در مراسم جشن خانه موسیقی در ۲۳ مهر ۱۳۸۶، لوح تقدیر از یک عمر فعالیت هنری توسط محمدرضا شجریان به عنوان رئیس شورای عالی خانهٔ موسیقی به پرویز مشکاتیان داده شد.
پرویز مشکاتیان یک میهنپرست واقعی بود. او سه کار شاخص برای وطنش دارد که هرکدام حکایت خود را دارند. «رزم مشترک» با صدای محمدرضا شجریان که هیچگاه معلوم نشد که شاعر واقعی آن کیست و «برزین آذرمهر» نام مستعار پرویز مشکاتیان است یا افراد دیگری که مدعی آن شدند؛ «سرو آزاد» که یکبار توسط شهرام ناظری و در کنسرت گروه عارف خوانده شد و پیش از آن پرویز مشکاتیان با سهتار آن را خوانده و در آلبومی به همین نام عرضه کرده بود و نکته جالب آن این است که ابتهاج بزرگ این مرثیه را برای جنگل سروده بود و اعتماد وی به مشکاتیان باعث شد تا آهنگساز تمامی کلمات جنگل را با میهن عوض کند و مفهوم ملی – میهنی به شعر دهد و تصنیف سوم را هم ایرج بسطامی به زیبایی اجرا کرد و در آلبوم «وطن من» منتشر شد.
مشکاتیان را میتوان از پرچمداران جریان مدرن موسیقی سنتی دانست. او در بسیاری از آثار خود چه در آهنگسازی و چه نوازندگی رگههای تازهای از موسیقی سنتی را به رخ کشید. تصنیف «لحظه دیدار»، تصنیف «قاصدک» و از همه آنها عجیبتر، تصنیف «هست شب» با صدای محمدرضا شجریان همگی جزو آثار مدرن موسیقی سنتی به شمار میآیند. تصنیف «هست شب» یا «شب» یکی از مدرنترین و پیچیدهترین قطعات ساختهشده در موسیقی سنتی ایران است.
سالهای خلوت گُزیدگی پرویز مشکاتیان سبب شد تا پرویز مشکاتیان هیچ اثری منتشر نکند درحالیکه کارهای منتشرنشده بسیاری از او وجود دارد و علاقهمندانش محروم از شنیدن آن. موزیسینی که علیرغم سالهای نبودش، زمانی که به صحنه بازگشت مخاطبانش چندین برابر شدند و هنگام بدرقهاش خیل جمعیت یکپارچه با سکوت بدرقهاش کرد.
درگذشت پرویز مشکاتیان همه اهالی هنر را متأثر کرد اما شاید هیچ واکنشی به اندازه واکنش استاد بهرام بیضایی سوزناک نبوده باشد. بهرام بیضایی که خود اسطورهای در هنر ایران است برای پرویز مشکاتیان، چنین سرود:
«خروشی خاست وَه وَه وای در وای؛
که قانونِ فَلَک بُگسَسْت ناگاه!
مگر سازِ جهان از کوک اُفتاد،
که سوگِ تار و دَف بَرخاست تا ماه!
فغان بَر شد ز هر سو شور در شور،
که سازی را شکسته قهرِ تقدیر!
نواییْ رُخ نهان کردَهست در خاک؛
چه دانی جز که قهر از این به تعبیر!
غریو آمد ز گیتی مرگ در مرگ؛
که خُنیاگر رهِ خونِ روان بَست!
چو خنده دید رفته از لبِ ساز،
نه ساز ـ آری ـ که جانِ خویش بِشْکست!
برآمد مویه از چَنتارِ چنگی؛
که زخمِ دل به زخمه باز کردَم!
چو یادَت را به مضرابِ دوتایی،
به گوشِ این جهان آواز کردَم!»
محمدرضا شفیعی کدکنی نیز چنین سرود:
«ای دوست وقت خفتن و خاموشیات نبود
وز این دیار دور فراموشیات نبود
تو روشنا سرود وطن بودی و چو آب
با خاک تیرهروز هم آغوشیات نبود
میخانهها ز نعره تو مست میشدند
رندی حریف مستی و مینوشیات نبود
دود چراغ موشی دزدان ترا چنین
مدهوش کرد و موسم خاموشیات نبود
سهراب اضطراب وطن بودی و کسی
زینان به فکر داروی بیهوشیات نبود
در پرده ماند نغمه آزادی وطن
کاندیشه جز به رفتن و چاوشیات نبود
در چنگ تو سرود رهایی نهفته ماند
زین نغمه هیچگاه فراموشیات نبود
ای سوگوار صبح نشابور سرمهگون
عصری چنین سزای سیهپوشیات نبود»
پرویز مشکاتیان در تاریخ ۳۰ شهریور سال ۱۳۸۸ در منزلش در تهران و در سن ۵۴ سالگی بر اثر نارسایی قلبی درگذشت. مراسم تشییع پیکر پرویز مشکاتیان در روز ۴ مهر در زادگاهش نیشابور، با حضور جمعیتی نزدیک به ۱۵ هزار نفر برگزار گردید و همچنین گروه موزیک شهر نیشابور در طول مراسم تشییع مارش عزا اجرا میکرد. پیکر پرویز مشکاتیان پس از مراسم تشییع در محوطه بیرونی باغ عطار و در جوار مقبره عطار نیشابوری به خاک سپرده شد.