نسیم شجاعی خواننده سوپرانو:
خوانندگانی که درست با کیفیت میخوانند در رقابت با خوانندگان تجاری کمتر دیده میشوند
خوانندگی زنان در ایران پس از انقلاب همواره در چهارچوبهایی خاص گنجانده شده و محدود شده است و هنرمندان زن با محرومیتهای بیشتری نسبت به آقایان این عرصه در حال فعالیت هستند. با نسیم شجاعی خواننده سوپرانو که در نمایشهای موزیکالی همچون الیورتوئیست به عنوان بازیگر و خواننده حضور داشته است در مورد شرایط کار کردن خوانندگان زن چالشها و مطالبتشان گفتو گو کردهایم .
هنر امروز- فرزانه شهریاری: سال گذشته میزگردی را راجع مصائب و مشکلات خوانندگان زن با حضور خوانندگان خانم برگزار کردیم که در آن جایگاه و چالشهای خوانندگان زن از نگاه سه هنرمند خواننده و نوازنده بررسی و نقدهایی هم به شرایط کنونی وارد شد. حالا و در ادامه نیز به شنیدن حرفهای دیگر زنان خواننده و نوازنده گوش میدهیم و مضامین مربوط به این عنوان را از نگاه هنرمندان دیگر مورد بحث قرار میدهیم.
خانم شجاعی فکر میکنید آموزش خوانندگی در ایران در چه جایگاه و شرایطی قرار دارد؟
فکر میکنم بحث آموزش و رویکرد به آواز چه برای خانمها و چه برای آقایان در ابتدا یک مقدار غیر آکادمیک است، به این معنی که خیلی از کسانی که مراجعه میکنند برای یاد گرفتن آواز، وقتی مطرح میکنم که لازم است سلفژ، تئوری و یا چیزهای دیگر را یاد بگیرید خیلیها تمایل دارند زودتر برسند به بحث آواز و بیشتر روی صدایشان کار بکنند و این شاید مربوط به این باشد که ما دلمان میخواهد یک شبه راه صدساله برویم و بابت نتیجهای که قرار است به آن برسیم خیلی دلمان نمیخواهد زحمت بکشیم.
ما فضای آموزشی خوبی نداشتیم و اگر بخواهیم در سطح بین الملل مقایسه شویم خب ما خیلی دچار مشکل هستیم ما کشوری هستیم که مدت ها به موسیقی به عنوان فعل حرام نگاه می شده ما رشته آواز نداشتیم و در دانشگاهها شاید یک واحد کر تدریس شود اما رشته تخصصی آواز خیلی با ترس لرز گذاشته و برداشته شده است البته اساتید متخصص بخصوص زمینه نوازندگی داریم، هنرستان ها خوب فعالیت کردند نوازنده های خیلی خوبی داشته ایم که سعی کردند خود را به روز نگه دارند ولی در زمینه آواز مخصوصا یک مقدار باعث شده است که ان استانداردهای لازم در ایران پایین بیاید و این خب یک مقدار باعث شده است افرادی با استانداردهای حداقلی وارد عرصه شوند و این نقد به ما وارد است که شاید کسانی که دارند وارد این عرصه می شوند از تجربه و تخصص لازم برخوردار نیستند.
آموزش خوانندگی به زنان با چه انگیزهای در ایران انجام میشود؟ فکر میکنید شرایط خوانندگان زن تغییری میکند یا فکر میکنید در همین فضای محدودی که در شبکههای اجتماعی مجازی هست یا کنسرتهایی که با تفکیک جنسیتی برگزار میشود متوقف بماند؟
درمورد محدودیتی که فکر میکنیم متوجه خانمهاست، چند وقت پیش که داشتیم راجع به مقدمات برنامهای صحبت میکردیم متوجه شدم یکسری از آقایان هم بخاطر ژانر فعالیتی که در موسیقی دارند خیلی دچار محدودیت هستند، یعنی بعضی از این هنرمندان ممنوع التصویر و یا ممنوعالصدا هستند و نمیتوانند در ضبط برنامه حضور داشته باشند، بخاطر همین فکر میکنم که یک مقدار کلا حال موسیقی ما بد است و نمیتوانم بگویم که شرایط کلا از آن طرف دارد اعمال میشود، یک مقدار کلا بخاطر رویکرد آدمهاییست که به سمت موسیقی میآیند ویک مقدار هم بخاطر شرایط و ممیزیهاییست که دارد از آن طرف اعمال میشود، بنابراین هر دو دارد شرایط را برای کسانی که موسیقی کار میکنند سختتر میکند.
مبحث آموزش خوانندگی نه تنها برای خانمها که برای آقایان هم دچار نقصهایی بوده. چون ما رشتهی آواز را به صورت آکادمیک در دانشگاههایمان نداریم (البته یک زمان بوده و بعد برداشته شده است. فکر میکنم کنسرواتوار تهران یک مدتی آموزش آواز جهانی داشته است) و در حال حاضر نمیدانم در کدام دانشگاه آواز تدریس میشود اما به صورت کلی اگر قرار است یک گروهی تشکیل شود که قرار باشد آن گروه به صورت آکادمیک و حسابی کار بکند، نوازندههای آن گروه هرکدام متوسط ده سال آموزش دیدهاند و چندین سال تجربهی حضور روی صحنه دارند و کار کردند اما متاسفانه بچههای آواز این کار را نمیکنند و خیلی دوست دارند سریع به نتیجه برسند و خب درمورد آموزش یک مقدار عجولیم و وقت نمیگذاریم البته که این کلی نیست و خوانندگانی داریم که حرفهای و واصولی کار میکنند ولی متاسفانه دیدگاه اکثر کسانی که برای آموزش آواز به من مراجعه میکنند این است که عجله دارند در شش ماه و یا مدتی کوتاه بتوانند خواننده شوند و بهطور مثال وقتی آنها گفته میشود فرایند آموزش ممکن است برایت یک سال طول بکشد حتا ممکن است منجر به این بشود که کلاسش را نیمه رها کند، بخاطر همین فکر میکنم بهتر است به این ماجرا جنسیتی نگاه نکنیم، این مشکل هم در خانمها و هم در آقایان وجود دارد.
با رشد و پیشرفت تکنولوژی این امکان به وجود آمده است که خواننده زن به آن نقطهی خفه شدن نمی رسد و خیلی از خوانندگان اینترنت را بستری برای ارائه هنرشان در نظر می گیرند. البته مخالف این نگاه گفته میشود وقتی که خواننده زن برای مخاطب عام گزینش نشده کنسرت برگزار نکند، نمی تواند پیشرفتی در این صنف داشته باشد، نگاه شما دراینباره چیست؟ آیا شرایط خوانندگان زن بهتر میشود یا خیر؟
متاسفانه ما هیچ نهادی نداریم که دور هم جمع شویم و یا یک جمعیتی باشد که از این حرکت حمایت کند، هرکدام از ما جدا جدا در حال تلاشیم البته شخصا یک مقدار از این می ترسم که شاید مبارزه حتا به ضرر دوستانی بشود که دارند فعایت میکنند یعنی شاید من راضی باشم برای یک حرکت و جریانی بهایی را بپردازم ولی به شرط آن که دیگران را مجبور به پرداخت آن بها نکنم. به این خاطر الان احساس می کنم در یک فضای مه آلودی در حال قدم برداشتن هستیم و هرکسی در حد خودش در حال تلاش است و سعی می کند کارش را پیش ببرد و آگاهی بدهد ولی متاسفانه نمی توانم بگویم اوضاع بهتر می شود یا نه. نه تنها در مورد این داستان بلکه خیلی چیزهای دیگر مبهم و گنگ است و حتا راجع به هفته آینده هم نمی توان نظر داد. به همین خاطر در مورد موسیقی و نه تنها موسیقی بانوان نمیتوان پیش بینی کرد که چه اتفاقی خواهد افتاد و فکر می کنم به یک حرکت و حمایت کلی تری نیاز داریم تا بتوانیم اتفاق خوبی را رقم بزنیم.
چه چیز را برای رشد یک خواننده نیاز میدانید؟
من فکر می کنم که صحنه خیلی هنرمند را بالغ تر می کند و با تجربه ای که در تئاتر و آواز خواندن روی صحنه داشتهام احساس میکنم که نفس مخاطب یکسری تجربه های خوب به فرد روی صحنه چه بازیگر و چه خواننده خواهد داد. به این معنی که باعث می شود هنرمند خودش را در کار بهتر و تقویت کند و آگاه شود که ضعف هایش کجاست و پی آن برود. اما به طور مثال در سینما و یا ضبط استودیویی یک اثر که می توان کات داد، قطع کرد و دوباره بازی کرد و یا خواند، ماجرا خیلی متفاوت با اجرای صحنه ای ست که همه چیز در لحظه اتفاق می افتد و فرصت اصلاح وجود ندارد، بنابراین شما به عنوان هنرمند خیلی با وسواس و دقت بیشتر سعی می کنید آن قطعه را اجرا کنید و صحنه به بلوغ بازیگر و خواننده خیلی بیشتر کمک می کند من فکر می کنم هر خواننده هم خانم و هم آقا به روی صحنه بودن احتیاج دارد.من خودم تابهحال کنسرت تفکیکی نداشتم و کنسرت بانوان اجرا نکردم ولی سعی کردهام با همه محدودیت هایی که بوده روی صحنه باشم. ضمن اینکه محدودیت های تک خوانی در تئاتر و موسیقی خیلی با هم تفاوتی ندارد درواقع تک خوان خانم در تئاتر هم باید همراه با یک خواننده آقا و یا گروه کر همراه بشود.
به طور مثال چه چیزهایی شرایط را برای خوانندگان زن سختتر می کند؟
ما به راحتی نمیتوانیم سالن داشته باشیم و اجرای عموم نخواهیم داشت، اصولا همکاری کردن با بندها و نوازندههای خوب برایمان سخت است، یعنی کسانی که بخواهند با ما (خوانندگان زن) همکاری کنند و در آینده قطعهای پخش شود و یا کاری اسمش مطرح شود ممکن است فردی که با ما همکاری کرده است هم مورد مواخذه و یا حتا مورد پیگرد قانونی قرار گیرد. البته که مهر و محبت دوستان همیشه شامل حال ما بوده و همیشه با تمام این مشکلات همیشه مورد حمایتشان قرار گرفتهایم. و اینکه مثلا یکی از راههای درآمد کسانی که در زمینه موسیقی در حال فعالیت هستند تدریس است و وقتی که در زمینه تدریس هم جنسیت بندی میشود و خواننده خانم تنها میتواند به خانم ها درس دهد به تبع تعداد هنرجویان کم میشود و بر درآمد آن معلم تاثیر دارد.
و چه چیز بیش از همه آزار دهنده است؟
احساس میکنم یک مهریست که به ما خورده است: "صدای زن تحریک آمیز است". یا اینکه گفته میشود زنانی که به سمت آواز میروند قصد دارند خود نمایی کنند البته این مهر به آقایان هم خورده است و نمیگویم صرفا متوجه خانمهاست... من اصولا به برابری خیلی اعتقاد دارم اما در این زمینه یک مقدار چون درواقع اعمال زور و قدرت به خانمها بیشتر بوده ولی داستان این است که ما هم شبیه به دیگر هنرمندان به نوعی حرفمان را میزنیم. مثل نقاش که با نقاشیاش و فیلم ساز هم با ساختن فیلم... ما خوانندگان خانم هم صدایمان ابزارمان است برای حرفی که در گلویمان مانده است حرفی که شاید نتوانیم با ابزارهای عادی و روزمرمان بزنیمش. در واقع این مهر یک مقدار هرزگاهی مرا اذیت میکند.
فکر نمیکنید خود خوانندگان و نوازندگان زن نیز در مطالبهی حقشان کوتاهی کردهاند؟
ما خوانندگان در واقع از یک دانشگاه و یا یک هنرستان فارغ التحصیل نشدیم که وارد فضای کاری شویم به این خاطر پیشینهی تاریخیای باهمدیگر نداریم. اکثر نوازندهها چون دوران هنرستان را با هم طی کردند و با هم هم دانشگاهی بودند درواقع یک همبستگی میانشان اتفاق میافتد ولی بین ما خوانندگان هم خانم ها و هم آقایان خواننده این اتفاق هیچ وقت شکل واحدی نداشته و آن همبستگی هیچ وقت میان ما شکل نگرفته مخصوصا میان ما خانم ها که یک مقدار فضایمان محدودتر و با فشار بیشتری همراه است و من فکر می کنم که اگر قرار است اتفاقی بیفتد چون همیشه نمی شود اعتراض کرد و من فکر می کنم اگر یک اتفاق اجتماعی دارد می افتد پنجاه پنجاه است و اگر دارد یک ظلمی اتفاق می افتد یک جامعه ای است که دارد آن را میپذیرد من باید یک اعتراضی بکنم که آن اتفاق به یک نحوی بهبود پیدا کند و بین بچههای آواز این همبستگی خیلی کم است و حالا ممکن است من در دایرهای که کار کردم دوستان محدودی داشته باشم اما من از اعتراض کردن می ترسم حاضرم بها بپردازم من ممکن است که جایی اعتراضی بکنم و بگویم به بهای این که مثلا یک سال ممنوع الکار شوم و یا ... من این را می پردازم .
ضمن این که نقدی به خانه موسیقی دارم که شاید می توانستند یک انجمنی و یک عامل وحدتی ایجاد کنند که نه حتا خانم های خواننده چون این را می دانیم خط قرمزی است که گذاشته شده است اما یک چیزی که ما بتوانیم برای انجام فعالیتهایمان به آن تکیه بکنیم ایجاد کنند که اگر مشکلی پیش آمد و یا هر چیز دیگر بتوانیم صدایمان را از یک جایی به گوش مسئولین برسانیم که متاسفانه عملکرد خانه موسیقی خیلی خیلی ضعیف است. این چند سالی که افتخار داشتم عضو خانواده تئاتر باشم دیدهام که اصلا عملکرد خانه تئاتر و خانه موسیقی قابل قیاس نیست و اگر بنا به هر دلیلی محدودیت معذوریت و هرچیز دیگر نتوانسته اند از خانم های خواننده حمایت بکنند حداقل یک مرجعی می گذاشتند برای حمایت از خوانندگان و ما خوانندگان خانم و آقا باهم کنار میآدیم و البته فکر می کنم عصر یک عصر فراجنسیتی باشد و اگر من جایی باشم که ببینم به یک آقایی ظلم میشود سکوت نمیکنم و یا بالعکس و همیشه آقایان در زمینههای کاری از ما حمایت کردهاند. فکر میکنم در حال حاضر ما به عنوان یک هنرمند درحال کار هستیم، زن و یا مرد بودنمان خیلی در جامعه تفاوتی نمیکند و امیدوارم که مسئولین(حداقل آنهایی که به کیفیت فکر میکنند) یک روزی به این نتیجه برسند که کمک کنند که کیفیت کارمان را بالا ببریم و رسالت هنریمان را انجام دهیم چون الان هستند آقایانی که مجوز میگیرند و کار سخیف ارائه می دهند و به روی صحنه می روند و شاید جای خیلی از خانمها و آقایانی را میگیرند که به رسالتشان پای بندند و حرف برای گفتن دارند و کارهایشان در خانه خاک می خورد و انگیزه شان را از دست می دهند و خیلی چیزهای دیگر...
شما در فضای حقیقی بیشتر هنرمند هستید تا در فضای مجازی و خیلی فعالیت زیادی در اینستاگرام ندارید از نگاه شما آیا اینفلوئنسرهای موسیقی و خوانندگی استانداردهای لازم برای تاثیر گذاری را دارند؟
در مورد فضای مجازی ما یک مقدار با این فضاها غریبه ایم شاید بخاطر سنمان است و البته من خودم ادم دیجیتالی نیستم ولی امکانیست که در اختیار ما قرار گرفته البته می گویم من خیلی اهل این فضا نیستم و نقدی ست که خیلی دوستان به من دارند؛ ناگفته نماند که یک سری از دوستان خیلی به صورت فیک از این فضا استفاد می کنند یعنی جذابیت هایی دخیل در داستان هنر می شود که شاید باعث شود یک سری از آدم ها که هنر آنچنانی ندارند مخاطبان آن چنانی داشته باشند، یک سری از دوستان هم هنرمند واقعی باشند و بخاطر عدم نمایش مناسب نتوانسته باشند در این فضا دنبال کنندگان زیادی را به خود جذب کرده باشند، البته در سطح بین المللی نیز یک همچین چیزی داریم مثلا "دیوید گیلمور"(موسیقیدان انگلیسی) هم سبک شناخته شدهای دارد و هم خودش آدم شناخته شدهایست اما در مقابل آدم هایی که دارند فعایت می کنند مخاطبان زیادی ندارد و خیلی افراد دیگر... اما هستند افرادی که با جذابیت های فیزیکی و رنگ لعاب دادن توانسته اند میلیون ها دنبال کننده داشته باشند. و این امکان در همه جا وجود دارد و خب باید از آن استفاده شود.
همچنین در مورد مبحث اینفلوئنسرها باید بگویم این یک موضوع تجاری ست یعنی حتا ما راجع به موسیقی هایی اقتصادی که الان به روی صحنه می رود و خیلی از خوانندگان مرد در حال حاضر از حداقل استانداردهای لازم هم برخوردار نیستند یعنی کار یک هارمونی دارد که هنرمند حتا نمی تواند با آن همراه شود؛ تبلیغات و چیزهایی که در پشت پرده وجود دارد باعث می شود که ببینیم که ده شب از کنسرت او فروش می رود و حتا در رقابت با هنرمند مرد دیگری که دارد فعالیت می کند برگ برنده دارد. این چیزها در اینستاگرام هم هست و یک سری جذابیت های تبلیغاتی، بصری، فیزیکی در آن دخیل است که باعث می شود که نیاز نباشد شما برای جذب مخاطب سطح خوانندگی بالایی داشته باشید...به طور مثال ما در سطح بین الملل خوانندهای داریم مثل "نیکی میناژ" که من کارهایش را قبول ندارم و بنظرم صرفا دارد از امکانات جنسی استفاده می کند و خب خواننده درست و حسابی داریم مثل "راجر واترز" که فالوئرهایش زیر یک میلیون است و یا آهنگسازانی داریم که در سطح بین المللی که 500 هزار دنبال کننده هم ندارند ولی خب این اتفاقاتی ست که می افتد دیگر...
وقتی حرف از شبکه های مجازی میزنیم، به اینستاگرام محدود نمیشود. شبکههای مجازی که توجهشان به موسیقی بیشتر است و برای آن هدف شناخته شدهاند بسیار کمک کننده هستند. مانند اپلیکیشن "ساند کلاد یا اسپایتفای" که برای ما خوانندههای زن ایرانی بسیار مفید بوده است. اما مسئله مهم این است که بعدش چه میشود؟ وقتی در جهان حقیقی محروم و محدود هستیم و جایگزین حق و حقوق واقعی ما نمیشود. درواقع آن محرومیت همچنان بر قوت خودش باقی است و ما تنها راهی پیدا کردهایم که کارمان را ارائه بدهیم و صدایمان شنیده بشود
ممکن است که نرم افزارهایی باشد که به کمک کنند صدای من شنیده شود ولی من برای پخته شدن و ارتقای خود درواقع به یک فضای زنده احتیاج دارم یعنی اکثر خوانندگانی که دارند فعالیت میکنند در کنسرت هایشان است که دیده و شنیده می شوند و خودشان را ارتقاء میدهند و من به عنوان فردی که در مزرهای کشورم در حال فعالیت هستم یک همچین امکانی را ندارم و اگر قرار باشد به آن سطح استاندارد برسم خیلی دیر و یا شاید هیچ وقت نرسم. چارچوب خونه من و حالا آن سازی که من پشتش می نشینم و تماشاچی که دوست و خواهر و اطرافیان من باشند خیلی کمک نمیکنند که در جدال تکنیک هایی که بلدم و نفس مخاطب و تماشاگر قرار بگیرم و بتوانم همه این ها را مدیریت بکنم... یک مقدار سخت و تلخ است این بحث ... من به عنوان آدمی که تصمیم گرفتم این جا فعالیت بکنم سعی میکنم همان طوری که گفتم به عنوان یک هنرمند خانم تمام تلاشم را بکنم که اگر روزنه ای هست از آن استفاده بکنم و اگر روزنه ای هست آن را باز تر کنم و اگر می توانم دست کسی را بگیرم تا او هم بتواند از این فضا استفاده بکند و خب متاسفانه ما از چیزهایی مثل یک کنسرت عمومی یک فضای بزرگ و جایی که بتوانیم خودمان را محک بزنیم محروم هستیم.
کسانی که از منظر نقد و مبارزات به موسیقی داخلی و مشخصا خوانندگی زن رجوع می کنند این را راجع به برخی خوانندگان زن می گویند که این ها هنوز در آموزش ضعیف هستند و هنوز خواننده های کاملی نبوده اند و متاعی که به مخاطبشان ارائه می دهند با کیفیت نیست و صرف این که خواننده زن در فضایی محدود بوده اند با او همراهی می شود
با شرایط و فضای محدودی که داریم ولی میشناسم افرادی را که با کیفیت کار میکنند و درواقع تلاش میکنند. خب هزینه مسترکلاسهای آن طرف یک مقدار سنگین است و بعضی از اساتیدی که در داخل کلاس برگزار میکنند به دلار و یورو پول میگیرند اما با تمام این محدودیتها میشناسم افرادی را که سعی میکنند خودشان را به روز نگه دارند و تلاش میکنند کار با کیفیت ارائه دهند و دیدهام که خیلی از اساتید خارجی که در ایران کلاس برگزار میکنند از خیلی دوستان تعریف و آنها را ترغیب میکنند که از ایران بروند چون فکر میکنند که استعدادشان دارد تلف میشود ولی خب انتخاب دوستان است که اینجا بمانند و فعالیت بکنند. و با اینکه بگوییم این جا همه بدون کیفیت کار میکنند مخالفم و خیلی از دوستان کار خوب، درست و با کیفیت ارائه میدهند ولی خب در رقابت با کسانی که دارند تجاری کار میکنند شاید کمتر دیده میشوند.
در پایان راجع به آموزش خوانندگی در شرایط فعلی بگویید؛ کرونا باعث شده کلاسهای موسیقی به صورت آنلاین برگزار شود؛ و شاید این اتفاق در آموزش خوانندگی سختتر باشد. آیا تعداد هنرجویان خوانندگی ریزش کرده است؟
کرونا برای همهما یک مقدار اوقات فراغت بیشتری را ایجاد کرد و یک مقدار به ما وقت داد که بیشتر به خودمان فکر کنیم برای من شخصا این طور بود که در زمینه تخصصیام خودم را بیشتر ارتقاء دهم. در مورد دانش موسیقیایی در مورد تکنیک آوازی و هرچیز دیگه؛ یکی اینکه من همیشه از تدریس گریزانم و فکر میکنم که بیشتر دوست دارم یاد بگیرم. خیلی از دوستانم تجربه موفقی را در زمینهی تدریس آنلاین داشتهاند ولی خب من به علت سرعت پایین اینترنت در کشورمان کلاسهای خوبی را تجربه نکردم اما خب خیلی هم ناموفق نبوده است، یک سری کلاسها را هم به صورت آفلاین برگزار میکردیم به این شکل که تمرینات برای هنرجوها ارسال میشد و دوستان آنها را از طریق رسانههایی مثل واتس اپ و دیگر نرمافزارها برایمان ارسال میکردند.