{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

به مناسبت زادروز احمدمحمود

حاصل تمام عمرم چند داستان است

حاصل تمام عمرم چند داستان است
کدخبر : 1307

"احمد محمود" متولد 4 دی ماه 1310 است. او خالق رمان "همسایه‌ها" و مدار صفر درجه" و ... است. "همسایه‌ها" یکی از مهمترین رمان‌های تاریخ ادبیات معاصر ایران است. احمد محمود در داستا‌ن‌هایش راوی زندگی و باورها و مشکلات و محرومیت‌های مردم جنوب ایران بود.

هنر‌ام‌روز-مه‌سیما شکریان: مجموعه داستان‌های "مول"، "دریا هنوز آرام است"، "بیهودگی"، "زائری زیر باران"، "غریبه‌ها"، "پسرک بومی"، "دیدار"، "قصه آشنا"، و رمان‌های "همسایه‌ها"، "داستان یک شهر"، "زمین سوخته"، "مدار صفردرجه" و "درخت انجیر معابد" از جمله آثار "احمد محمود" هستند.

"احمد محمود" برنده جایزه "پکا" برای مجموعه آثارش و برنده جایزه "هوشنگ گلشیری" برای رمان "درخت انجیر معابد" به عنوان بهترین رمان است. 

احمد محمود دی‌ماه 1373 در نوشتار کوتاهی خود را این‌گونه معرفی می‌کند: "چهارم دی‌ماه 1310 در اهواز به دنیا آمده‌ام. حالا شصت‌وسه ساله هستم - عمری دراز و دستی کوتاه. در جوانی گرفتار امر سیاست شدم و بعد زندان و زندان و تبعید. سال 1336 که رها شدم شرایط دگرگون شده بود. با همه اشتیاقی که داشتم نشد - و نتوانستم - به تحصیل ادامه دهم. پس نیمه‌درس‌خوانده باقی ماندم. بی‌قراری و ناسازگاری وجوه مشخص روزگار جوانی من بود، همین بود که در هیچ کاری نتوانستم پایدار باشم. اگر بنا باشد مشاغلی را که داشته‌ام تعداد کنم از بیست می‌گذرد.

بعد از انقلاب به اصرار خودم بازخرید شدم و خانه‌نشین تا شاید به درد درمان‌ناپذیری که همه عمر با من بود - و هست - سامان بدهم. دیر بود اما چاره نبود. نمی‌دانم این درد چه وقت و چگونه به جانم افتاد، اما می‌دانم که اولین نشانه بالینی آن در سال 1333 بروز کرد - وقتی که «داستانکی» نوشتم با نام «صُب می‌شه» و در یکی از مجلات پرتیراژ آن روزگار چاپ شد. و بعد - اگرچه در مشاغلی که لازمه تأمین هزینه زندگی بود ناپایدار بودم، ولی در اندیشیدن به نوشتن پایدار و حتا سمج! با این وصف شرمنده از شصت‌وسه سال عمر و این حجمِ کمِ کار - مجموعه داستان‌های «مول» و «بیهودگی» را خودم چاپ کردم - هرکدام پانصد نسخه. «دریا هنوز آرام است» را گوتنبرگ چاپ کرد - سه‌هزار نسخه. این‌ها همه قبل از سال 1340 بود. رمان «همسایه‌ها» را بهار سال 1345 در اهواز به پایان رساندم. بخش‌هایی از آن با عنوان «بخشی از رمان منتشرنشده همسایه‌ها» در سال‌های 46 به بعد در مجلات تهران چاپ شد تا سال 1353 که امیرکبیر چاپ و منتشرش کرد.

حاصل عمرم چیزی در حدود پنجاه - شصت داستان کوتاه، یک داستان بلند «بازگشت» و چهار رمان منتشرشده و نیز چند رمان تمام و نیمه‌تمام دیگر است.

چندتایی فیلمنامه هم نوشته‌ام. دیگر چه بگویم؟ از انبوه یادداشت‌های بایگانی‌شده؟ نه! حالا، پیر و خسته درگیر نوشتن رمان «درخت انجیر معابد» هستم که اگرچه از «بای» بسم‌الله تا «تای» تمتش را در اختیار دارم اما نمی‌دانم عاقبت کار - و حاصل کار - چه خواهد شد. از جمله مشکلاتی که همیشه داشته‌ام نوشتن زندگی‌نامه خودم بوده است. شاید علتش این باشد که وقتی به سال‌های پشت سرم نگاه می‌کنم می‌بینم چیزی برای گفتن ندارم. این است که درمی‌مانم. همچنان که حالا درمانده‌ام." این متن  از بخش آغازین کتاب "حکایت حال"، گفت‌وگوی "لیلی گلستان" با "احمد محمود" آورده شده‌است.

"احمد محمود" مهرماه 1381 از دنیا رفت. پیکر این نویسنده در امام‌زاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.

 

ارسال نظر:

  • پربازدیدترین ها
  • پربحث ترین ها