«رضا بهرامی» کارگردان تئاتر در گفتوگو با هنرامروز گفت:
تمام فکرم این است از تئاتر پول دربیاورم و شغل دیگری نداشته باشم

پس از بسته شدن چندباره سالنهای تئاتر و توقف نمایشهای روی صحنه در روزهای گذشته؛ به سراغ یکی از کارگردانهای جوان و پرکار رفتیم؛ «رضا بهرامی» اینروزها نمایش «سکگ»را آماده برای اجرا در سالن ایرانشهر دارد، با او درباره شرایط اهالی تئاتر در روزهای کرونایی گپ زدهایم. او معتقد است تئاتر غنی است و یک تئاتری شبیه به دیگر افرادِ صنوف مختلف باید تلاش کند...تئاتر در روزهایی توام با نگرانیهای حاصل کرونا باز هم مخاطب دارد چه بسا بیش از قبل.
هنرامروز- فرزانه شهریاری: «رضا بهرامی» عضو گروه «تئاتر نزدیک»، مرداد ماه سال ۱۳۹۸ نمایش «جوادیه» را با همراهی دیگر اعضای این گروه، نویسنده این کار «کهبد تاراج» در مجموعه تئاتر شهر نمایش اجرا برد و بعدتر این اثر را در جشنواره تئاتر فجر شرکت داد. بهرامی به عنوان مدیر تولید در نمایش «یاماها» حضور یافت و در جشنواره تئاتر مقاومت نیز نمایش «سگک» را تولید و آماده کرد و این اثر برنده شش جایزه شد. به تازگی نیز قرار بود از ۱۶ فروردین ماه این نمایش در سالن استاد سمندریان مجموعه ایرانشهر اجرای خود را آغاز کند اما در هفته دوم فروردینماه بود که اعلام شد تهران به دلیل شیوع ویروس کرونا به رنگ نارنجی درآمده، بنابراین تئاتر تعطیل شد و درنهایت با صحبتهایی که مدیران مربوطه داشتند موفق شدند گروه بندی تئاتر را تغییر دهند تا تئاتر همچنان به روی صحنه رود. اما مجدد در چندروز اخیر تهران به رنگ قرمز درآمده و گویا چارهای جز تعطیلی وجود ندارد.
این کارگردان تئاتر در گفتوگو با هنرامروز مطرح کرد:
ما همچنان به باز شدن سالنهای تئاتر امید داریم تا بتوانیم این کالای فرهنگی را در صحنه نمایش به اجرا ببریم.
تئاتر اغلب به تنهایی منبع درآمد مستقلی و یا تنها شغل اهالی تئاتر نبوده به ویژه در یک سال اخیر و تعطیلیهای پی درپی آن، اوضاع شما در این روزها چگونه است؟
من مخالف دیدگاه شما هستم، ما بسیارگفتهایم تئاتر فقیر است و همه جامعه، مدیران و احزاب مختلف نیز به مقوله تئاتر ذهنیت فقیرانهای دارند؛ انگار که تئاتریها دستشان جلوی دیگران دراز است و ما نیازمند دیگرانیم... درصورتی که اینطور نیست و تئاتر یک کالای غنی و اتفاقا خیلی پرپول است و باید دیدگاهمان را در اینباره تغییر دهیم.
برخی از دوستان که خودشان را به عنوان عوامل تئاتر میدانند به روی خود پتو کشیده و احساس میکنند فردی باید آنها را بیدار کند و همه چیز را حاضر و آماده به آنها بدهد. اما شما به هر صنفی نگاه کنید متوجه این خواهید شد که باید زحمت کشید؛ یک بغال از ۶ صبح تا ۱۲ شب کار میکند برای همین میتواند چرخ زندگیاش را بچرخاند... اگر در تعمیرگاه یک مکانیک بسته باشد قطعا مراجعه کنندهای هم ندارد و مشتری به سراغ دیگری میرود. اما ما تئاتریها اینقدر تنبل شدهایم که میخواهیم همهچیز حاضر و آماده و دراختیار باشد؛ خیر اینطور نیست. من تجربه سفر به حداقل ۱۵کشور اروپایی را دارم، تئاتر دیدم و در جشنوارههای مختلفی شرکت کردم، در جوامعی که از تئاتر برتر حرف میزنیم؛ تلاش، وقت گذاشتن و دیدون برای تئاتر را در آنها میبینیم. اما این جا اگر بخواهیم سه ساعت تمرین تئاتر داشته باشیم، بازیگر میگوید چه خبر است.. درواقع همه چیز فست فودی شده است.
با وجود اینکه لذتی که بازیگر میبرد هم اساسا در تمرینهای تئاتر است
دقیقا؛ ولی این اتفاق نمیافتد و باعث شکلگیری این ریشه خراب و تخم لق خیلی از پیشکسوتان و مدیران هستند که امروز به این مشکل برخوردیم. وقتی یک مدیر میگوید «تئاتر برای همه» این جمله باید تبدیل به عمل شود و نه تنها در قالب یک حرف بماند؛ اما این تئاتر برای همه به این شکل نیست که نمایشی که قرار است به روی صحنه برود ظرف یک یا دوهفته شکل بگیرد؛ ومتاسفانه ما شاهدیم که آثارِ تولیدی همان مدیر گوینده «تئاتر برای همه» به چه شکل است. اما نباید اینگونه باشد چون تئاتر یعنی تفکر.
با این وجود محل کسب درآمدتان تئاتر است و یا شغل دیگر هم دارید؟
خداروشکر که گروه تئاتر نزدیک (من و کهبد) واقعا کار میکنیم و این را به جرات میگویم که سخت هم کار میکنیم و جز این کار شغل دیگری نداریم؛ وقتی شغلمان این است باید هشت صبح کرکره را بالا دهم و تا ۱۲ شب کار کنم، اینطور نیست که بخوابم و ادای روشنفکرها و انتلکتها را دربیاورم، آب پرتقال و سیگارم آماده باشد و بگویم فلان کتاب را خواندم و به فلان موسیقی گوش دادم... نه تئاتر یعنی عمل: کنش، واکنش. باید عمل کنیم نه اینکه یک حرف را تکرار کنیم، باید حرف را عمل کرد تا آدمها آن را روی صحنه اجرا ببینند و قضاوت کنند و برآن اساس نمره منفی و یا مثبت بگیریم بنابراین وقتی شما این چرخه را را بیاندازی پولساز هم خواهد بود.
افتخارم بر این است که در حیطه تئاتر انواع و اقسام تئاترها را تجربه کردم و همچنان علاقه دارم تجربه کنم؛ تئاتر خیابانی، عروسکی، کودک، صحنه، مدرسهای، آموزشی... خب اینها تاثیر گذار است و همهاش تجربه. اگر امروز «جواد عزتی» یک استار شده، بخاطر این است که ایشان دغدغه داشته، همراه او تئاتر خیابانی کار کردم و از همان تئاتر تجربه کسب کرده که حالا در سینما خوش میدرخشد. ولی تئاتر برای خیلی از بزرگان ما تنها در مجموعه تئاتر شهر خلاصه شده، آن هم سالن اصلی! یعنی اگر شما به همین افراد بگویید در یک مهدکودک تئاتر اجرا کن انگار حرف بدی زده شده و بازیگرهای ما هم به همین شکلاند و اگر پیشنهاد کار عروسکی و کودک به آنها شود فکر میکنند خاله بازی است.
شاید یک دلیلش سختی کار کودک باشد
نه اصلا به سختی نگاه نمیکنند به این نگاه میکنند که قرار است برای مادران و بچهها تئاتر اجرا کنند...
وضعیت استقبال مخاطبان تئاتر در این روزها چگونه است؟
ما تافته جدا بافتهای از جامعه نیستیم؛ همین حالا که کافهها و رستورانها باز هستند، نسبت به قبل از شیوع ویروس کرونا فروش و کارشان نصف شده و این به این معنی است که کرونا به تمام صنوف آن هم در تمام دنیا لطمه وارد کرده است و این برای اهالی تئاتر هم پیش آمده و باید واقعیت را پذیرفت، ما هم پذیرفتم و در این شرایط کار میکنیم.
نمایش «جوادیه» را مرداد ماه سال ۱۳۹۹ و در پیک بیماری کرونا به روی صحنه بردیم؛ تجربهای نبود و نگرش دقیقی از خطرات این ویروس وجود نداشت و سالنها پس از تعطیلی چند ماهه که از نیمه اسفند ماه سال ۱۳۹۸ آغاز شده بود، بازگشایی شدند و وقتی سالنها باز شد همه احساس خطر داشتند اما من در همان شرایط این نمایش را با بیش از هزار نفر مخاطب با بلیت ۱۵هزار تومانی به روی صحنه سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر اجرا بردم و این نمایش نزدیک به ۲۴ میلیون تومان فروش داشت.درصورت اینکه گروه در همان سالن و پیش از بیماری کرونا با بلیت ۳۰ هزار تومانی تنها ۶ میلیون تومان فروش کرده است. و در همین شرایط نمایش «یاماها» را زمستان سال ۱۳۹۹ در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر اجرا بردیم و۴۰ میلیون تومان فروش داشتیم.
پس شما مخالف بسته شدن سالنهای تئاتر هستید؟
بله صد در صد. اگر مدیریت درست باشد ما هم شبیه به دیگر صنوف میتوانیم کارمان را پیش ببریم اما باید شرایط درست باشد، ما نمیتوانیم خودمان را از زندگی ساقط کنیم. شهرداری در تعطیلات عید کارناوالهای نوروزی راه انداخته بود خب این ایده خوبیست و باید در تئاتر هم چنین کارهایی کرد.
از نگاه شما یکی از عمده مشکلات تئاتر در سالهای اخیر چه بوده؟
سالهای اخیر تئاتر عقبگرد داشته است دلیلش هم عنوان میکنم؛ به طور مثال یکی از مشکلات تئاتر، «تئاتر خصوصی» است؛ این نوع تئاتر بد نیست خیلی هم خوب است اما شرایط دارد؛ به این معنی که وقتی یک نفر با پول گزاف پدر و مادرش تئاتری را تولید میکند و آن بازیگری که اگر کارگردان حرفهای به او پیشنهاد کار دهد در کارش بازی نمیکند اما در کار همان دوست عزیز پولدارمان حضور پیدا میکند و پول کلان میگیرد؛ در واقع به تئاتر ضربه زده است. و این سالنها پای افرادی را که تئاتری نیستند به تئاتر باز میکند منظورم این است که پای یک سری افراد را به تئاتر میکشاند و درواقع آنها را مدعی میکند. مثلا چند وقت گذشته مصاحبهای با این عنوان داشتم که امروزه تئاتر دیدن، به عنوان کلاس کار مطرح میشود.
برخی از تولید کنندگان این شکل از تئاتر جذب افراد به تئاتر به هر نحوی را خوب میدانند و معتقدند آنها مخاطب تئاتر خواهند شد
درست میگویند اما پشت یک تئاتر میبایست یک تفکر و آرمان وجود داشته باشد و درواقع رسالت تئاتری وجو داشته باشد. «یوجینیو باربا» کارگردان و نویسنده ایتالیایی، یک انقلابی در تئاترهایش ایجاد میکند که مخاطب در خیابان شیفته تئاتر میشود و از همین شیفتگی یک نگرش و تفکری ایجاد میکند که آدمها پیگیر و مخاطب تئاتر میشوند. در دهههای ۶۰-۵۰-۴۰ همچین اتفاقی در مقوله تئاتر میافتد و آدمها برای پز دادن به تئاتر نمیرفتند بلکه برای تفکر و تغییر دیدگاهشان مخاطب یک نمایش میشدند. و این میشود آن انقلابی که از آن حرف میزنیم.از نگاه من زشت است خاله فردی که تئاترش را در یک مجموعه خوب و دولتی اجرا میبرد تنها به واسطه پربازدید بودن اینستاگرامش که محتویات بیربطی به ماجرای فرهنگ و هنر دارد، تبلیغ نمایش بکند.ما باید خودمان به حال خودمان فکری بکنیم چون بالا دستیها کاری نخواهند کرد.
با تئاتر خصوصی مخالف هستید؟
نه اما متاسفانه پول اولویت زندگی ما شده برای همین است که میگویم تئاتر خصوصی به بدنه تئاتر لطمه زده است اگر نه این نوع تئاتر خیلی هم خوب است و خودم هم در جهت حمایت آنها هستم و وقتی این سالنها تعطیل میشوند حال من بد میشود چون به هرحال برخی از آنها هم جوانهایی هستند که با تلاش و قرض و وام کار راه انداختند و متاسفانه شکست خوردند. اما تئاتر خصوصی میتواند از جامعه دانشجویی حمایت کند اما تنها نه در کلام. و همین منوال است که تئاتر را به جایی میرساند تا ۴هزار آدم تئاتر بیکار شوند. چه بسا خود من هم یک جایی کار دیگر هم کردم چون زندگی بالا و پایین دارد، اما اگر پشت ماشین و در اسنپ راننده بودم باز هم تمام فکرم این بوده که از تئاتر ارتزاق کنم، حالا یا با اجرا در مترو، مهدکودک و یا اجرای یک پرفورمنس در یک گالری...