فریاد خاموش پاپ!

فیگورهای عصیانی ''فرانسیس بیکن'' با پسزمینه گنگ، تنها و منفعل در قفسهای موهوم هندسی، تصاویری تکاندهنده از انسان معاصر هستند که رنجیده از هراسها و تنشها، بر سرنوشت شوم خویش فریاد برمی آورد. مشهورترین آنها بازآفرینی پرتره ''پاپ، معصوم دهم'' اثر جاودانه نقاش بزرگ اسپانیا ''دیگو ولاسکوئز'' است که بیکن آن را با تغییراتی در ابعاد ۱۵۳د ر۱۱۸ سانتیمتر خلق کرد. مهمترین تغییر بیکن در نقاشی سال 1650 ولاسکوِئز، فریاد است که از نظر او قاطعترین تصویر دردناک زندگی است؛ زمانیکه انرژی مهیبی از درون بدن و از مجرای دهان تخلیه میشود. وی این تصویر را از پلان زنی که جیغ میکشد در سکانس معروف پلکان ادسا از فیلم رزمناو پوتمکین اثر سرگئی آیزنشتاین الهام گرفت و آن را با پرتره پاپ درآمیخت تا فریادی خاموش را تجسم بخشد. بدینترتیب شمایل یک قدیس به تصویری غیرمقدس و حتی کفرآمیز بدل شد. پاپ حالا در یک خلاء ناشناخته، لرزان و بیقرار، همچون حیوانی زخمخورده، نعرهکشان به صندلی خود چنگ زده تا در نهایت استیصال، بقاء و دوام خود را حفظ کند؛ درحالیکه نه از قدرت کبریایی رهبر کلیسا خبری است و نه از شکوه دوران باروک.
به گزارش هنر امروز، به چالش کشیدن وجه معصومیت پاپ از همان تابلوی ولاسکوئز آغاز گشت. او شخصیتی پیچیده و آمیخته با تزویر را نقاشی کرد که با تاج و تخت مجلل، از پس ظاهری عبوس، نگاهی مقتدر، بیاعتنا و سرزنشگر دارد. وی بدین منظور رویکردی رئالیستی به سیمای رهبر کلیسای کاتولیک را دنبال کرد که او را مردی روبه کهولت سنی، تاحدی هوشمند و دقیق، لیکن بدبین و حیلهگر نشان میداد. بیکن اما روایت خویش از یک مرد به دام افتاده را با زبانی نقاشانهتر بیان کرد. او از کنتراست زرد و بنفش در صندلی و لباس و رنگ تیره پسزمینه، همراه با ضربهقلمهای خشن و بیپروا استفاده کرد تا با رویکردی اکسپرسیونیستی، حالتی عجیب و گروتسک گونه به فیگور بدهد.
فرانسیس بیکن بالغ بر 50بار این تصویر پاپ را منبع الهام خود قرار داد؛ در پرترههایی که به طرفین و روبرو نگاه کرده، در حال عطسه و قهقهه و یا فریاد و اعتراض هستند. این فریاد، در دودمان خود به نقاشی مشهور "جیغ" اثر ادوارد مونش (1893) میرسد که ضجهای بی پایان را به شکل یک درد یا عفونت در محیط شایع میکرد. اما نجوای پاپ برعکس در تاریکی محض، همچون موجی در درون است؛ بسان نعره عصیان در کابوسی خوفناک. او در قاب هندسی زرد رنگی مشابه یک قفس طلایی محبوس شده و در پشت پردهای از ضربهقلمهای ضخیم عمودی، پنهان بهنظر میرسد. احساس وی از ورای این حصار به سختی قابل درک است، اما واضح است که در وضعیت ناگواری گرفتار آمده و ناامیدانه در تلاش برای حفظ میراث خویش است. بیکن در خداناباوری بسیار متاثر از نیچه بود و لذا برخی منتقدین، تصویر غریب او از پاپ را استعارهای از نشاندن نماینده خدا در زمین بروی صندلی الکتریکی قلمداد میکنند.
منبع: کانال تلگرامی علیرضا سمیع آذر