نقد، تحلیل و بررسی فیلم " نمایش ترومن" پیتر ویر

نمایش ترومن فیلمی طنز و علمی تخیلی و درام محصول سال ۱۹۹۸ میلادی است. این فیلم توسط پیتر ویر کارگردانی شده تهیهکنندگی این فیلم نیز بر عهده اسکات رودین، اندرو نیکول، ادوارد فلدمن و آدام شرودر بودهاست.
به گزارش هنر امروز، نمایش ترومن
ژانر : کمدی، علمی تخیلی و درام
کارگردان : پیتر ویر
نویسنده : اندرو نیکول
بازیگران : جیم کری، لارا لینی، اد هریس، نوا امریچ و ناتاشا مک الون
تهیه کننده گان : اسکات رادین ، اندرو نیکول ، آدام شرودر
موسیقی : Burkhard Dallwitz ، فیلیپ گلاس
فیلمبردار : پیتر یزیو
توزیع کننده : پارامونت
جوایز :
نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی
این فیلم علاوه بر اسکار، در چند جشنواره دیگر از جمله بفتا و گلدن گلوپ نیز موفق به دریافت جوایز متعددی شده است.
برندهی جایزهی گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین بازیگر مکمل مرد
خلاصه داستان :
یک شبکه تلویزیونی با زوجی که در شرف بچه دار شدن هستند قراردادی بسته و به توافق میرسند که این شبکه تلویزیونی از تولد تا مرگ فرزند آنها را به صورت زنده و بصورت نمایش سریال به کل دنیا پخش کنند. فیلم زندگی مردی را نمایش میدهد که زندگی اش بدون اطلاع وی به صورت ۲۴ ساعته از شبکه ی تلویزیونی برای میلیونها نفر در سراسر جهان در حال پخش است. ترومن به واقعیت زندگی خویش شک میکند و جهت رسیدن به حقیقت زندگی اش شروع به کاوش میکند.
تریلر فیلم «نمایش ترومن»
چرا باید این فیلم را دید؟
فیلمی که خرد را قلقلک میکنند و ما را به فکر فرو میبرند، مانند غذای روح خوراک روزهای آتی را میسازند..
"نمایش ترومن" مشتها را بر علیه نادانی و باقی ماندن در پوسته گره میکند!!!
برای نمایش پیترویر هستند که ما تماشاگر آنیم.حالا ما برای چه کسانی بازی میکنیم؟!تماشاگران نمایش زندگی ما چه کسانی هستند؟
این فیلم روایت انسان امروز است که اسیر برنامه های تلویزیون شده است. اسیر تبلیغات که به آدمی مجال انجام کارهای شخصی , کار کردن وحتی خوابیدن را نمیدهد.
این است جهان امروز ما که بشریت را در بند نمایش های تلویزیون وبازیچه آگهی ها و برده استریوهای بزرگ شده است.
جیم کری به عنوان بازیگر نقش اول (ترومن) در این فیلم به زیبایی ایفای نقش میکند، جاهایی که باید میخنداند و جاهایی که باید اشک مخاطب را در میآورد. هیچ چیز درباره ترومن واقعیت ندارد. روابطش، کارش و زندگی شخصیاش برای میلیون ها بیننده تلویزیونی بدون اطلاع وی به نمایش گذاشته میشود. پس چه چیزی حقیقت دارد؟ این فیلم ارجاعاتی به نظریات و اندیشههای فیلسوفان بزرگی از دکارت گرفته تا سارتر، شوپنهاور و افلاطون دارد.
این فیلم تجربهای روانشناسانه برای بینندگان است، با حداقل پنج هزار دوربین، زندگی ترومن به طور مستقیم برای مردم پخش میشود. به طوریکه انگار ما در جایگاه خدا قرار داریم که آقای ترومن را آفریدهایم، او را زیر نظر داریم و هرکاری انجام میدهد را دنبال میکنیم. نمایش ترومن به نحوی زیبا و شگفت انگیز تمام توجه بیننده را از آن خود میکند و تا آخر داستان میکشاند.
نمایش ترومن؛ توصیف غار افلاطون در یک فیلم مدرن. گرچه ترومن هرگز غار را ترک نمیکند، واقعیتی که او همچون یک سایه تجربه میکند.
تیتراژ و سکانس آغازین نمایش ترومن
اوه! یک چیزی اینجا درست نیست. آیا من مشکلی دارم؟ آه خدایا چقدر حس رفتن دارم. اما به کجا؟ نمیدانم. شاید باید وصیت بکنم. بنویسم که وقتی مُردم حیف و میلم نکنند. بهتر نیست برگردم به چرخه زنجیره غذایی؟ اوه نه، باز باید برم سر کار. چقدر همه چیز شبیه همیشه است. یک جای کار میلنگد. آری درست است.
“ترومن” سی سال است که به صورت آنلاین برای دنیا مخابره میشود. از قبل از تولد برایش خواب دیده اند که او را در یک نمایش تلویزیونی بازی دهند. تنها او واقعی است. اگر باشد. و جز به جز احوالاتش را تمام دنیا نظاره گرند
پیتر ویر Peter Weir در نمایش ترومن هدایتی حساب شده دارد. از ابتدا دنیایی خلق میکند که بیننده میفهمد بر خلاف شعار حقیقی بودن، همه چیز مصنوعی است. معاشرت ها، لبخندها، دوستیها و حتی ازدواج ترومن. بیچاره ترومن بازیچه ایست که شبها همبستر زنی میشود که برای نمایش، هم خوابه او گشته است.
از همان سکانسهای نخستین که پروژکتوری از آسمان بر زمین میافتد و ترومن با شگفتی به این جسم ناشناختهء آسمانی نگاه میکند تا برخوردهای تکراری روزمره اش اش مثلا با آن پیرمردهای دوقلو و یا روزنامه فروش مسیرش و یا صحبت های تلفنی مخفیانه اش که همواره هم مورد کشف همکارش واقع میگردد و…
صحنه ای که Truman در کلاس درس با کنجکاوی و ذوق بسیار به معلم خود می گوید که می خواهد بقیه دنیا را ببیند و دنیا را کشف کند. معلم نقشه جهان را نشان داده می گوید: ” ولی چیزی برای کشف کردن باقی نمانده است، همه جا قبلا کشف شده است.” او نیز مانند بقیه شهروندان مجازی ( بازیگران) آن جزیره که در خدمت اهداف کارگردان این برنامه تلویزیونی هستند، می خواهد Truman را در جزیره نگاه دارد و نگذارد این انسان با هوش و با استعداد بفهمد که در یک دنیای مجازی گیر افتاده، با هدف اینکه بقیه دنیا برنامه او را ببینند و کارگردان و صاحبان رسانه به منافع تجاری، در آمد های هنگفت و منافع دیگر خود برسند.
سکانسی از فیلم نمایش ترومن
در این فیلم به خوبی نشان داده شده است که دنیای مجازی ساخت رسانه ها که منافع صاحبان قدرت را تامین می کند، انسان را در جزیره ای دروغین حبس می کند و اجازه کشف بیرون از جزیره را به او نمی دهند. حتی او را از آگاه شدن از ماهیت دنیای مجازی نیز محروم می کنند. و زمانی که آگاه می شود و می خواهد رها شود، همچنان با راههای مختلف او را اسیر می کنند تا در این جزیره دنیای مجازی نگاه دارند.
این فیلم بسیار هنرمندانه و با استفاده از طنزی نقادانه، نشان می دهد که” دنیای مجازی “ساخت رسانه ها انسان را ( مخاطبی که این دنیا را باور کرده ) زندانی و اسیر “مجازی ها” می کند و او را حتی از حق آگاه شدن و رفتن و کشف کردن آنچه بیرون از آن ” دنیای مجازی” است، محروم می سازد. ” جزیره ” ای که در این فیلم مانند یک شهر کامل ساخته اند نیز یک نشانه صریح است. انسانی که گرفتار ” دنیای مجازی” می شود، در یک ” جزیره” زندانی است و حتی این را نیز خودش نمی داند. تا هنگامی که کودک است همه چیز را آنگونه که دریافت می کند می آموزد و باور می کند، وقتی نوجوان است و کنجکاو و می خواهد بیشتر بداند، نمی گذارند.
از طرفی انسانی که دنیای مجازی را به عنوان دنیای حقیقی باور کرده و نمی داند که در دنیای مجازی زندانی شده، خودش نیز ” فیلم شده است”، یعنی خودش شده ابزار و آلت دست رسانه ها و صاحبان قدرت برای اینکه آنها به منافع تجاری و سیاسی غیر اخلاقی و غیر انسانی خودخواهانه خود برسند.
در اینجا نقدی نیز به شیوه آموزشی یکسویه می شود که چه در مدارس و چه در مقاطع تحصیلات عالی، نمی خواهند دانش آموز کنجکاوی کند، پرسشگر و خلاق و نقاد باشد و به ” مجازی ها ” پی ببرد و واقعیت ها را خود کشف کند. نمی گذارند او ” کشف ” کند و همواره با شیوه آموزشی ناقص یکسویه می گویند ” همه چیز قبلا کشف شده است.
هر آنچه راجع به زندگی ترومن وجود دارد مصنوعی است. ارتباطات، کار و زندگیاش توسط میلیونها بیننده تلویزیون دنبال میشود. او در سریالی ایفای نقش میکند که خود از آن بیخبر است. این فیلم از افکار و اندیشه فیلسوفان بزرگ تاریخ از ساتر و دکارت گرفته تا شوپنهاور و افلاطون نشات گرفته است.
«نمایش ترومن» زندگی شخصیتی به نام ترومن است که با پنج هزار دوربین رصد میشود و زندگیاش با پخش مستقیم بر صفحه تلویزیون مخاطبانش بهصورت ۲۴ ساعته و نامنقطع بهتصویر کشیده میشود. تو گویی که بینندگان آن هر یک خدایی هستند که ترومن را خلق کرده و حالا به تماشای زندگی او نشستهاند، همه حرکاتش را دنبال میکنند و بر هر آنچه که او انجام میدهد ناظرند اما ترومن حتی فکرش را هم نمیکند که اعمالش توسط میلیونها بیننده رصد میشود و نمیداند دردنیایی که در آن زیست میکند تنها عضو واقعی است. موضوع این فیلم باعث بهوجود آمدن سوالها و چالشهای بسیاری در ذهن مخاطبان و منتقدان میشود. نمایش ترومن یک فیلم پیچیده است ولی به بینندگان نیز این امکان را میدهد که سوار بر موضوع شده و در نهایت، قضاوت شخصی خود را در مورد رفتار اجتماعی این ماجرا داشته باشند.
سکانس زیبا از نمایش ترومن
فیلم داستان مردی به نام ترومن است که به ظاهر زندگی معمولی و روابطی مناسب با اطرافیانش دارد اما بدون آنکه بداند،بازیگر نقش خود در یک برنامه تلوزیونی و در برابر میلیونها بیننده آن است.تمام اطرافیان او بازیگران این برنامه هستند و حتی مکانی که در آن زندگی می کند یک استودیو عظیم تلوزیونی است.در آخر و طی روندی تدریجی به واقعیت این ماجرا پی می برد و در پی عشق،آزادی، حقیقت و واقعیت نبرد خود را با این دنیای مجازی،انسانهایش و کارگردانش آغاز میکند و عاقبت به پیروزی می رسد.
▪️صحنه هایی همانند ربودن پدر ترومن از مقابل چشمانش هنگامی که در مسیرش اتفاقی با او برخورد میکند و یا دور کردن دختری که برخلاف سناریوی نمایش عاشقش شده.
اما پیترویر در ورای این تداخل تخیل و واقعیت،طنزی نهفته را حس نموده و آنرا در شالودهء روایتش گسترده. از همان سکانسهای نخستین که پروژکتوری از آسمان بر زمین میافتد و ترومن با شگفتی به این جسم ناشناختهء آسمانی نگاه میکند تا برخوردهای تکراری روزمرهاش مثلا با آن پیرمردهای دوقلو و یا روزنامه فروش مسیرش و یا صحبت های تلفنی مخفیانه اش که همواره هم مورد کشف همکارش واقع میگردد و…
ترومن نماد انسان طغیانگر است که تشنه تجربه کردن ، سفر و ماجراجویی است ولی او نیز یکی از محکومین است که باید تمام عمرش را نمایش بدهد ونمایش ببیند.
_ او آدمی کاملا تنهاست که هرگاه نیازبه درد و دل دارد با دوست سوری اش وارد گفتگو میشود و دوستش همیشه میل ها و استعدادهایش را سرکوب میکند و همسری که به او علاقه ندارد و این نشانه روزمره گی در این فیلم کاملا روشن است , دردی که خیلی ها آن را احساس میکنند ولی نمی توانند از آن رها بشوند که انسان به جرم زندگی درگیر یکنواختی و تکرار و بی هیجانی است.
سکانس دیدنی از نمایش ترومن
فیلم نمایش ترومن، این حس را به آدمی منتقل می سازد که می بایست به سمت آزادی رفت، اگرچه این تلاش برای دست یابی به آزادی همراه با خطرات و مصائب بی شماری باشد و گاه حتی سرابی بیش جلوه ننماید.
به واقع سرتاسر فیلم، نه فقط نمایش طنزگونه زندگی ترومن، بلکه نمایش سیر به آزادی یک انسان تحت سلطه ای است که همه زوایا و روابط خصوصی زندگی او به عرصه عمومی کشیده شده و حوزه خصوصی و عمومی زیست او به گونه ای وحشت ناک و بی رحمانه به تصرف درآمده و حتی تغییر یافته و ساخته شده است.
درحالیکه پنج هزار دوربین تلویزیونی که در رفهای سوپرمارکتها،پشت داشبرد اتومبیلها و در سوراخ سنبهای که تصورش را بشود کرد،پنهان شده اند،او را روزانه همه جا تعقیب میکنند.ترومن متوجه سیاه بازی میشود و مسائلی به او گوشزد میکنند که توطئه ای در کار است.بنابراین حس میکند که احتیاج دارد خود را مدتی از شر این شهرک عجیب و غریب خلاص کند ولی کریستف بدجنس،مصمم است که پخش این شوی موفق و پرطرفدار برای همیشه ادامه پیدا کند…
پیتر ویر در نمایش ترومن به تأثیر رسانه ها در زندگی انسان امروز میپردازد.موضوعی که حد اقل در این دو دههء اخیر دستمایهء بسیاری از فیلمسازان دگراندیش قرار گرفته است.
اما نگاه پیترویر در نمایش ترومن به حضور رسانه ها در ریزترین ابعاد زندگی انسان امروز به نوعی شگفت انگیز و خارق العاده گسترش مییابد.به این معنی که این حضور از یک نقش حاشیه ای و یا ارتباطی صرف فراتر رفته و بر همهء زندگی حاکم میشود؛به طوری که انسانها و زندگیشان جزیی از برنامهء رسانه ها میشوند و همه اعمال و رفتار روزمره فقط در حد یک بازی و نمایش برای تماشای دیگران میماند.همان فلسفه معروف«کییر کیگور»که همه آدمها در زندگی یک بازیگرند و برای تماشای دیگران نمایش میدهند.
سکانس خاطره انگیز نمایش ترومن
از هنگامی که درک و کشف می کند، در زندگی آرام و بی دغدغه خود همواره تحت نظر است و همه به گونه بی سابقه ای او را می شناسند، به او احترام می گذارند و با تمامی زوایای زندگی وی آشنایی دارند و مدام چیزهای مشکوک در اطرافش رخ می دهد، تلاشی را آغاز می کند که می توان از آن به رهایی از ساخت ها و ساختارهای تدارک شده برای او یاد کرد. در واقع جیمز کری، که در نقش ترومن به بازی می پردازد، از این لحظه تلاش می کند به این تحت نظر بودن و در حقیقت به این سلطه پایان دهد. سلطه ای که لایه لایه زندگی خصوصی او را نیز جلو دوربین برده است و می برد.
تلاش وی از این خودآگاهی و شناخت آغاز می گردد و در نهایت به آن جایی می رسد که برای آن به این تلاش دست زده و خطر کرده است.
سکانس ماندگار نمایش ترومن
ترومن نیز باید دیوار را بشکند. دیواری نامرئی که تا پیش از این بدان یقین نداشت. اما یقین کنونیاش همتی بزرگ میطلبد. باید مانند “دانته آلیگیِری” از برزخ عبور کنی و طبقات جهنم را به نظاره بنشینی تا به بهشت در آیی. ولی آیا بهشت در انتظار ترومن است؟ یا دنیای دروغین دیگری در پس همین نمایش دروغین در انتظارش است؟
اما نظارت شدن دائم چه حسی دارد؟ “زئوسی” که به همراه دیگر خدایان، مدام ترومن را نگاه میکنند. به او حق انتخاب داده اند. داده اند؟
در جَبر تحمیلیاش حق انتخاب گرفته است. “پوزئیدون” خدای دریا حتی، پدرش را از وی میگیرد. اما چرا؟ چون پای منفعت در میان است؟ یا “المپ نشینان” هوس سرگرمی کرده اند؟ پس ترومن چه میشود. با شک هایش چه کند؟ آری با “زئوس” باید مانند “هادس” مبارزه کرد. باید با او بازی کرد. و ترومن چنین میکند.
تلنگری برای انسان معاصر است. انسانی ماتریالیسم که خوراکش را از دیگران طلب میکند و برای یادگیری اندکی همت ندارد.
چی بخوریم؟ آنچه تبلیغ میشود. چه بپوشیم؟ آنچه فلان مدل بَزَک کرده به ما نمایش میدهد و در نهایت به چه فکر کنیم؟ این که دیگر فکر ندارد آنچه ما میسازیم ببینید! “نمایش ترومن” انسان را به شکست این دیوارها فرا میخواند.
دروغ گویان و صاحبان قدرت هزاران سال بر مردم تملک جسته اند. مگر “دکارت” در همه چیز شک نکرد؟ شاید نکرد. پس چرا در سیستم نظام مندی قوانین حاکم بر بشر امروزی شک نکنیم؟ مایی که از همیشه برده تریم. مایی که شوق شنا داریم اما از خیس شدن لباس هایمان هراس داریم.
«ترومن» در یک دروغ بزرگ زندگی می کند. «ترومن» ساده لوح از این فریب بزرگ بی خبر است.
دنیای او یک بازی ست، حتی خانواده، مادر و همسر «ترومن» بخشی از این بازی اند.
نمایش ترومن استعاره ای از تاثیر رسانه ها در زندگی انسان امروز است.
سکانس بی نظیر نمایش ترومن
صحنه ای که Truman در کلاس درس با کنجکاوی و ذوق بسیار به معلم خود می گوید که می خواهد بقیه دنیا را ببیند و دنیا را کشف کند. معلم نقشه جهان را نشان داده می گوید: ” ولی چیزی برای کشف کردن باقی نمانده است، همه جا قبلا کشف شده است.” او نیز مانند بقیه شهروندان مجازی ( بازیگران) آن جزیره که در خدمت اهداف کارگردان این برنامه تلویزیونی هستند، می خواهد Truman را در جزیره نگاه دارد و نگذارد این انسان با هوش و با استعداد بفهمد که در یک دنیای مجازی گیر افتاده، با هدف اینکه بقیه دنیا برنامه او را ببینند و کارگردان و صاحبان رسانه به منافع تجاری، در آمد های هنگفت و منافع دیگر خود برسند.
بحثهای انتقادی در مورد تاثیرات برنامه های تلویزیون بر کودکان در این فیلم به خوبی بیان شده است. وقتی کودکی که از آغاز زندگی در مقابل تلویزیون و بهتر است بگوئیم در درون دنیای مجازی تلویزیون زندگی می کند و بزرگ می شود، خود را با قهرمان داستان فیلم ” هم ذات پنداری” نموده، و با هنرپیشگان و ورویداد ها ی دنیای مجازی زندگی می کند و با باور این مجازی ها به عنوان واقعیت بزرگ می شود. افسوس که تمام زندگی اش زندگی در یک دنیای مجازی است و اگر آگاه نشود تمام عمرش به همین ترتیب گذشته است.
ترومن کودکیاش را در رؤیای کشف جهان و جهانگردی به سر برده است ولی حالا اسیر زندگی اداری و زناشویی شده است. شخصیت ترومن گاهی شبیه یک شو من است مخصوصاً زمانی که دیالوگ معروفش را به زبان میآورد:
“صبح به خیر، در صورتی که ندیدمتون، ظهر به خیر، عصر بخیر، شب بخیر.”
وقتی در مصاحبه زنده تلویزیونی با کارگردان، سیلویا به تلویزیون زنگ می زند، و با عصبانیت به کارگردان اعتراض می کند، او را یک دروغگو و فریبکار می نامد و کار او با ” ترومن” را کاری بیمارگونه. وقتی سیلویا می گوید ” تو چه حقی داری که زندگی یک کودک را به مسخره بگیری… هیچ وقت احساس گناه نمی کنی؟” کارگردان در کمال خونسردی و اعتماد به نفس می گوید: ” من به ترومن فرصت هدایت یک زندگی” نرمال” را دادم. دنیا، جایی که تو در آن زندگی می کنی بیمار گونه است. سی هون ( جزیره دنیای مجازی که کارگردان ساخته)، به شکلی است که دنیا باید باشد. “
و قتی سیلویا متذکر می شود که ” ترومن ” زندانی کارگردان شده، نه یک هنرپیشه، کارگردان ادعا می کند که” ترومن هر موقع که بخواهد می تواند از این دنیای مجازی بیرون برود و اگر او واقعا و کامل قاطع باشد که برود ما نمی توانیم جلوی او را بگیریم، او آزاد است. ولی تو از این ناراحتی که” ترومن”، جایی را که تو زندان می خوانی ترجیح می دهد.
١-فلسفه و سینما: برخلاف معمول فیلمهاى این رده، نمایش ترومن نه تنها ملال آور و سخت نیست بلکه حتى در دیدار دوم هم درگیرکننده ، پر کشش و بسیار تفکر برانگیز بود.
٢-رسانه: همواره شکایت از تکرارى بودن و یک نواختى زندگى داریم ولى سى سال تماشاى زندگى لحظه به لحظه و دایره وار ترومن طرفداران فراوانى پیدا کرده و همه با او مى خوابند و با او بیدار مى شوند ، این است جادوى تصویر و تلویزیون.
٣- جیم کرى: او را همگان بعنوان یک کمدین با بازى نمایشگرانه مى شناسیم و چقدر در این فیلم انتخاب خوبیست و عالى کار کرده و جالب اینکه این کمدین توانا در تعدادى از تفکرانگیزترین و فلسفى ترین فیلمهاى سینما بازى کرده: نمایش ترومن، درخششش ابدى یک ذهن بى آلایش، بروس قدرتمند( مردى روى ماه را ندیده ام)
٣-بازى و نمایش: شاید کمتر کسى باشد که میل به بازى و نمایشگرى در درونش نباشد، ولى وقتى بفهمیم عمرى بدون خواندن فیلمنامه در حال بازى بوده ایم چه حالى به ما دست مى دهد؟ شاید همان حالى که به ترومن دست داد ، خشم نسبت به کارگردان این نمایش و ترک نمایش.
٤-تنهایى انسان : چقدر ترومن تنهاست ، همه چیز دروغین است ، همه رابطه ها و اظهار علائق "نمایشى" است ، تنهایى انسان میان اینهمه رنگ و هیاهو چقدر آشناست.
٥- ذهن انسان: آنچه همیشه تمام معادلات را بهم مى ریزد ذهن پیچیده و غیر قابل پیش بینى انسان است آنجا که کارگردان نمایش به ترومن مى گوید: من تو را بهتر از خودت میشناسم و ترومن در پاسخ مى گوید : تو هیچوقت یه دوربین توى سر من نگذاشتى!
٧-پایان بازى؟: ترومن با سکان عقل و پازل عشق دریاى خروشان را پشت سر مى گذارد و قصد خروج از نمایش را مى کند ولى یادمان نرود که درب رو به بیرون خبر از روشنایى نمى دهد!
سکانس فرار ترومن
وقتی رسانه ها تقریبا باور می کنند که او همچنان در این دنیای مجازی باقی خواهد ماند، در ساعاتی که همه از جمله مسئولین رسانه ها خوابشان می برد، Truman این بار آنها را فریب می دهد. به گونه ای فرار می کند که دیده نمی شود…
نهایتا دیگر از آب نمی ترسد، چون کاملا فهمیده که او را از آب ترسانده بودند تا هرگز از جزیره فرار نکند. حالا نیمه شب، با قایق بر آب رفته، عکسی که به زحمت با استفاده از بریده های عکس های متعدد مجلات ساخته تا شبیه چهره دختر مورد علا قه اش شود ( تنها کسی که به گفته بود همه چیز دروغ بوده) با خوشحالی به سوی کشف دنیای بیرون از دنیای مجازی و پیدا کردن عشق حقیقی خود می رود.(Silvia دختری که به خاطر تلاش در آگاه ساختن Truman از او با زور و اجبار جدا شد، از جزیره بیرون برده می شود و کارگزاران این دنیای مجازی از آن پس جلوی هر گونه تماسی را بین آن دو می گیرند. )
در سکانسی از نمایش ترومن جای که جیم کری با صابون عکس یک فضانورد را میکشه این تصویر کاملا بداهه بوده. در یک برداشت دیگر از این سکانس اون موهای بلند و مجعد کشیده بود.
سکانس طلایی نمایش ترومن
ترومن” در مرز سی سالگی گم میشود. از درون تنها و از بیرون مشکوک. زندگی روتینش میلنگد.
نمایش ترومن از درون و از دید ترومن نیز قابل تامل است.
“ترومن” استعارهای از خود ماست. دنیایی دروغین که در پیرامونمان تار تنیده و راه تنفس و چشم سومان را بسته است.
ترومن (ما) میداند، یقین دارد که در پیرامونش احوالات میزان نیستند.
پدر مجازی ترومن، به دروغ غرق شد تا او برای همیشه از آب بترسد و دوری کند و از انتهای جزیره ساختگی با خبر نشود، مادر او مجازی بود، عشق حقیقی او را که تنها انسانی بود که به او حقیقت را گفت از او جدا کردند
یکی از اهداف سازندگان ترومن شو، به چالش کشیدن قدرت رسانهها و آگاهی دادن به مردم درباره کنترل اذهان است. کنترلی که با کمی اغراق توانسته سی سال کل مردم دنیا را به صورت آنلاین، پای زندگی ترومن بنشاند.
فیلم نشان می دهد که شرط دست یابی به آزادی، دلیری و شجاعت است. دل به دریا سپردن و از امواج نهراسیدن است و بس. پرهیز از جهان مصنوعی و تقلبی و نمایشی و تلاش برای حرکت به سمت زیستن در جهان واقعی و طبیعی است. فرار از فریب و جعل واقعیت و حقیقت و فرار از دخل و تصرف در زندگی خصوصی و عمومی و پناه بردن به آنچه خداوند در نهاد آدمیان به ودیعت نهاده است، به آزادی.
به راستی که پایان سینمایی «نمایش ترومن» را می توان آغاز نمایش انتخاب گری و آزادی دانست.
در اواخر فیلم کارگردان برای جلوگیری از کشتن قهرمان داستان خود طوفان را قطع نموده، قهرمان به پایان دنیای مجازی می رسد و بر دیوار ( مرز دنیای مجازی و دنیای بیرون) دست می کشد، حالا انسانی است آگاه، و حق انتخاب دارد.
مخاطبان برنامه تلویزیونی “Truman show” که بیرون از جزیره ساختگی بودند، در نقاط مختلف کره زمین و کشورهای متفاوت، به عنوان مخاطبانی که از مجازی بودن این دنیای مجازی آگاه بودند، به خاطر درگیری احساس عاطفی شدید و جذابیت برنامه ( که ناشی از طبیعی بودن رفتارهای Truman بود)، تمام زندگیشان پای تماشای این برنامه تلویزیونی می گذشت. این یک برنامه 24 ساعته بود که در حقیقت نماینده تلویزیون 24 ساعته است، که 24 ساعته وقت مردم (تماشاگران) را می بلعد.
مخاطبان ” ترومن شو” با گریه ترومن گریه می کنند و با شادی او شاد می شوند و با تقلا ها و و مصیبتهای او از اوج هیجان و نگرانی محو تماشای برنامه می شوند و تمام زندگیشان شده تماشا و پی گیری یک سریال طولانی چندین ساله که به طول عمر ترو من و 24 ساعته پخش شده و می شود. تماشاگران این برنامه آنقدر از نظر احساسی درگیر شده اند که نمی توانند یک روز یا یک ساعت هم آنرا تماشا نکنند. در همه حال و در همه جا حتی سر کار نیز محو تماشا و دنبال کردن ماجرا های او از طریق تلویزیون هستند. این همه به صراحت نشان دهنده این است که گردانندگان رسانه ها به خصوص تلویزیون است که به خاطر منافع تجاری و حفظ قدرت خود با عواطف مردم بازی می کنند. مخاطبان برنامه های تلویزیون، با دنیای مجازی تلویزیون بیش از حد درگیری عاطفی پیدا می کنند، طوریکه زندگیشان با زندگی آن دنیای مجازی در هم آمیخته و در این راستا وقت بسیار زیادی از فرصت های زندگی شان در غرق شدن در تلویزیون تلف می شود.
موسیقی خاطره انگیز فیلم زیبای نمایش ترومن با بازی جیم کری همراه با خلاصه داستان
سکانس پایانی نمایش ترومن
همچنین برای چندمین مرتبه شخصیت و در حقیقت نقش خدای گونه این کارگردان در این قسمت نمایان است. رفتار های او، کنترل طوفان و آفتاب، صدای او که از آسمان از میان ابر ها می آید، و جملاتی که باور های او را نشان می دهند.
کارگردان می گوید: ” من خالق یک برنامه تلویزیونی هست….تو ستاره هستی…. ” و و قتی ترومن می پرسد : ” هیچ چیز واقعی نبود؟” او می گوید : ” تو واقعی بودی. و این چیزی است که باعث می شد انقدر برای تماشا خوب باشی.”
و حالا می خواهد توجه او را به خود جلب کرده، او را قانع کند که در همین دنیای ساختگی باقی بماند. ” (به من گوش بده ترومن! هیچ چیز واقعی تر از آنچه در این دنیا برای تو خلق کردم، در آن بیرون وجود ندارد. همان دروغها، همان فریب ها. ولی در دنیای من تو دلیلی برای ترسیدن نداری. من تو را بهتر از خودت می شناسم. )”
ترومن فریاد می زند: ” ولی تو که هرگز دوربینی در سر من نداشتی. “
صاحبان قدرت می خواهند بر فکر انسانها نیز سلطه داشته باشند اما تا کجا می توانند؟
در نهایت این انسان آگاه با حق انتخاب، با اینکه از دنیای بیرون اطلاعی ندارد و کمی ترس طبیعی است،با آخرین جمله معروفش با کارگردان و دنیای مجازی و همچنین با تماشاگران خداحافظی می کند و با خوشحالی پا را از این دنیای مجازی بیرون می گذارد تا دنیای بزرگتر را کشف کند.
بررسی نمایش ترومن در برنامه کتاب باز
اثرگذار ی نقاشی رنه ماگریت به فیلم نمایش ترومن ساخته پیتر ویر
منبع: کانال تلگرامی کافه هنر