« ده روزی که دنیا را تکان داد»: فیلمی از مکتب شوروی

هنرامروز: فیلم صامت "اکتبر: ده روزی که دنیا را لرزاند" به کارگردانی سرگئی آیزنشتاین محصول سال 1928 شوروی با مدت زمان111 دقیقه یکی از مشهورترین فیلمهای مکتب سینمای شوروی است.
در فیلم اکتبردر خیلی از صحنهها، کاراکتری را در حال سخنرانی آتشین میبینیم و بیدرنگ آیزنشتاین با تکیه بر مونتاژ ضربهای ،واکنش سخنان آن شخصیت را بر روح و روان و ذهنِ مخاطباناش (دیگر شخصیتها) نشان میدهد. این در حالی است که مونتاژ مفهومی یا همان مونتاژ دیالکتیک نیز بر برخی صحنههای مهمِ فیلم سایه افکنده است؛ برای نمونه در جایی از یکسومِ نخست فیلم، پلانهایی از جبهههای جنگ جهانی اول را میبینیم و در ادامه، صحنههایی از فقر فراگیر در جامعۀ شهری روسیهی دوران تزاری در برابر دیدگانمان رژه میروند.
در این فصل، آیزنشتاین با تکیه بر مونتاژ مفهومی میخواهد مخاطب را به این نتیجه برسانَد که جنگ دلیل اصلی فقر در آن زمان بوده است. یا کمی جلوتر، در سکانس سرکوب مردم روی پُل، صحنهی کشتهشدنِ مردم و بهویژه جوانی بلشویک بهدست چند مرد و زن بورژوا به پلان جسد اسبی سپید پیوند داده میشود تا بر معصومیت مبارزان راه آزادی تأکیدی اغراقآمیز شود و مفهومهای ایدئولوژیک محبوب سازندۀ اثر به عُمق جان مخاطب نفوذ کند. یا در همان صحنهی پُل، باز شدن پُل و ریختهشدنِ جسدهای روی آن به درون رودخانه به مجسمهی تزار پیوند میخورد؛ در حالیکه در فصل نخست دیدهایم که آن مجسمه بهدست مردم پایین کشیده شده است.
در حقیقت با این استفادهی خلاقانه و البته اغراقآمیز از مفهوم تصادف و تصادم نماها میتوان گفت این ادعای آیزنشتاین که «اکتبر» را به آزمایشگاهی برای آزمودنِ نظریههای مونتاژِ روشنفکرانه تشبیه کرده، چندان بیراه هم نیست.