این داستان کاملا اتفاقی آغاز میگردد و با تمایل کودکانه آلیس برای عبور از دری کوچک و ورود به باغی پر از گل ادامه مییابد.
«آلیس در سرزمین عجایب» نوشته لوئیس کارول امسال یکصد و پنجاهمین سال خلق شدنش را پشت سر میگذارد. این اثر که در سال ۱۸۶۵ به رشته تحریر درآمده با خلق دنیایی فانتزی و جذاب مخاطبان کودک و حتی بزرگسال را در این سالها مجذوب خود کرده است.
آلیس نام دختر ۱۰ ساله هنری لیدل رئیس دانشکده کرایست چرچ دانشگاه آکسفورد بود که علاقه و پیوند عاطفی با لوئیس کارول داشت. آلیس در دوران کودکی به همراه خانوادهاش به آکسفورد رفت و در آنجا مستقر شدند. همین امر موجب شد خانواده لیدل با لوئیس کارول که استاد ریاضی آکسفورد بود آشنا شوند. آلیس و خواهر کوچکترش عاشق داستانها و قصههای لوئیس بودند و اینطور در کتابها ثبت شده که لوئیس کارول طرح اولیه این داستان را ابتدا برای آلیس و خواهرش تعریف کرده و بعدها آن را برای او نوشته است.
کتاب آلیس در سرزمین عجایب سالها بعد از انتشارش الهامبخش پزشکان برای نامگذاری یک بیماری عجیب شد. این بیماری که با الهام از اثر لوئیس کارول «سندرم آلیس در سرزمین عجایب» نام گرفت نام یک بیماری شد که افراد مبتلا به آن توانایی تشخیص اندازه واقعی اشیاء را نداشتند و اجسام را بزرگتر و یا کوچکتر از آنچه بود مشاهده میکردند. درست اتفاقی که برای آلیس در سرزمین عجایب میافتد او با خوردن یک معجون تغییر اندازه میدهد و اجسام را بزرگ و کوچک میبیند.

از دهه 1960 تاکنون بسیاری از خوانندگان این کتاب به دنبال پیدا کردن مضامینی مرتبط با مواد مخدر در این رمان بودهاند. گربه معروف رمان ناگهان ناپدید میشود و این درحالی است که فقط پوزخند او در یاد میماند. آلیس برای تغییر اندازه خود یا نوشیدنی عجیب مینوشد یا تکههای قارچ میخورد. فضای رمان آنچنان نامتمرکز است که نمیشود منکر رد مواد مخدر در آن شد. در هر حال در زمان نگارش رمان، استفاده از ماده مخدر تریاک ممنوع نبوده است!
ایده مواد مخدر در «آلیس در سرزمین عجایب» تاثیر خودش را بر دنیای هنر هم گذاشته است. سرود جفرسن ایرپلین در سال 1967 نامش «خرگوش سفید» بود و در آن به مصرف مواد مخدر اشاره شده بود.
در فیلم «ماتریکس» نیز به این رمان اشاره میشود: «اگر قرص آبی را بخوری، داستان تمام میشود، تو درحالی از خواب بیدار میشوی که همه چیز دور و برت را باور میکنی. اگر قرص قرمز را بخوری در سرزمین عجایب باقی میمانی و من نشانت میدهم انتهای لانه خرگوش کجاست.»
این درحالی است که صاحب نظران اغلب با دیده شک به این ایده نگاه کردهاند. هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد کارول به مواد مخدر اعتیاد داشته است. و ارجاعاتی که درمورد رمان متصور شده بیشتر باید زاییده ذهن خوانندگان باشد.
دکتر هیدر وارتینگتن متخصص ادبیات کودکان در دانشگاه کاردیف در این مورد میگوید: «سوررئال بودن برخی بخشهای رمان موجب شده بسیاری تصور کنند این فصلهای رویاگون تحت تاثیر استفاده از مواد مخدر نوشته شدهاند. به هر حال در دهه 1960، 1970 و 1980 استفاده از انواع موادمخدر رایج بود. و در همین زمان چنین نظریاتی بر زبانها رانده شد.»
او ادامه میدهد: «این تصورات ادامه پیدا کردهاند چرا که متن اثر نامعمول، نوآورانه و سهل ممتنع است چراکه هم ساده نوشته شده و هم بسیار هیجانآور است.»
جنی وولف نویسنده «راز و رمز لوییس کرول» با برداشت منفی از شخصیت کارول مخالف است و میگوید: «برای او کودکان و به ویژه دختران مخاطبی بدون قضاوت و بدون حاشیه بودند و کارول از اینکه داستانش را برای آنها تعریف کند خوشحال میشد. او آدم خداترسی بود.»
این درحالی است که برخی معتقد هستند در داستان ساده کارول، مفاهیم مهمی چون بلوغ و تمامی مشکلات و مسائلی که به همراه دارد، هویت و ترس از حکومتهای خودکامه (در شخصیت بیبی دل) دیده میشود، اما نباید فراموش کرد که داستان بدون مقدمهچینی و تنها برای سرگرم کردن دختر یک کشیش گفته شده و مسئولیت برداشتهای عجیب و غریب از آن را باید بر گردن خواننده انداخت.
به قول ریچارد جنکینز، استاد ادبیات کلاسیک در دانشگاه اکسفورد: «آلیس در سرزمین عجیاب نابترین رمان کودکانی است که تاکنون نوشته شده است. هدف این رمان تنها لذب بخشیدن به خواننده است.»
با همه این توصیفات واقعا دشوار است که بتوانیم منظور واقعی کارول را از نوشتن این رمان درک کنیم. آنتونی برون که در سال 1988 نقاشیهایی برای نسخه مصور این رمان کشید معتقد است کارول به احتمال زیاد متوجه مفاهیمی که ممکن بوده از اثرش استخراج شود، نبوده است.
شاید بهتر باشد برای اینکه از خواندن یک اثر لذت بیشتری برد هرگز به قصد و نیت اصلی نویسنده از نوشتن رمان پی نبرد. لوییس کارول مطمئنا «آلیس در سرزمین عجایب» را برای تفسیر ننوشته است و هدفش سرگرم کردن خواننده بوده است.