پنج فیلم پرستاره که نباید از دست دهید!

برای ساخت یک فیلم پرستاره یا تمامستاره عوامل زیادی باید در نظر گرفته شود. به جز تواناییهای بازیگری ستارگان، قدرت ستارگیشان و اینکه چطور میتوانند از آن استفاده کنند تا فیلم را به موفقیتی گسترده و فراگیر تبدیل کنند، بسیار مهم است. فیلمسازان هم از سویی باید اطمینان حاصل کنند که ستاره بودن بازیگرانی که برای فیلمشان انتخاب میکنند، بر شخصیتهایی که قرار است بازی کنند سایه نیندازد. اینجاست که هم بزرگ بودن کارگردان فاکتور بسیار مهمی به شمار میآید و هم توانایی بازیگران به معنای واقعی کلمه محک زده میشود.
مخاطبان سینما از همان روزهای اولیهی سینما در سالنهای تاریک دور هم جمع میشدند تا در معجزهای که قوانین فیزیک به وسیلهی نور بر پردهای بزرگ و سفید به وجود میآورد، ستارههای درخشان محبوب خود را ببینند. کارخانههای تولید رؤیا در هالیوود خیلی زود متوجه شدند که نامهای بزرگ چه جمعیتها که جلو سالنهای سینما به صف نمیکنند و چه پولها که به جیب تهیهکنندگان نمیریزند. بنابراین این را تبدیل به ترفندی برای جذب مخاطب بیشتر کردند و شروع کردند به تولید فیلمهای بیارزش و گاه باارزشی که پر از ستاره باشد تا صفهای جلو سالنها را تا آنجا که میتوانند طویل کنند.
این روند هنوز ادامه دارد. البته شاید همچنان با همان فرمولهای گذشته یعنی صرف حضور بازیگران ستاره در فیلم نتایج دلخواه تهیهکنندگان و استودیوهای فیلمسازی به دست نیاید، اما هستند فیلمهایی که هم پرستارهاند هم به لحاظ هنری و کیفی باارزش. یعنی هم نظر مخاطبان را به خود جلب میکنند و هم نظر منتقدان و تبدیل میشوند به اثری ماندگار و بعضاً پرفروش در تاریخ سینما.
فیلم پرستارهی سال میلادی گذشته که همه انتظار داشتند اثر خوب و موفقی از آب دربیاید، «بالا رو نگاه کن» (Don’t Look Up) آدام مککی بود که متأسفانه خوب از آب درنیامد. مهمترین نکتهی ویژهی فیلم همان حضور ستارگانی همچون مریل استریپ، لئوناردو دیکاپریو، جنیفر لارنس و … بود که با تمام قدرت و امتیازات بازیگریشان نتوانستند به داد فیلمنامهی مککی برسند و فیلم چه به لحاظ تجاری و چه هنری ناامیدکننده بود. به این بهانه به سراغ تعدادی از پرستارهترین فیلمهای هالیوود میرویم که تقریباً همه نام کارگردانان بزرگی را با خود به یدک میکشند و در عین حال به لحاظ هنری یا تجاری، یا هر دو، موفق بودهاند.
در واقع عشق (Love Actually)
- کارگردان: ریچارد کورتیس
- بازیگران: هیو گرانت، لیام نیسون، کالین فرث، لورا لینی، اما تامپسون، آلن ریکمن، کیرا نایتلی، مارتین مککاچن، بیل نای، روآن اتکینسون، لوسیا مونیز، بیلی باب تورنتون، کلودیا شیفر، توماس سنگستر، مارتین فریمن
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۴ %
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۶ از ۱۰
- هزینهی فیلم: ۴۵ میلیون دلار
- فروش گیشه: ۲۴۶/۸ میلیون دلار
«در واقع عشق» اگرچه در مقایسه با سایر فیلمهای این فهرست امتیاز چندان خوبی از منتقدان نگرفته اما در جذب مخاطب بسیار خوب عمل میکند. فروش چندین برابر هزینهی ساخت، خود، گویای همهچیز است. اما این اولین فیلم کمدی رمانتیک پرستاره نیست. زیادند فیلمهای کمدی رمانتیک پرستارهای که چندین داستان را به طور موازی روایت میکنند و به گونهای به هم گره میزنند اما ضعیفاند و آشکارا از ستارهها برای جذب مخاطب بیشتر استفاده کردهاند. معمولاً هم چون خوب میفروشند ستارهها راضی میشوند در آنها حضور پیدا کنند. اما حکایت «در واقع عشق» متفاوت است.
آنچه این فیلم را از دیگر کمدی رمانتیکهای پرستاره متمایز میکند، دنیای گرم و دوستداشتنی زیبایی است که از فرهنگ بریتانیایی به وجود آمده است. چه کسی فکر میکرد بریتانیا بتواند چنین کمدی رمانتیک بینظیری بسازد؟ درست مثل نسخهی کپی امریکایی محصول ۲۰۱۰ «روز ولنتاین» (Valentine’s Day)، «در واقع عشق» چند قصهی عاشقانهی متفاوت را به طور موازی روایت میکند که هر یک مؤلفههای منحصربهفرد و لحظات کمدی خود را دارند و همه حوالی کریسمس اتفاق میافتند. البته قصهها ارتباط چندانی با هم ندارند اما تماشای این فیلم تقریباً مثل تماشای هشت فیلم جداگانهی یکجاست که تجربهای بسیار سرگرمکننده است.
۲۰. برشهای کوتاه (Short Cuts)
- سال انتشار: ۱۹۹۳
- کارگردان: رابرت آلتمن
- بازیگران: لجک لمون، جولیان مور، اندی مکداول، جنیفر جیسون لی، رابرت داونی جونیور، تیم رابینز، لیلی تاملین، تام ویتس، فرانسیس مکدورمند
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۵ %
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۷ از ۱۰
- فروش گیشه: ۶٫۱ میلیون دلار
این کمدی درام کلاسیک رابرت آلتمن، که منبع الهام پل تامس اندرسون برای ساخت درام خانوادگی «ماگنولیا» شد، با ستارگان بزرگش قصهی زندگیهای درهمتنیدهی بیست و دو شخصیت اصلی را با محوریت شانس، مرگ تصادفی، تصادف و بیوفایی روایت میکند. فهرست ستارگان این فیلم تمامنشدنی است و بر خلاف بسیاری از فیلمهای مشابه به لحاظ فرم روایی، تنها از این ستارگان برای فروش بیشتر فیلم استفاده نشده است. فیلم البته به لحاظ تجاری موفق نبوده اما در جلب نظر منتقدان موفق عمل کرده است.
دلیل هم دارد، فیلم با الهام از نه داستان کوتاه و یک شعر از ریموند کارور ساخته شده و کارگردانی آلتمن بسیار پرکشش است. شخصیتپردازیها هم به قدری قوی است که باعث میشود مخاطب به لحاظ عاطفی خودش را در آنها پیدا کند. شاید بخشهایی از فیلم گرد زمانه به خود گرفته باشد اما همچنان درامی استادانه از استاد دارم به حساب میآید. حضور جک لمون پا به سن گذاشته در این فیلم یک غنیمت است.
۱۵. شیوع (Contagion)
- سال انتشار: ۲۰۱۱
- کارگردان: استیون سودربرگ
- بازیگران: ماریون کوتیار، مت دیمون، لارنس فیشبرن، جود لا، گوئینت پالترو، کیت وینسلت
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۵ %
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶/۸ از ۱۰
- هزینهی فیلم: ۶۰ میلیون دلار
- فروش گیشه: ۱۳۶/۵ میلیون دلار
این تریلر پزشکی با آن گروه بازیگران رؤیاییاش به خاطر موضوعی که در دوران کووید ۱۹ دوباره بر سر زبانها افتاد، با الهام از بیماریهای واگیردار دههی ۲۰۰۰، دربارهی یک همهگیری است که زندگیها را مختل کرده است و مرکز کنترل بیماریها در تلاش است جلو گسترش آن را بگیرد. فیلمنامه تند و تیز و پویاست و کارگردانی دقیق سودربرگ چنان اصالتی به فیلم میدهد که اجازه میدهد بازیگران شگفتانگیزش نقشآفرینیهای طبیعی و باورپذیری را از خود به نمایش بگذارند. «شیوع» فیلمی صادق، صریح و گیراست که حقیقتاً تأثیرگذار و به طور قابل توجهی هوشمندانه است.
۱۳. بردمن (Birdman)
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- کارگردان: الخاندرو گونسالس ایناریتو
- بازیگران: مایکل کیتون، زک گالیفیاناکیس، ادوارد نورتون، اما استون، نائومی واتس
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ %
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۷ از ۱۰
- هزینهی فیلم: ۱۸ میلیون دلار
- فروش گیشه: ۱۰۳/۲ میلیون دلار
درام هجوآمیز به طرز وحشیانهای پرانرژی الخاندرو ایناریتو بخش زیادی از قدرتش را مدیون بازیگران بزرگش است که در سکانسپلانهای بینظیر این فیلم قدرت بازیگری خود را به رخ میکشند. «بردمن» قصهی یک سوپراستار فراموششدهی هالیوود را روایت میکند که نومیدانه در تلاش برای احیای خودش و اثبات ارزش هنریاش تصمیم میگیرد در یک نمایش برادوی بازی کند.
مایکل کیتون با بازی بهیادماندنیاش صحنه را میدزدد و ادوارد نورتون وجه عجیب و غریبش را با راحتی قابل تحسینی به نمایش میکشد. نائومی واتس طبق معمول خوب است و اما استون (که اینجا هنوز تازهکار به حساب میآمد) رازآلود و به طور زیبایی آسیبپذیر است. «بردمن» هم در گیشه نسبتاً موفق بود و هم در جلب نظر منتقدان. از اسکار هم چهار جایزه برای بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی و بهترین فیلمبرداری دریافت کرد.
۶. شبهای عیاشی (Boogie Nights)
- سال انتشار: ۱۹۹۷
- کارگردان: پل تامس اندرسون
- بازیگران: مارک والبرگ، جولیان مور، برت رینولدز، دان چیدل، جان سی ریلی، ویلیام اچ میسی، هدر گراهام، فیلیپ سیمور هافمن
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۳ %
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۹ از ۱۰
- هزینهی فیلم: ۱۵ میلیون دلار
- فروش گیشه: ۴۳/۱ میلیون دلار
«شبهای عیاشی» نوید ظهور فیلمساز جوان بااستعدادی را داد که بعدها یکی از سینماگران بزرگ زمانهی ما شد و با آثار ماندگاری همچون «خون به پا خواهد شد» (There Will Be Blood)، «ارباب» (The Master) و «ماگنولیا» جایگاه خود را در سینمای مدرن تثبیت کرد. البته تامس اندرسون پیش از این با اولین فیلمش درام جنایی محصول ۱۹۹۶ «برد دشوار» (Hard Eight) توجهها را به خود جلب کرده بود، اما این رندنامهی چند قهرمانی او دربارهی صنعت پورنوگرافی کالیفرنیا در اواخر دههی ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ بود که نام او را بر سر زبانها انداخت و فیلمسازی مهم را به عالم سینما معرفی کرد.
«شبهای عیاشی» البته به بزرگی فیلمهای دیگری اندرسون نیست، اما همچنان اثری سرگرمکننده، نقطهعطفی در سینمای دههی نود میلادی، با یک سری ستارهی بینظیر است که او را نه تنها به یک عنوان قصهگویی زیرک، که نویسندهای باهوش و فرمگرایی با هنر و دیدی خوب ثابت میکند، این فیلم تا حد زیادی تأثیرپذیری اندرسون از سینمای اسکورسیزی، شخصیتپردازی و جنس بازیهای فیلمهای او را آشکار میکند؛ همانطور وحشی، احساسی و پر از انرژی خالص. این فیلم بلندپروازانه، بیپروا و به لحاظ فنی جسورانه، حول زندگی نوجوانی به نام ادی آدامز (مارک والبرگ) در سال ۱۹۷۷ میچرخد که کارگر ظرفشوی یک کلاب شبانه در لسآنجلس است اما تبدیل به بازیگر موفق فیلمهای پورنوگرافی میشود.