غمانگیزترین مرگهای سینما!

صحنههای بزرگ مرگ شخصیتهای داستانی نیز حسابی آدم را احساساتی میکند. اگر یک چیزی وجود داشته باشد که «George R.R. Martin» به دنیا آموخت، این است که هیچ چیز مانند یک قتل دلخراش در هر چند دقیقه یک بار، احساسات تماشاچی را زیر و رو نمیکند.
هنرامروز: گاهی اوقات، تنها چیزی که به کاهش یک درد کمک میکند این است که دوباره به درون آن شیرجه بزنید. درباره رسانههای محبوب هر چه میخواهید بگویید، اما احساساتی که این داستانها بر میانگیزند و همچنین ارتباطات واقعی مردم با شخصیتهای خیالی، چیزهای زیادی در مورد اینکه نژاد بشر واقعاً چقدر احساس همدلی میکند، میگوید. حتما در اعماق وجودتان میدانید که شخصیت مورد علاقهی شما از ذهن نویسندهای سرچشمه میگیرد، اما هنوز زمانی که همان نویسنده باعث شد دوست خیالیتان تلو تلو بخورد و بیفتد، در سیاهچالهای بلغزد، یا به گردنش خنجر بزنند، اشک خواهید ریخت. متأسفانه این درد واقعی بوده و احساسات تماشاچیان را حسابی تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین اگر تمایل دارید غم از دست دادن همه آن ابرقهرمانان محبوب، دایناسورها و دزدان دریایی فضایی را دوباره زنده کنید، در این لیست برخی از غم انگیزترین صحنههای مرگ در فیلم و سریال برای شما آورده شده است.
«هودور» در را نگه دار!
با اینکه به نظر میرسد که تعداد بیشتری از شخصیتهای سریال «بازی تاج و تخت» مردهاند تا زنده، و این حتی کل ارتش اجسادی را که به سمت جنوب «وستروس» حرکت میکنند، حساب نمیکند اما وقتی که هنوز سریال دیگری برای شکستن قلب همه وجود دارد، فقدانی که برای همیشه بیشترین آسیب را میزند، بی شک مرگ هودور است. مردی قدرتمند و دوستداشتنی که از «بران» با نفس در حال مرگش محافظت کرد، حتی اگر موقعیت غم انگیز او در زندگی…تقصیر بران بود. سفر در زمان دیوانه کننده است، نه؟ اگرچه هودور نمایش را به عنوان یک سخنران طنز گذراند که فقط همان کلمه «بیهوده» را بارها و بارها گفت. صحنه مرگ او کاملاً شخصیت را برای همیشه بازتعریف کرد و نشان داد که «هودور» در واقع به معنای «در را نگه دار» بود و او در تمام مدت میدانست که روزی باید جانش را برای انجام این کار فدا کند. همانطور که گروهی از «وایت واکرها» او را تکه تکه کردند، طرفداران این سریال در توییتر (و احتمالاً دنیای واقعی) پس از مرگ هودور در غم و اندوه بسیار شناور شدند. وقتی فصل اول را دوباره تماشا میکنید، همه چیز ناراحتکنندهتر میشود، چرا که اولین کلماتی که تا به حال به هودور گفته میشود این است که «به بران در سالن کمک کن».
تراژدی «هان سولو»
در سهگانه اصلی جنگ ستارگان، «هان سولو» دستخوش یک دگرگونی قهرمانانه کلاسیک میشود. وقتی برای اولین بار او را ملاقات می کنید، او یک سرکش بی رحم است که دیگران را از خود دور می کند، و فقط به پول نقد اهمیت میدهد، اما زمانی که در «Return of the Jedi» همهچیز عوض میشود، او رستگاری، هدف و عشق زندگی خود را پیدا می کند. این یک پایان خوب و مرتب است، همین چیزی است که سرنوشت واقعی هان را در فیلم «Star Wars: The Force Awakens» بسیار طاقتفرسا کرده است. ظاهراً، حتی در کهکشانی بسیار دور، پایانهای خوش هرگز به این آسانی نیست. در حالی که طرفداران ۳۰ سال تصور می کردند که هان و لیا تا آخر عمر با خوشی زندگی می کنند، معلوم شد که پسر کوچک جهنده آنها تبدیل به «دارث ویدر» بعدی شد، ازدواج آنها تبدیل به سنگ شد و هان دوباره رفت. زمانی که هان مسنتر بالاخره ظاهر شد، شخصیت او اکنون با احساس از دست دادن رنگ آمیزی شده بود. با این حال، چیزی که مرگ هان را غم انگیزترین صحنه در تاریخ جنگ ستارگان می کند، این است که او فقط به خاطر تلاش برای انجام کارهای درست توسط پسرش می میرد. با وجود اینکه هان کوچکتر به جاده میآمد و هان بزرگتر میدانست که «کایلو رن» احتمالاً او را خواهد کشت، گلهدار معروف اعصابهای ژولیده نمیتواند آخرین تلاش خود را برای نجات بچهای که بزرگ کرده انجام ندهد. از اولین لحظهای که هان به کایلو نزدیک میشود، همه طرفداران در جهان میدانند که او در آستانه رسیدن به لحظه «Obi-Wan» خود است، اما این موضوع فقط تماشای شمشیر نوری نهایی را سختتر میکند.
«Killmonger» غروب خورشید را تماشا می کند
«Black panther» شاید بهترین رویداد سینمایی سال ۲۰۱۸ بود، و بخش بزرگی از این موفقیت مدیون آنتاگونیست فیلم یعنی «اریک کیلمونگر» با بازی «مایکل بی جردن» بود. چه کیل مونگر به طور نابخشودنی سنت های واکاندا را به آتش بکشد، محمولههای انبوه تسلیحات ارسال کند، یا به سادگی به خاطر از دست دادن پدرش گریه کند، او همیشه جذاب است، دور زدن از این مسئله غیرممکن است و میتوان با او عمیقا احساس همدردی کرد. «اریک کیلمونگر» چیزی بیش از یک شخصیت بزرگ است، زیرا همانطور که «The Atlantic» اشاره می کند، داستان او همچنین نمادی از «خلاء» است که تجارت بردگی ماوراء اطلس به طور دائم بر فرهنگ آفریقا تحمیل شده است. این مضامین عمیق تر دقیقاً همان چیزی است که صحنه مرگ او را بسیار قدرتمند میکند. کیلمونگر پس از مجروح شدن مرگبار توسط قهرمان فیلم، «تی چالا» اشاره می کند که پدر واکاندانش همیشه زیبایی طبیعی سرزمین خود را می ستود. تچالا از سر دلسوزی، حریف مجروح خود را به کوه می آورد تا بتوانند غروب خورشید را باهم تماشا کنند و پیشنهاد می کند از فناوری پیشرفته پزشکی واکاندا برای شفای او استفاده کنند. «اریک کیلمونگر» حاضر به نجات یافتن نیست. در عوض، او درخواست میکند که به یاد نیاکانش که در راه آمریکا از کشتیهای برده پریده بودند و مرگ را بهتر از زندانی کردن میدانستند، در دریا دفن کنند. در حالی که «Black panther» لحظات زیادی داشت که در تاریخ فرهنگ پاپ ثبت خواهد شد، این بدون شک یکی از بزرگترین لحظات بود.
ما «Groot» هستیم
برای همه شما در پشت که ادعا میکنید که ابرقهرمانان واقعا هرگز نمیمیرند؟ این را در رابطه با گروت، درخت سخنگوی بیچارهای که جان خود را برای نجات دوستانش و خود کهکشان فدا کرد، بگویید. زمانی که «Guardians of the Galaxy» برای اولین بار ظاهر شد، گروت بلافاصله به عنوان محبوب ترین شخصیت این گروه شناخته شد. از شادی کودکانهاش از چیزهای کوچک گرفته تا وفاداری فداکارانهاش به شرورهای ضدقهرمانی اطرافش، به نظر میرسید که گروت قرار است در دهها فیلم آینده «MCU» ظاهر شود، تا اینکه ناگهان، در حالی که نگهبانان به سوی عذاب حتمی میروند، غول مهربان تصمیم گرفت به قیمت جان خود شاخه های خود را در یک مانع محافظ دور آنها بپیچد و آنها را نجات دهد. وقتی «راکتی» با چشمان اشکآلود به گروت میگوید که قرار است بمیرد، گروت عبارت معروف خود را به دلخراشترین شکل ممکن تغییر میدهد و بیان میکند که: «ما گروت هستیم» و اطمینان حاصل میکند که راکت تنها کسی نیست که گریه میکند. مطمئناً، گروت کوچک پرانرژی (که از آن زمان به یک نوجوان بداخلاق تبدیل شده است) شایان ستایش است، اما او گروت اصل نیست. همانطور که «Mashable» توضیح می دهد، گروت جدید به سادگی پسر گروت است و هیچ یک از خاطرات اصلی را ندارد. فقط میتوان امیدوار بود که نگهبانان دیگر وقت گذاشتهاند تا به این بچه بگویند که پدر پیرش چقدر عالی بود.
قتل «جک توئیست»
به گزارش «CNN»، تنها کمی بیش از یک دهه از اولین نمایش فیلم «کوه بروکبک» به کارگردانی «آنگ» لی در سینماها می گذرد، اما به راحتی می توان به یادآورد کرد که این فیلم چه رویدادی فرهنگی بود و کلیشههایی را که فیلم در اکران اولیه خود در هم شکست به خاطر آورد. فیلم «Brokeback mountain» که داستان دوستی بین دو گاوچران است، جوایز، افتخارات و درآمد داخلی بیش از ۸۰ میلیون دلار را در مقابل بودجه ۱۴ میلیون دلاری به دست آورد. داستان کوه بروکبک حول رابطه «جک توئیست» و «انیس دل مار» با بازی «جیک جیلنهال» و «هیث لجر» میچرخد که وقتی انیس از طریق کارت پستال متوجه میشود که دوستش مرده است، به طرز غم انگیزی پایان مییابد. وقتی انیس برای کسب اطلاعات بیشتر تماس می گیرد، به او گفته می شود که جک در اثر انفجار لاستیکی که در حال تعویض آن بود کشته شد. این فیلم توضیح نمیدهد که این پایان یک دروغ است، اما انیس را در حال تجسم قتل جک (جنایتی از نفرت، که در آن مردی با اتوی لاستیک تا حد مرگ جک را میزند و به طرز خشونتآمیزی وی را به قتل میرساند) به تصویر میکشد تا به خشونت واقعی که بسیاری از افراد به دلیل تعصب با آن مواجه شدهرا نشان دهد.