برترین جهنمهای ساخته شده در سینما

روایتهای پیرامون بهشت و جهنم همواره با هدف ایجاد یک تضاد فاحش میان این دو مکان بوده است. به طوری که جهنم با سایههایی از رنگ قرمز خشن، آتش و شیاطین متنوع تصویر شده است و در آن سو بهشت با رنگ آبی آرامبخش و روحهایی رستگار که بیدغدغه در این قلمرو زندگی میکنند توصیف گشته است.
هنرامروز: توصیف مرسوم از جهنم، ترسناک است و تصویری خشن را از آن ترسیم میکند. با این حال با گذشت زمان از قدرت وحشتزایی جهنم کاسته شده و ما تا حدودی حساسیت خود را نسبت به توصیفات ترسناک از جهنم از دست دادهایم. با این وجود برخی توصیفات از جهنم حقیقتا ترسناک است؛ نه به این دلیل که روایت مرسوم از یک شیطان قرمزپوش را در حال شکنجه روح ارائه میدهند، بلکه بخاطر اینکه توصیفشان از شکنجه بیشتر ذهنی است تا فیزیکی. اگر ذهن دچار فروپاشی شود، بدن نیز به دنبالش تباه میگردد. لیست زیر شامل ترسناکترین جهنمهای تصویرشده در فیلمهای سینمایی است.
چه رویاهایی که میآیند (What Dreams May Come)
جهنم اغلب با درد و شکنجه همراه شده است. اما چه دردی میتواند با از دست دادن کسی که عاشقش هستید قابل مقایسه باشد؟ «چه رویاهایی که میآیند» به کارگردانی وینسنت وارد بر این فرض استوار است. کریس نیلسون (رابین ویلیامز) پس از مرگش خود را در بهشت مییابد. اما پس از خودکشی همسرش او تصمیم میگیرد تا آسایش بهشت را در ازای جستجو برای روح همسرش در تنهایی ابدی جهنم رها کند.
«چه رویاهایی که میآیند» تصویر بسیار جالب و گیرایی از جهنم ارائه میدهد. هیچ شیطانی وجود ندارد، هیچ شعله آتش ابدیای در کار نیست و عذابی هم برای گناهکاران تدارک دیده نشده است. در عوض، جهنم درون فیلم یک سرزمین خشک بیپایان است که سطحش به جای خاک، از چهرههای رو به بالا و بدنهای چپانده شده تشکیل شده است. همه این صورتها با چشمانی ترسناک به نیلسون حین جستجویش برای یافتن همسرش خیره گشتهاند.
۱) کنستانتین (Constantine)
«کنستانتین» حول یک جنگیر به همین نام میچرخد (کیانو ریوز) که توسط یک کارآگاه برای تحقیق در مورد مرگ مرموز خواهر دوقلویش بازجویی میشود. همانطور که کنستانتین در پرونده عمیقتر میشود، متوجه میشود که مسائلی بسیار بیشتر از آنچه به چشم میآید وجود دارد. او که خود را درست در میانه جنگ ابدی بین خدا و شیطان میبیند، باید برای شانس ورود به بهشت نیمهشیطانها را در آتش بسوزاند. تصویر جهنم در این فیلم با ابرهایی غلیظ از دود و زبانههای آتش، حال و هوایی پساآخرالزمانی را به ذهن متبادر میکند.
جیگوکو (Jigoku)
اگر بخواهیم برای تولد یک ژانر مادری در نظر بگیریم، «جیگوکو» همان مادر است برای ژانر فیلمهای ترسناک ژاپنی. این فیلمی است که به عنوان یک فیلم کلاسیک ترسناک ژاپنی راه را برای فیلمهای مهم دیگری چون «کوایدان» و… باز کرد. «جیگوکو» به کارگردانی نوبو ناکاگاوای افسانهای، پیرامون شخصیت شیرو میگردد که زندگیاش پس از یک تصادف و فرار نابود میشود. «جیگوکو» به معنای لفظی یعنی جهنم و این همان چیزی است که دنیای شیرو را دربرمیگیرد. فیلم تنها به گناهان شیرو و توبههایش نمیپردازد، بلکه اطرافیانش از خانواده و اهالی دهکده تا خانواده مردی که کشته است را نیز شامل میشود.
جایی که مرگ آغاز میشود، فیلمهای معمولی به پایان میرسند. اما در مورد «جیگوکو» چنین فرضی صادق نیست زیرا این فیلم با مرگ زنده میشود و تقریبا آن را به شیوهای عجیب و غریب و سادیستی جشن میگیرد. در پرده سوم فیلم، تمام گناهکاران به جهنم فرستاده میشوند و در آنجا لحظات بیپایانی از شکنجههای عظیم را از سر میگذرانند، از زنده زنده پوست کندن تا اجبار به نوشیدن چرک به جای آب. با تمام این تفاسیر «جیگوکو» فیلم آسانی برای تماشا یا فراموش کردن نیست.
اهل جهنم: برپاخیزان جهنم ۲ (Hellbound: Hellraiser ll)
این فیلم ترسناک به کارگردانی تونی راندل دنبالهای است بر «برپاخیزان جهنم» که یک سال قبلتر به نمایش در آمد. مجموعه «برپاخیزان جهنم» حول محور یک افسر ارتش بریتانیا میچرخد که با باز کردن بستهای مرموز موجب احضار موجوداتی ماورایی به نام سنوبیتها میشود. این دنباله به کاوش در ریشه سینوبیتها میپردازد. داستان فیلم در جهنم اتفاق میافتد که به مثابه هزارتویی آهنین، سرد و بیانتها از پوچی تصویر میگردد. علیرغم محدودیتهای بودجه، فرنچایز «برپاخیزان جهنم» موفق میشود که ترکیبی از عناصر گوتیک در کنار فضاسازی خشن ایجاد کند که به خلق دنیایی متمایز و مطابق با خط داستانی آن منجر میشود.