{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}
آزادی زندانی ها
  • گفت من می‌آیم شیراز و می‌بینمت. وقتی آمد گفتم چقدر قیافه‌ات برایم آشناست! گفت اسمم محسن است. گفتم فامیلی‌ات چیست؟ نگفت. گفتم کجا زندگی می‌کنی؟ نگفت. گفتم کد ملی‌ات را بگو، من می‌خواهم صورتجلسه کنم. گفت ولش کن! گفتم اگر من رضایت نگیرم، این ۸۰ میلیون تومان باید برگشت داده شود. گفت خیالت راحت، اگر رضایت هم نگرفتی، در حساب خودت هم باشد هرجا خواستی هزینه کن! گفتم کثرالله امثالهم؛ خدا امثال شما را برای من زیاد کند. کار انجام و جلوی اعدام گرفته شد.