مارگرت آتوود از گربههایش میگوید: «در نوشتن به من کمک میکردند»
مارگرت آتوود: در کودکی از گربهها محروم بودم. آرزو داشتم یک بچهگربه داشته باشم؛ اما امکانش وجود نداشت: تقریبا دو-سوم هر سال را در جنگلهای شمالی کانادا میگذراندیم، بنابراین اگر گربه را با خود میبردیم، فرار میکرد و طعمه گرگها میشد. اگر هم نمیبریم، کسی نبود که از آن مراقبت کند.