به بهانه زادروز اردشیر محصص
کاریکاتورها اسناد یک عصرند
اردشیر محصص ۸۲ سال پیش در چنین روزی متولد شد. اردشیر محصص به واسطه آثار طراحی و کاریکاتورش در جهان شناخته شده و در زمان حضورش در ایران با کیهان و دیگر مطبوعات و زمان اقامتش در امریکا با نیویورک تایمز همکاری داشت. آثار او جدا از قدرت اجرایی و تکنیکی محتوایی داشتند که مخاطب نمیتوانست بدون فکر از کنار آنها بگذرد. آثاری که خنده دار نبودند و با طنزی تلخ به دنیا مینگریستند و مرز بین انسان و حیوان و دنیای واقعی و رویا را جابه جا میکردند. تاثیر عمیق این هنرمند بر برخی از هنرمندان تجسمی تا به امروز ادامه دارد.
هنرامروز: اردشیر محصص درباره کاریکاتور میگفت: «کاریکاتور، هنر رپرتاژ است، یک وقایع نگاری؛ من آنچه را میبینم میکشم؛ به نظر من کاریکاتورها اسناد یک عصرند؛ همچنان که مدارک رسمی، اعلامیههای دولتی و گزارش های پارلمانی نیز چنین هستند.»
نیویورک تایمز به مناسبت درگذشت این هنرمند مقالهای منتشر کرد که در آن نقل قولی از محصص بود: «من به جامعه ایده آل اعتقاد ندارم و به آن احتیاجی ندارم همانطور که یک جامعه ایده آل به شخصی مثل من احتیاج ندارد.»
او درباره آثارش نیز گفته: «اغلب کاراکترهای آثار من در حال دویدن هستند؛ من تا چند سال پیش قادر به کشیدن حالت دو و حرکت نبودم و همیشه فکر می کردم که اگر این توانایی در من پیدا شود، قادر به هر کاری هستم. این مشکل سرانجام حل شد و حالا فکر میکنم این من هستم که دارم به سوی آنچه میخواهم، میدوم. فکر میکنم که ناخودآگاه تمام حرکات و سکنات، لباس و کفشهای پرسوناژهایم را از روی خودم میکشم. چاقی و لاغری این شیطانکها هم کاملا وابستگی به رژیم غذاییام دارد.»
اردشیر در سال ۱۳۵۰ برای همکاری با مجله آفریقای جوان مدتی به فرانسه رفت. از آن زمان آثارش در نشریات مختلف به چاپ رسید و خارج از مرزهای ایران نیز شناخته شد و سال ۱۳۵۵ به آمریکا رفت و طراحی برای نیویورک تایمز را آغاز کرد. برخی از منتقدان غیر ایرانی کارهای او را با دومیه و فرانسیسکو گویا مقایسه کرده اند. او از سن ۴۲ سالگی پارکینسون گرفت، اما علی رغم تاثیری که این بیماری بر حرکت میگذارد تا آخرین روز عمرش طراحی کرد چرا که تمام عشق او این بود که در روز چند ساعت طراحی کند.
هادی هزاوهای هنرمند و یکی از دوستان نزدیک اردشیر محصص در نامهای درباره این هنرمند چنین مینویسد: «کار اردشیر مانند پتک است که بر سر آدم میخورد و سرگیجهاش شروع میشود. نگاه میکنی آدمها تپهها درختهای عجیب و غریب پرندگان و بچههای در سیلان زمان خود طوری غوطه میخورند که جهنم و بهشت و جن و پری و دنیا غریبه مینمایند. نمیتوانی بفهمی که کجا هستی. اردشیر را به هیچ مکتب و اسمی نمیتوان چسباند، خودش است خودش. تماشاگران را به دنیای لایتناهی پرتاب میکند؛ کمتر نقاشی مثل او فرهنگ و ادبیات گذشته را میشناسد. اردشیر راست میگوید...»
گفته میشود محمدرضا پهلوی طعنههای موجود در آثار این هنرمند را درک کرد و به انتشار آثارش در روزنامه کیهان آن زمان اعتراض کرد و گفت: «چیزی را که معنی آن را متوجه نمیشوید چاپ نکنید.» شاه عقیده داشت محصص پیامهای فتنه انگیز را با زبان رمز به مخاطبان منتقل میکند.
نیکزاد نجومی دوست محصص درباره این هنرمند به نیویورک تایمز گفته: « برخی از آثار محصص تحت تاثیر هنر اسلامی قرن ۱۶ و ۱۷ و چاپ سنگی ایرانی بود و خودخواهی و استبداد و بی عدالتی که در جامعه میدید را به زبان تصویر ثبت میکرد و بیش از هر چیز خود را یک گزارشگر میدانست.»
این هنرمند ۱۸ مهر ۱۳۸۷ در اثر حمله قلبی در نیویورک درگذشت.