هادی حیدری در گفت و گو با اقتصاد هنر آنلاین مطرح کرد:
کار کارتونیست مدح نیست، نقد است+تیزر
"هادی حیدری" بیش از آن که یک هنرمند و طراح کارتونِ شناخته شده باشد، یک مدیر هنری است. او بسیاری از طراح ها را به مطبوعات آورده و زحمات زیادی برای کارتون و کاریکاتور ایران کشیده است. حیدری در تمامی این سال ها، چه در وب سایتِ "پرشین کارتون" و چه در روزنامه ها و مجلاتِ متعددی که ستون داشته یا مدیر هنری و صاحب صفحه بوده، سعی کرده حامیِ صنفِ خود باشد. در این گفت و گو به ساز و کار های صنفی هنر پرداخته ایم و نگاهی هم به تاریخِ کاریکاتورِ دو دهه اخیر داشته ایم.
آیا ما در دورهی فترت مطبوعات هستیم؟
قطعا. شبکههای اجتماعی فضای رسانه را به سمت دیگری برده است. مشکلات اقتصادی گریبان مطبوعات را گرفته است؛ مثل کاغذ. کاغذ در طی 3-4 ماه دو برابر شد. خیلی از مطبوعاتی که میتوانند در همین فضای برهوت هم مخاطب پرشمار داشته و به حیاتشان ادامه دهند، متاسفانه با سد بزرگی به نام «بحران کاغذ» مواجه شدهاند. همچنین به دلیل تحریم، نسبت به تهیه اقلام اولیهای مثل زینک، دچار مشکل هستند. مردم هم به دلیل وجود شبکههای اجتماعی سلیقهشان تغییر کرده. از طرفی محدودیتهای ممیزی برای مطبوعات و روزنامهنگاران، امکان انتقال اخبار و تحلیلهای متکثر، جذاب و انتقادی را از رسانههای کاغذی گرفته است.
ولی فقط بخاطر شبکههای اجتماعی و بحران کاغذ نیست؛ صنف کارتونیست گروهی که داشت بهعنوان یک گروه مستقل در مطبوعات عمل میکرد هم دچار فترت شد
بهنظرم در رابطه با کارتونیستها، مسائل دیگری هم دخیل است. الان مجلاتی هستند که با وجود گرایش کمتر مردم به تهیه مجلات کاغذی هنوز هم طرفدار دارند؛ یعنی توانستهاند نبض جامعه را در دست بگیرند. مخاطب هدف خود را بشناسند و متناسب با آن تولید کنند. ولی آنها هم با مشکلات اقتصادی مواجه هستند. در بحث کارتونیستها چیزهای دیگری هم هست. و آن هم بحث امنیت است. شما زمانی که برای هر خطی که میکشی باید به دهها نهاد رسمی و غیررسمی پاسخ بدهی شرایط برای بقایت، مشکل میشود. همه نمیتوانند و نمیخواهند هزینه بدهند.
چرا کارتون تا این حد حساسیت برانگیز است؟
بهخاطر عمق تاثیر آن است. همه میدانیم که کاریکاتور موجز و بسیار تاثیرگذار است.
دو دهه کارتونیستهای ایرانی در جهان جز برترینهای دنیا بودند
هنوز هم هستند. در بحث مسابقات بینالمللی ایرانیها حضور فعال دارند.
در ادیتوریال(کارتون مطبوعاتی) هم همینطور است؟
ما در ادیتوریال بیشتر جشنواره "ورلد پرس کارتون" را داریم که مشخصا کارتون ادیتوریال را نمایش میدهد و داوری میکنند. ولی در سایر جشنوارهها بچههای ایرانی معمولا فعال هستند. دست است که انتقاد ما به نهادی همچون خانه کاریکاتور این است که کارتون را تبدیل کرده به عنصری نمایشی ولی حداقل حسن آن این بوده که کارتونیستهای ایرانی به واسطه جوی که خانه ایجاد میکرد انگیزه پیدا کردند تا در کوران جشنوارهها قرار گرفته و برای دریافت جایزه، تلاش کنند.
خب پس چرا شما منتقد آن هستید؟
بحث ما این است که خاستگاه کارتون کجاست؟ بحث ما ریشهای است. ما میگوییم خاستگاه کارتون مطبوعات است و ماهیت کارتون، انتقادی است. هنری جشنوارهای و جایزه بگیر نیست. کارتون فرزند مطبوعات است. ادیتوریال کارتون که اصل کارتون است یکی از ویژگیهایش واکنش به اتفاقات روز جامعه و انتقاد از قدرت و کاستیهای جامعه است. وقتی ذهن کارتونیست طوری تربیت شود که فقط به دنبال دریافت جوایز رنگارنگ از جشنوارههای متنوع باشد، به مرور آن رسالت اصلی خود را از دست خواهد داد و تبدیل به هنرمندی کاسبکار میشود. از طرفی خانه کاریکاتور، به شکلی زیرپوستی شروع به ترویج یک ایدئولوژی خاص کرد که با ماهیت انتقادی این هنر، مغایرت داشت.
بحثی که شما میکنید از کیهان کاریکاتور دههی 60 شروع شد که خودش یک نشریه بود و مسیری برای همین نمایشگاهی شدن بود
کیهان کاریکاتور بحث تخصصی و تئوری داشت. همبال کیهان کاریکاتور همان آدمهایی که آن را اداره میکردند آمدند و خانه کاریکاتور را بیست و اندی سال در دست گرفتند. آنها در کنار تشویق کارتونیستها به نمایشگاه گذاشتن و حضور در جشنوارهها باید به این نکته توجه میکردند که کارتون از ریشهی خودش فاصله نگیرد. نمایشگاه و رسانه برای کارتون لازم و ملزوم هستند نمیتوانیم یک بخش را تقویت کنیم. نمیتوان فقط یک طرف آن را تقویت کرد و بال دیگر این پرنده را ضعیف نگه داشت.
بههرحال فکر میکنم همه موافقیم که رویکرد سیاسی آن مجموعه به این شکل بود
ایدئولوژِی سیاسی آنها به شکلی بود که کارتون را بر اساس تفکر خودشان اداره میکردند. یعنی اگر جشنواره هم میگذاشتند جنبههای ایدئولوژیک و سیاسی رسمی داشت. البته از آنها نمیتوان انتظار زیادی داشت که به منتقدان جدی سیاست رسمی، میدان بدهند؛ قطعا این اتفاق نمیافتد. من میگویم کارتونیست مداح نیست، نقاد است. زبان کارتون را باید برای انتقاد باز گذاشت. وقتی به سراغ موضوعات سیاسی میروی بیشتر تمرکز بر مسائل سیاسی خارج از کشور است. همه بر روی مسائل فلسطین حساس هستند که به آنها ظلم میشود منتها وقتی همه تمرکز به روی آن میرود و به مسائل داخل بیتوجه میشویم، اشتباه است.
شما این رویکرد را در وب سایتی که تاسیس کردید داشتید. سعی میکردید نگاه را به مسائل داخلی معطوف کنید
آن زمان در دههی هشتاد که فضای وب داشت رونق پیدا میکرد، رسانهی اینترنتی فارسی برای کارتون نداشتیم. "ایران کارتون" بود که انگلیسی بود و جشنوارهها را پوشش میداد. "پرسی تونز" بود که ما قبلش راهاندازی کردیم و بعد از یک سال متوقف شد. تا جایی که یادم هست نیکآهنگ کوثر، توکا نیستانی، افشین سبوکی، علی جهانشاهی، مسعود شجاعی طباطبایی، حسن کریمزاده و من در پرسی تونز بودیم.
این دقیقا مربوط به چه سالی است؟
فکر کنم حدود 1379 یا 1380.
"هادی تونز" را سال 82 راه انداختم با این نیت که فقط آثار و طرحهای خودم نباشد بلکه کارتونیستهای دیگر هم در این رسانه حضور داشته باشند. اخبار مربوط به کاریکاتور را در آن پوشش میدادم، گزارش درست میکردم؛ به نمایشگاهها میرفتم و عکاسی میکردم و گزارش تحریری و تصویری درست میکردم و سعی کردم به رسانهی مخصوص کاریکاتور رونقی بدهم. بعد از مدتی این رسانه مرجعییتی پیدا کرد. بعد از این بود که ایران کارتون سایت فارسی خود را راه انداخت. خانه کاریکاتور کارهای مثبت زیاد کرده و من این را همیشه گفتهام ولی این کارها استمرار نداشت و بهنظر من از یک مقطعی به بیراهه رفت. سال 84 از سه تن از دوستانی که قبلا با هم کار میکردیم و روحیاتمان به هم نزدیک بود خواستم که در کنار هم، سایت هادیتونز را به شکل گروهی درآوریم. حسن کریمزاده، کیوان زرگری و یحیی تدین. این دوستان استقبال کردند و حرکت تازهای شکل گرفت که بسیار قدرتمندتر از قبل بود. طراحی سایت عوض شد و و بخشهای تازهای از جمله گالری کارتونیستهای ایرانی به آن افزوده شد. از سال 85 بود که جمع تصمیم گرفت برای اینکه اسم سایت عمومیتر بشود به "پرشین کارتون" تغییر کند.
رویکرد صنفی هم داشتید؛ دنبال این بودید که کارتونیستهای ایرانی را بهعنوان یک جمع مشخص با خواستههای صنفی مشخص معرفی کنید؟
بحثهای مربوط به این را انجام میدادیم ولی ما بهعنوان یک گروه کارتونیست نمیتوانستیم پرچمدار حرکتهای صنفی باشیم. این مطلب عزم عمومی میطلبید در بین کارتونیستها. بارها توسط گروههای مختلف تلاش شد که این اتفاق بیافتد ولی پا نگرفت. حال که به گذشته فکر میکنم میبینم شاید بهتر شد که این اتفاق نیفتاد.
چرا؟
چون شاید اختلافات را بیشتر میکرد.
ایدهی "انجمن صنفی کارتونیستهای ایران" از کجا شروع شد و چه کسانی در آن بودند؟ چرا پا نگرفت؟
در دههی هشتاد این بحث شکل گرفت. گویا جلسهای در خانه کاریکاتور در این رابطه برگزار کرده بودند که ماجرایش را از دیگران شنیدم. گویا آنجا به اختلاف خورده بودند و کلا کار متوقف شد. بعدها ما در جلسههای مختلف تصمیم گرفتیم به این سمت برویم. کارهایی هم جلو رفت ولی از آنجایی که ما پایگاه مشخصی بهعنوان دبیرخانه نداشتیم که پیگیریها را انجام بدهد متوقف شد. در طول زمان دیدگاه من اما تغییر کرد؛ احساس میکردم اگر انجمن صنفی راه اندازی شود اختلاف بین کاریکاتوریستها میتواند بیشتر شود. ما در انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران این مشکلات را داشتیم که بر سر تعاونی مسکن، چالشهای عمیقی پیش آمد و شکایت و شکایت کشی هم شد. چون ما هیچ کدام تمرین کاری صنفی نکردهایم.
خب فکر نمیکنید این تمرین از جایی باید شروع بشود؟
شما اینطور قضیه را ببینید که من در وزارت کار تمام پیگیریهایش را کردم. در دولت اول آقای روحانی یعنی از سال 92 پیگیریهایی را در وزرات کار آغاز کردم و حتی مدارک و برگههایی که لازم بود را آماده کردیم. بخاطر نداشتن دبیرخانهای مشخص و ارتباطگیری با کارتونیستهای مختلف این کار انجام نشد. بعد از مدتی هم درگیر چیزهای دیگری شدیم چون ما این کار را خود جوش انجام میدادیم و کسی انجام این کار را برعهده ما نگذاشته بود. ما تلاشمان را کردیم ولی پا نگرفت. البته یکی از دلایلی که در مقاطعی حس میشد حرکتهایی مقابل شکلگیری انجمن صمفی کارتونیستها میشود، آن بود که اگر انجمن صنفی راه میافتاد، دکان بعضیها تخته میشد.
من میگویم اگر یک نهاد صنفی مستحکم غیرسیاسی وجود داشته باشد که دقیقا طبق همان مسیری که شما رفتید ثبت شود و البته فراگیر و کشوری باشد؛ آن موقع میشود از کارتونیستها حمایت صنفی کرد
بحث من اصلا این است که این کارتون چقدر دارد تولید میشود و کجا دارد پخش میشود؟ ما میگوییم فیلمساز فیلم میسازد. داستاننویس، داستان مینویسد. اساسا چند تا رسانه فعال وجود دارند که کارتون و کاریکاتور منتشر میکنند؟ کارتونیستها چی؟ چند کارتونیست فعال مطبوعاتی داریم؟ در کدام رسانه؟ آیا اساسا در ایران چند نفر کارتونیست داریم که فقط و فقط از طریق کارتون، امرار معاش میکنند و از این زاویه، حرفهای محسوب میشوند؟
شما از آن دسته از کارتونیستهایی هستید که ستون کارتان را در مطبوعات تثبیت کردید و بیش از آنکه "هادی حیدری" را با سبک کاری مشخصی بشناسند او را بهخاطر فعالیتهای صنفی و تثبیت جایگاه کارتونیست در مطبوعات میشناسند. فکر میکنم برای کارتان خیلی جنگیده اید
من با باوری آمدم سمت کارتون. سال 73 با "گل آقا" کار مطبوعاتیام را شروع کردم. کارهای مختلفی در فضای هنر انجام میدادم؛ خوشنویسی و کار صدا میکردم. من کارتون را انتخاب کردم چون واقعا فکر میکردم هنری است که میتوان دغدغههای عمیقی را در آن منتقل. بعد از ماجرای دوم خرداد 76 که مطبوعات به شکل گسترده رشد کرده و منتشر شدند و روزنامههای مختلف بهعرصه آمدند به روزنامهی «جامعه» رفتم و از فیلتر سخت شادروان «احمدرضا دالوند» که مدیونش هستم عبور کردم. جامعه اولین روزنامهای بود که در آن کار کردم بعد از آن به روزنامههای مختلف رفتم. دیدم اگر بخواهم این کار توسعه پیدا کند بهتر است بتوانم این بخش را در روزنامهها اداره بکنم. خوشبخاته با روابط عمومی و اعتمادی که به من شد این کار به انجام رسید. در سال 78 اولین تجربهی دبیر سرویسیام را در روزنامه "مشارکت" داشتم. افرادی با استانداردهای بالا با بنده کار کردند. سعی میکردم همکارانم همیشه از من قویتر باشند و از این موضوع هیچ هراسی هم نداشتم دوست داشتم بتوانم از آنها یاد بگیرم. بعد از مشارکت به "نوروز" رفتم.
نوروز طولانیترین زمانگرد نشر را در میان روزنامههای اصلاح طلب داشت، درست است؟
تا آن سال، بله اما بعدش "اعتماد ملی" بود. اعتماد ملی انتشارش از 84 تا 88 ادامه داشت.
بهخاطر دارم که نوروز برای چاپش خیلی با مشکل روبرو بود و کیفیت بسیار پایینی داشت
من در اعتماد ملی هم مدیر هنری بودم هم دبیری طرح و کاریکاتور را برعهده داشتم. یکی از چانههای بسیار زیادی که آن زمان، قبل از انتشار اعتماد ملی زدیم برای کیفیت چاپ و کاغذ بود. من با این ذهنیت ایستادم پای فشارهای مختلفی که بود تا این نهالی که بعد از دوم خرداد رویید، ریشههایش مستحکم بشود؛ به اندازه خودم البته. با دیدگاهی که داشتم، که باید افراد کاربلد در ستونها باشند این ستونها تبدیل شدند به جاهایی که مورد مراجعه قرار میگرفتند. همچنان بعد از سالها افراد میآیند پیغام حضوری یا مجازی میدهند که در آن دوران که شما در فلان جا کار میکردید همیشه در ذهن ما مانده. این نشان میدهد که خوشبختانه آن فعالیتها در دورهی خودش تاثیرش را گذاشته.
نکتهای که در مورد شما وجود دارد این است که آدم استمرارید یعنی وقتی ایدهای دارید به دنبالش میروید
به استمرار در کار اعتقاد عمیقی دارم. شما یا کاری را نباید شروع کنید یا باید انقدر محکم شروع کنید که به سرانجام برسد. یعنی برایش چشمانداز روشنی طراحی کنید. بواسطهی اینکه نسبت به آن کار آگاهی دارید. وقتی ششدانگ حواستان به کاری متمرکز باشد چیزی را که شروع کردهای به پایان میرسانی چون کاملا مسیر را برای خودت طراحی کردی. شما نمیتوانید تاثیرگذار باشید مگر اینکه مستمر کار کنید. در غیر این صورت تبدیل به جرقه میشوید شاید در برههای جرقهای بزند و همه هم تاثیر بگیرند، در موردت صحبت کنند؛ ولی بعد از مدتی که از تب و تاب افتاد کار تمام میشود. انسان در استمرار به یک آدم تاثیرگذار تبدیل میشود. در نوجوانی که به انجمن خوشنویسی میرفتم. یکی از خوشنویسان مطرح و بهنام «استاد فتحعلی واشقانی فراهانی» با پدر من آشنا بودند. روزی ایشان به عنوان مهمان به خانهی ما آمدند و در آن مهمانی به بنده توصیهای کردند. گفتند اگر میخواهی موفق شوی تلاش کن «باری به هر جهت نباشی» و از این شاخه به آنش اخه نپری. این آویزهی گوش من است. از طرفی دیگر و پدرم هم همیشه به من میگفتند تو میتوانی دست به هنرهای مختلفی بزنی ولی اگر میخواهی موفق باشی یک کار را پیش بگیر و تا آخر برو. به این آگاهم که در فضای کارتون خیلی از هنرمندان قویتر از من کار میکردند اما پس از دورهای متاسفانه حضورشان کمنگ شد. با ذهنیتی که اشاره کردم تمام تلاشم این بود که در این مسیر به صورت مستمر بمانم؛ اگر نوشتم، صحبت کردم، کتاب چاپ کردم و ... همه در چارچوب کارتون و کاریکاتور بود. باید یک مسیر را مستمر رفت. هنرمندان بااستعداد کم نداریم ولی بخاطر کار کردن در حوزههای متعدد انرژیهایشان پراکنده میشود.
با این اوصاف فکر میکنید میشود انجمن صنفی را هنوز پیگیری کرد؟
میشود ولی عزم آهنین و گروهی میخواهد. قدم اول، احساس نیاز و باور جمعی برای ایجاد چنین تشکیلاتی است.