پایان نقاشی!
نقاش اکسپرسیونیست امریکایی "جکسون پولاک" پس از سالها تجربه نزد اساتید مختلف، از جمله نقاشان انقلابی مکزیکی، سرانجام در سال ۱۹۴۷ سهپایه را کنار گذاشت، بوم را روی زمین پهن کرد و شروع به حرکت در پیرامون آن و پاشیدن رنگ با استفاده از هر وسیله ممکن کرد. او ابتدا شیفته تحرک و پویایی در این کنش هیجانی بود، لیکن به سرعت موفق به یافتن مهارتهایی چشمگیر در این شیوه کار شد؛ از جمله خلق یک بافت شلوغ ولی یکدست و یکنواخت، ژرفانمایی در یک فضای موهوم و بدون پرسپکتیو و از همه مهمتر پدیدار شدن یک حس کلی در انباشت خطوط بیپایان که گاه با واژگانی رومانتیک در عنوان اثر بیان میشد. این شیوه ابداعی، حالت بیواسطگی و سیالیت غریبی به فرآیند نقاشی میداد که باعث القاء حس نزدیکی و حضور ملموس هنرمند در اثرش میشد.
به گزارش هنر امروز، اگرچه پولاک، فارغ از انگیزشهای شورشی، صرفاً درپی مفهوم تازهای از نقاشی در امتداد دستاوردهای هنرمندان مدرنیست اروپایی بود، اما پاشیدن رنگ روی بوم تلاشی ضدنقاشی را تداعی میکرد، چون به محو ساختار زیباییشناسی و غیرتصویری شدن نقاشی منجر میشد. درواقع لکهها و خطوط ناشی از ریختن رنگ، عاری از کیفیات فرم و ترکیب بوده و به شکلگیری تصویر منجر نمیشدند و لذا تلویحاً از پایان نقاشی خبر میدادند. نقاشی در همه ادوار و اشکال خود، حتی در سبک آبستره، همیشه نوعی تصویر تحت قواعد زیباییشناسی بوده است. اما کنش پولاک در پاشیدن رنگ، ایده سنتی نقاشی را کنار گذاشته و به جای آفرینش تصویر، چیز دیگری را نمایان میساخت. هنگامیکه هنرمند شروع به ریختن رنگ میکرد، بوم نقاشی به صحنهای برای اجرا تبدیل میشد و از این لحظه آنچه که روی بوم اتفاق میافتاد، نه شکلگیری تصویر، بلکه تکوین یک اجرا یا رویداد بود. این نخستین وسوسهها برای طرد نقاشی و حرکت به سوی اشکال نوین بیان هنری بود که در دهه ۱۹۶۰ اوج گرفت.
در عین حال پولاک برای اولین بار در تاریخ هنر، مخاطب را با ماده اصلی نقاشی یعنی 'رنگ' مواجه میساخت. ما همیشه زرد و قرمز و آبی را میدیدیم، اما به خود ماده رنگ بیاعتنا بودیم و این نخستین بار بود که وجه عینی ماده رنگ در برابر بیننده خودنمایی میکرد. در این وضعیت فضای توهمی نقاشی جای خود را به نوعی عینیتگرایی میداد که نقطه ظهور هنر مادهگرای مینیمالیستی بود.
اثر شماره ۱۷ (۱۱۲در۸۶ سانتیمتر) یک نمونه مهم از شیوه نقاشی پاشیدنی پولاک است که در ۲۰۱۵ با فروش ۲۰۰ میلیون دلار، رکورد هنرمند و پنجمین اثر هنری گران قیمت دنیا را ثبت کرد. این اثر رنگ روغن روی تخته که به اندازه خالقش بیثبات، شلوغ و پرهیاهوست، گردابی پیچیده از لکهها و قطرات رنگی را آنچنان در فضا گسترانیده که لایههای مختلف نقاشی غیر قابل تمایز بنظر میرسند. تکنیک شورانگیز رنگپاشی پولاک، حالتی خودجوش، رهاییبخش و غیرقابل پیشبینی را برای رسیدن به اساس نقاشی، یعنی انتقال رنگ به روی بوم، تجسم بخشیده است.
منبع: کانال تلگرامی علیرضا سمیع آذر