گفتوگوی نوید جهانبخش با جنت ردی
احترام به رابطهی هنرمند و گالری مهم است.
به گزارش هنر امروز، نوید جهانبخش: به عنوان یک دلال هنری و کیوریتور که تمرکزش بر هنر خاور میانه است، چه انگیزههایی دارید؟ چه چیزی در این بین هنر ایران را برای شما متمایز میکند؟
جنت ردی: ابتدا توضیح میدهم که چرا روی هنر خاورمیانه فوکوس کردهام و بعد دربارهی ایران به صورت خاص صحبت میکنم. وقتی که کوچک بودم ( سال 1974 ) به ایران سفر کردم و در تهران با یک خانوادهی ایرانی زندگی کردم. آنها من را به اصفهان، شیراز و دریای خزر بردند و من کاملا عاشق ایران شدم. بعد از آن ایران در زندگیم نقشی اساسی بازی کرد؛ در مدرسه زبان فارسی یاد گرفتم و هنر و باستانشناسی اسلامی مطالعه کردم برای هر دو مقطع دانشگاهیم. همیشه دوست داشتم در دنیای حراج کار کنم و برای ساتبیز شروع به کار کردم. بعد از آن بود که تصمیم گرفتم برای خودم در زمینهی هنر خاورمیانه کار کنم.
در سال 2006 و در موزهی بریتانیا یک نمایشگاه از کالیگرافی معاصر خاورمیانه برگزار شد که من هر روز به آنجا رفتم و عاشقش شده بودم. چون در آن زمان افراد زیادی در لندن نبودند که در بازار هنر معاصر خاورمیانه فعالیت کنند، من تصمیم گرفتم که بیزینس و گالری خودم را داشته باشم و در زمینهی فروش آثار هنری خاورمیانه کار کنم. سال 2007 زمانی بود که با تعدادی از هنرمندان ایرانی از نزدیک آشنا شدم. گرچه من بعد از گرفتن اولین مدرک تحصیلیم در 1983 در ایران زندگی کردم، اما هنوز آنقدر با هنر معاصر درگیر نشده بودم ( گرچه هنر آن زمان هم موضوع مورد علاقهی من بود). سال 2007 در دبی با هنرمندان ایرانی زیادی ملاقات کردم. یکی از اولین هنرمندانی که با او کار کردم آقای فریدون آو بود که همچنان با او همکاریهای زیادی داریم. فریدون آو کسی بود که من را با افراد زیادی در این زمینه هم آشنا کرد. من به هنر معاصر ایران علاقهمندم، برایم جایگاه خاصی دارد و فکر میکنم مهم است.
فکر میکنم خیلی مهم است که آدم تاریخ را بداند. اینکه هنرمندان از کجا آمدهاند واقعا اهمیت زیادی دارد. به عنوان مثال میتوانم بگویم که خیلی از هنرمندان از شاهنامه الهام میگیرند و برای فهمیدن آن اهمیت زیادی دارد که ما بدانیم شاهنامه چیست، چه تاریخی پشت آن وجود دارد و جایگاهش به طور کلی در هنر چیست؟ خودم را آدم خوشبختی میدانم که این پیشزمینه را داشتهام که بدانم چه هنرمندان با استعدادی در ایران زندگی میکنند و به دانشگاههای هنر میروند. شاید اینها همان چیزهایی باشند که هنر ایران را برای آدم به زمینهای خاص تبدیل میکند. انگیزهی من معرفی هنر ایران به کسانی است که بیرون از ایران هستند. ممکن است من نتوانم نقشی در معرفی هنرمندان ایرانی در خود ایران داشته باشم، اما کاری که میتوانم انجام دهم معرفی آن به کسانی است که از صحنهی هنر ایران هیچ اطلاعی ندارند.
در سالهای اخیر این قبیل فعالیتها به واسطهی فضای مجازی نسبت به قبل خیلی متفاوت شده. برای همین خیلی بیشتر و راحتتر از قبل میتوانم کارهای هنرمندان معاصر ایرانی را دنبال کنم و حتی با آنها در ارتباط قرار بگیرم و چیزهای زیادی هم در این مسیر یاد میگیرم.
ن.ج: آنطور که از صحبتهایمان و خاطراتتان تا الان متوجه شدهام شما تمایل دارید هنرمندانی از ایران را پیدا کنید که در کشورهای دیگری با آنها آشنا میشوید کار کنید. آیا دلیل خاصی دارد؟
ج.ر: خب، این سوال خوبیست. من تا الان هم با هنرمندان ایرانی مقیم یا خارج از ایران کار کردهام. سال 2013 سفر دیگری به ایران داشتم و با هنرمندانی مثل حجت امانی و امین روشن ملاقات داشتم، اما باید بگویم که بیشتر کسانی که تا الان با آنها کار کردهام را اصلا ندیدهام. قطعا خیلی بهتر بود اگر میتوانستم خودشان و استودیوهایشان را ببینم و بیشتر با روند کاریشان آشنا شوم. البته باید اضافه کنم که حتی برخی از هنرمندانی که خارج از ایران کار میکنم را هم تا الان نتوانستهام ببینم. راحتترین حالت برای من این است که یک هنرمند در لندن یا پاریس زندگی کند. حتی در اسپانیا، آمریکا و دبی هم که آن زمان هنرمندان ایرانی بسیاری در آنجا زندگی میکردند شانس بیشتری برای آشنایی با آرتیستها پیدا میکنم. گرچه ملاقات با هنرمند خیلی بهتر است، اما حقیقتش این است که برای کار با آنها این موضوع الزامی نیست.
ن.ج: با گالریها و فروشندگان داخل ایران هم در ارتباط هستید؟ این موضوع میتواند به پر کردن نقاط ضعف ناشی از فاصله کمک کند؟
ج.ر: بله. با گالریهای زیادی کار میکنم که وقتی به ایران رفته بودم با آنها آشنا شدم. الان برای گالریها شرکت در آرت فرهای بیرون از ایران کار سختتری شده است، اما با تعدادی از آنها هم در گذشته با رفتن به آرت فرها آشنا شدم. البته بسیاری از این گالریها بیرون از ایران هم فعال هستند، مثل گالری اعتماد که در دبی بود، یا شیرین در نیویورک، یا گالری دستان که معمولا در آرت فرها حضور مستمر دارد، یا گالری محسن که هم در آرت فرها حضور دارد و هم در ایران با آن آشنا شده بودم. این گالریها خیلی مواقع حتی وقتی در آرت فرها شرکت نکرده باشند در آنجا حضور دارند و میشود به آنها دسترسی داشت. برای همین جوابم به سوال شما مثبت است، با گالریهای داخل ایران همکاری دارم، بعضی وقتها باهم نمایشگاه برگزار میکنیم و یا در شرایطی دیگر ممکن است از هنرمندانشان به من پیشنهاد کنند.
خیلی وقتها ممکن است که در همکاری با گالریهای ایران دیگر لازم نباشد با هنرمندها به شکل مستقیم کار کنم. مثلا به تازگی دوازده اثر از برادران قاسمی به یک مجموعهدار در قطر فروختم که برای آن با یک گالری جدید به نام چوم در ایران همکاری کردم. خیلی تجربهی جالب و خوبی بود. خوشبختانه قبلا کارهایی از برادران قاسمی در لندن دیده بودم که به من از نظر کیفیت اطمینان میداد و این همکاری را سادهتر هم میکرد. مثلا سال پیش به ونیز رفتم و کارهای زیادی دیدم و انجام دادم. میخواهم بگویم این کار من است و تمام تلاشم را برای به روز بودن در آن انجام میدهم. سعی میکنم خبرنامهها و اتفاقهای صحنهی هنرهای معاصر ایران را به خوبی و با دقت دنبال کنم و برای این کار از هر ابزاری استفاده میکنم. این را هم باید اضافه کنم که گرچه نمیتوانم فارسی صحبت کنم، اما خواندنش برایم راحت است و خیلی چیزها را از این طریق دنبال میکنم. برای من همیشه جالب است که در جریان فعالیتهای هنرمندان و گالریداران ایران باشم.
ن.ج: به عنوان یک دلال و کیوریتور هنر معاصر، آیا خودتان هم مشغول جمعآوری یک مجموعهی شخصی هستید؟
ج.ر: مجموعهی من بسیار کوچک است و بخشی از آن به این خاطر است که امکان خرید هنرمندان زیادی که دوست دارم و بسیار گران هستند را ندارم. گاهی حتی بودجهی کافی برای خرید اثر مورد علاقهام از هنرمندی که برایش نمایشگاه برگزار میکنم را هم ندارم. اما میتوانم بگویم که مجموعهی مختصر و کوچکی به مرور برای خودم جمع کردهام. از خوش شانسی من بوده که بسیاری از هنرمندانی که با آنها کار کردهام از آثارشان به من هدیه دادهاند و این به من کمک کرده که آثار با کیفیت و فوقالعادهای در مجموعهام وجود داشته باشد.
ن.ج: بیشتر مردم فکر میکنند مجموعهداری فعالیتی ویژهی ثروتمندان است. شما چطور فکر میکنید؟ آیا مجموعهداری میتواند یک سرگرمی برای بورژوازی محسوب شود؟
ج.ر: نه این اصلا سرگرمی نیست. باید این را بدانیم که وقتی دربارهی بازار هنر صحبت میکنیم دربارهی یک بازار حرف نمیزنیم. حتی در ایران هم به همین شکل است و شکلهای مختلفی از بازار هنر در جریان است. بله، شما اگر امکانش وجود داشته باشد و دوست داشته باشید، میتوانید یک میلیون دلار برای یک اثر از مشیری بدهید، اما هیچ کس مجبور به این کار نیست. شاید این نوعی فعالیت بورژوازی به حساب بیاید، اما در نهایت لایههای مختلف بازار هنر آن را از شکلی یک بعدی خارج کرده است.
با هزینه و پول کم هم میشود اثر هنری خرید و در گذر زمان مجموعهی خوبی جمع کرد. گاهی حتی با صد دلار هم میتوانید یک چاپ بخرید که ارزش و زیبایی کافی برای این اقدام را داشته باشد. برای همین من با قطعیت میگویم که این کار برای هرکسی است که به آن علاقه دارد. من فکر میکنم برای خرید هنر اول از همه باید آن را درک کرد. من همیشه میگویم که وقتی به یک اثر علاقهمند میشوید دیگر اصلا مهم نیست که حتی کار کدام هنرمند است، چون هنر خوب قرار است در نهایت شما را به خود جذب کند و اثری که این کار را انجام میدهد یعنی اثری ارزشمند است. البته خیلی بهتر است که اگر از یک اثر خوشتان آمد با گالری یا هنرمند آن اثر صحبت کنید و اطلاعات دقیقتر و بهتری دربارهی آن به دست بیاورید. اما در نهایت مهمترین چیز این است که کدام اثر هنری میتواند یک واکنش احساسی در شما ایجاد کند و قیمت و ارزش ریالی آن در این صورت دیگر اهمیتی ندارد. ممکن است احساس و واکنش شما به یک اثر صد دلاری با یک اثر پنج میلیون دلاری قابل مقایسه باشد و با این دیدگاه متوجه میشوید که این کار لزوما برای ثروتمندان نیست، گرچه شاید پول زیاد قدرت انتخاب و عمل بیشتری در اختیار آدم قرار دهد.
ن.ج: چه نکاتی یک اثر یا یک هنرمند را برای شما متفاوت میکند؟
ج.ر: به عنوان یک دلال هنری قیمت آثار برای من مهم است و باید باشد. برای همین حراجها و بازارهای هنری را به دقت دنبال میکنم و در جریان سقوط یا رشد هنرمندها قرار میگیرم. اما در عین حال من به هنر از زاویه دید دیگری هم نگاه میکنم و معمولا فکر میکنم قیمت مهمترین رکن آن نیست. البته این را هم باید اضافه کنم که شاید همیشه نه، اما معمولا قیمت اثر و کیفیت آن نیز ارتباطی معنادار باهم دارند. برای همین حتما دلایلی وجود دارد که مشیری یک میلیون دلار یا منیر فرمانفرماییان سیصد هزار دلار است. به همان دلایل ممکن است انتظار داشته باشید که اثر هنرمندان تازه کار را بتوانید بین صد تا هزار دلار بخرید. هنرمندی که تازه وارد بازار میشود نمیتواند فروش خوبی داشته باشد و اشتباه خیلی از آنها این است که وقتی قیمتهای بالای هنرمندان جاافتاده را میبینند فکر میکنند آنها هم میتوانند چنین قیمتهایی داشته باشند. اما حقیقت این است که با روندی بلند مدت روبهرو هستند و نباید چنین نگاهی را در روند کارشان وارد کنند. ممکن است به قیمتهای خیلی بالایی هم برسند، اما باید از قیمتهای پایین شروع کنند و به مرور خودشان را ثابت کنند و قیمتشان را افزایش دهند.
ن.ج: چطور انتخاب میکنید که کدام اثر را بخرید یا بفروشید؟ مخصوصا دربارهی هنرمندان ایرانی. چطور هنرمندانتان را پیدا میکنید و چگونه ارزش آنها را برای خودتان در نظر میگیرید؟
ج.ر: این سوال سختیست. من در لحظه با بیست هنرمند در گالری آنلاینی که دارم کار میکنم. گرچه این هم تعداد کمی نیست، اما واقعا دوست دارم با هنرمندان بیشتری کار کنم. اولین چیزی که در انتخاب این هنرمندها برایم اهمیت داشته این بوده که کارشان را دوست داشته باشم و بتوانم آن را حمایت کنم. وقتی با یک هنرمند آشنا میشوم و آثارش را میبینم از خودم میپرسم که آیا حاضرم این اثر را در خانهی خودم به دیوار بزنم؟ آیا میتوانم در این آثار هر روز چیز تازهای ببینم، لذت ببرم و زندگی کنم؟ جواب مثبت به این سوالها برای من معیار اصلی است. من فکر میکنم اگر کاری را دوست نداشته باشید نمیتوانید آن را بفروشید.
باید این را بدانید که یک یا دو بار دیدن کاری در موزه یا گالری با هر روز دیدن آن در خانه کاملا متفاوت است. اینکه چه چیز سلیقه و داوری من را شکل میدهد لزوما قابل بیان نیست و شاید خیلی وقتها فقط یک احساس شخصی باشد. از طرف دیگر از آنجایی که من فروشندهی هنر هستم خیلی وقتها به خودم میگویم اینکه من یک کاری را دوست دارم یک بحث است، اما اینکه فکر میکنم مشتریهایم از کاری که خوشم آمده است خوششان میآید یا نه بحث دیگریست. همیشه باید از خودم بپرسم آیا این اثر فروش میرود و بازاری دارد؟ همهی این سوالها روی طبقهبندی من تاثیر دارند.
من با نقاش، مجسمهساز، عکاس و… کار میکنم. گاهی از طرف هنرمندان دیگر یا مجموعهداران به من معرفی میشوند. گاهی آثار آنها را در یک آرت فر میبینم یا در یک نمایشگاه. چیزی که برای من اهمیت دارد این است که ارتباط هنرمند با یک گالری دیگر را مختل نکنم. به طور مثال میتوانم نمایشگاهی که از آثار برادران قاسمی خریدم را بگویم. آنها توسط گالری زیرزمین دستان ارائه میشوند. میدانیم دستان آنها را به صورت جهانی ارائه میکند. پس من با هنرمند تماس برقرار نمیکنم، هرچند که خیلی علاقه دارم که به آنها بگویم که اگر بخواهند میتوانند با من کار کنند. این کار هنرمند را در شرایط سختی با گالریش قرار میدهد و برای همین من همیشه مطمئن میشوم که همانقدر که من برای همکاری با او آزاد هستم، او هم برای تصمیمی که میگیرد آزاد است.
من دو رسانه دارم. یکی سایت خودم است که در آن فقط آثار هنرمندانی که من آنها را ارائه میکنم را نمایش میدهم، یا هنرمندان و نمایشگاههایی که کیوریت کردهام را در آن میگذارم. دومی هم آرتسی است که هنرمندانی را در آن امتحان میکنم که با آنها رابطهی کاری ندارم. هنرمندانی که آزاد هستند آثارشان را در آنجا نمایش میدهند و برای من ویترین خیلی خوبی است. اگر از کار هنرمندی در اینستاگرام ببینم و خوشم بیاید از او میپرسم که آیا صفحهی آرتسی دارد یا نه؟ و اگر بگوید نه از آنها میپرسم که دوست دارند کارشان در آرتسی باشد؟ اگر تمایل داشته باشند از این طریق وارد همکاری با این دسته از هنرمندها میشوم. برای همین هنرمندان زیادی در آرتسی هستند که در سایت من نیستند.
ن.ج: اگر بخواهید سه هنرمند منتخب از هنر معاصر ایران نام ببرید چه کسانی در لیست شما جای میگیرند؟
ج.ر: سوالهایت دائم سختتر میشوند. اگر فقط به ارزش بازار نگاه کنید، بعضیها مردهاند، بعضیها در ایرانند و بعضیها خارج از آن هستند. از نظر بازار فرهاد مشیری، شیرین نشاط، منیر فرمانفرماییان، علی بنیصدر که تمامشان هم بیرون از ایران کار کردهاند و قبلا در ایران بودهاند نمونههای موفقی هستند. یا هنرمندان مردهای مثل بهمن محصص که او هم بیرون از ایران کار میکرد.
در قدم بعدی پرویز تناولی و عربشاهی که از هنرمندانی هستند که معمولا در خود ایران مشغول به کار هستند. تعداد هنرمندانی که انتخابشان کنم واقعا زیاد است. باید بگویم که بهترینها همیشه خیلی گران هستند، اما اگر آدم منابعش را داشته باشد خیلی خوب میشود که نام آنها را در مجموعهی خودش جای دهد. اما باز هم خلاف حرفی که الان زدم میگویم که از نظر من نیازی نیست برای یک مجموعهی خوب اسامی بزرگی وجود داشته باشد، مگر اینکه شما هدفتان سرمایهگذاری در هنر باشد که در این صورت این قبیل خریدها کمترین ریسک را برای سرمایهتان خواهند داشت.
ن.ج: اگر بخواهید سه مجموعهدار نام ببرید چطور؟
ج.ر: یک نفر را میتوانم بگویم که معمولا بیش از بقیه توجهم را جلب میکند و آن محمد افخمی است، چون واقعا مجموعهی بزرگی دارد و هنرمندان ایرانی زیادی در آن جای دارند. مجموعهاش را در جهان به نمایش گذاشته و به نظر من یک مجموعهدار درجه یک است. مجموعهدارهای دیگری که میشناسم روند کارشان خیلی خصوصی است و مطمئن نیستم که راضی باشند اسمی از آنها ببرم.
ن.ج: چرا بعضی مجموعهدارها ترجیح میدهند مجموعهشان را نمایش ندهند و فعالیتشان شکلی عمومی پیدا نکند؟
ج.ر: فکر میکنم نمیخواهند به مردم نشان دهند که چهقدر پول دارند، چون این میتواند برایشان مشکلساز باشد. این فقط هم دربارهی ایران نیست و در همه جای دنیا خیلیها چنین سیاستی دارند. مجموعهدارها به این فکر میکنند که اگر خیلی شناخته شوند ممکن است گالریها یا هنرمندها یک صفر به قیمتهایی که به آنها میگویند اضافه کنند، چون احتمالا فکر میکنند چنین مجموعهدارهایی پولدار هستند و برایشان فرقی نمیکند. معمولا این دسته از مجموعهدارها حراجها را دوست دارند چون قیمت آثار در این فضاها مشخص است و میدانند که تضمین بیشتری برای خریدشان وجود دارد. ممکن است گاهی مجموعهداری به شکلی عمومی این کار را انجام دهد تا آدمها ببینند چهقدر پولدار است، اما معمولا برعکس است و ترجیح میدهند در ابعادی خصوصی برایشان باقی بماند و توجه آدمهای زیادی به آنها جلب نشود.
بعضی از مجموعهدارها ممکن است دوست داشته باشند از آثار مجموعهشان بفروشند بعضی دیگر ترجیح میدهند آثاری که میخرند برای خودشان بماند. این سیاستها، مخصوصا دربارهی فروش آثار گاهی برای گالریها مشکل آفرین میشود. ممکن است گاهی از گالری چون مجموعهدارهای مهمی هستند تخفیف بگیرند و گرانتر آن را بفروشند. دربارهی مجموعهدارها محمد افخمی همیشه از نظر من متفاوت و روراست است. او از مجموعهدارهایی است که از گالری، هنرمند یا دلالها خرید میکندو بعضیها کلا از دلالها آثار هنری نمیخرند. بعضی دیگر فقط از هنرمندها به صورت مستقیم خرید میکنند. عدهی دیگری هم از حراج یا آرت فر خرید کردن را ترجیح میدهند. هرکسی در این مسیر راه خودش را دارد که معمولا شخصی است و توجه زیادی هم جلب نمیکند.
ن.ج: اولین و آخرین اثری که از هنر معاصر ایران برای مجموعهی شخصیتان خریداری کردهاید به کدام هنرمندها تعلق دارد؟
ج.ر: فکر میکنم اولین اثری که خریدم یک عکس از بهمن جلالی بود که آثارش را خیلی دوست داشتم. آنرا در حراجی خریدم. آخرین اثر احتمالا جیسن نوشین باشد که هنرمندی نیمه ایرانی است که در انگلیس زندگی میکند. حدود سه سال پیش از نمایشگاهی در لندن اثری از او را خریدم و بعد از آن فعلا اثر ایرانی دیگری به مجموعهام اضافه نشده است. گرچه همیشه علاقهمن بودهام و دوست داشتم آثار بیشتری از هنر معاصر ایران داشته باشم، اما محدودیت بودجهی زیادی در حال حاضر برای خرید آثار دارم که این اجازه را به من نمیدهد.
ن.ج: به عنوان یک دلال آثار هنری واکنش مجموعهداران غیر ایرانی را به هنر معاصر ایران چگونه توصیف میکنید؟
ج.ر: سخت است، چون رقابت در بازار زیاد است. معرفی آثار هنرمندان ایرانی به مجموعهدارانی که هیچ چیز دربارهی آن نمیدانند کار راحتی نیست. مسئلهی اصلی نبود آموزش است. در حال حاضر اخبار خوبی دربارهی ایران به گوش دنیا نمیرسد و ارتباط هنرمندان ایرانی با دنیا محدود است. بیشترشان ترجیح میدهند با هنرمندانی کار کنند که بتوانند آنها را ببینند و در ارتباط باشند. کار راحتی نیست در شرایط فعلی ایران توجه سرمایه را به هنر معاصرش جلب کردن. اخیرا خیلی از گالریهایی که هنر معاصر ایران را در لندن نمایش میدادند بسته شدهاند و این دیدن هنر معاصر ایران را از گذشته هم سختتر کرده است.
هرچه گالریهای بیشتری آثار هنرمندان معاصر ایران را در دنیا نمایش دهند برای همه بهتر است. در این صورت همه هنر معاصر ایران را بهتر میشناسند متوجه نقاط قوت آن نیز میشوند. مسئله این نیست که از هنر ایران خوششان نیاید، مساله این است که چیزی راجع به آن به کلی نمیدانند. حتی وقتی اثری را میبینند که در آن خط به کار رفته است اصلا نمیتوانند متوجه معنای آن شوند. همانطور که در اول صحبتمان هم گفتم وقتی هنرمندی از شاهنامه الهام میگیرد، کمتر کسی در دنیا متوجه منظور و منبع الهام او میشود. دربارهی هنر معاصر خاورمیانه و ایران نوعی آگاهی نیاز است که باید از خط آن گذر کرد تا امکان درک آن به وجود بیاید. این کاری است که منم به نوع خودم مشغول آن هستم. عدهای به اشتباه فکر میکنند که از ایران نمیشود چیزی به بیرون ارسال کرد. اولین چیزی که میگویم این است که میتوانند این کار را انجام دهند و مشکلی در دسترسی فیزیکی به آثار هنرمندان ایرانی وجود ندارد، به جز کرونا که در حال حاضر دسترسی به خیلی چیزهای دیگر را هم نسبت به گذشته پیچیده کرده است.
سیاست خود هنرمندها هم در این موضوع نقش دارد. مثلا هنرمندانی هستند که آثار متفاوتی خلق میکنند که مخاطبان متفاوتی برایشان بیاورد. فرهاد مشیری هم یکی از اینهاست. او هنرمندی است که معمولا برای بازار غرب کار میسازد، ولی کارهای خطی هم دارد که عملا برای مخاطبان ایرانیش معنی دارند. پرترههایش را بیشتر برای مخاطبان غربیش کار میکند. این برای من جالب است که گاهی میبینم هنرمندانی هستند که خودشان را برای دو مخاطب مختلف با دو استایل متفاوت آماده میکند. مثال دیگری که از این دست هنرمندها میشناسم علی بنیصدر است. فکر میکنید کارهای او را چون خیلی ایرانی است میخرند؟ نه لزوما. به نظر من به خاطر علاقه آثارش طرفدار دارند، چون میتوانید بدون شناخت مینیاتور ایرانی هم از آن لذت ببرید.
ن.ج: آیا بحران کرونا تاثیری بر روند کار شما داشته؟ چگونه با این مشکل دست و پنجه نرم میکنید؟
ج.ر: این بحران روی همه تاثیر داشته. نمایشگاهی که در شروع بیماری برگزار کرده بودم را مجبور شدم زودتر از تاریخ پایان تمامش کنم. این خودش فرصتی برای فروش آثار بود که از بین رفت. اما از طرف دیگر به نظرم مردم به خرید آنلاین آثار هنری علاقهی بیشتری پیدا کردهاند. خیلی از کسانی که دوست دارند هنرمندان و نمایشگاهها را بشناسند و ببینند، این روزها از این علاقه چشم پوشی کردهاند و به خرید آنلاین آثار هنری روی آوردهاند. این اتفاق خوبی است که نمیدانم بعد از این بحران هم به همین شکل ادامه پیدا میکند یا نه. باید این را اضافه کنم که موقعیت فعلی دسترسی به استودیوی هنرمندها را سخت کرده است و فکر میکنم این موضوع برای خیلی از آنها مشکل ساز شده باشد.
اتفاقهای خوب و بدی در جریان است که بخشی از آن به کرونا هم مرتبط است. اما این روزها شرایط هنرمندان در ایران به دلایل متعددی سخت و پیچیده شده است و این واقعا ناراحت کننده است. زمان سختی است و امیدوارم برای همه بهتر شود. اینها هیچ کدام دلیلی برای متوقف کردن تولید هنر نیستند و هنرمندها باید انگیزهشان را حفظ کنند. از طرفی هم بیشتر از همیشه به هنر نیاز داریم تا به جلو رفتن ادامه دهیم و روحیهمان را نگه داریم. باید سعی کنیم مثبت باشیم.
ن.ج: شما به یک مجموعهدار پیشنهاد میکنید از چه طریقی آثار هنری بخرد؟ استودیوی هنرمندها؟ گالریها؟ آرت فرها؟ یا حراجیها؟
ج.ر: دوباره سوال خوبی پرسیدی. بستگی به این دارد که به چه دلیلی هنر را میخرد. اگر یک مجموعهدار جوان هستید شاید پیشنهاد کنم که اول به گالریهای معتبر بروید. آنها میتوانند راهنماهای خوبی برای پیدا کردن مسیر برای شما باشند. این اولین پیشنهاد من برای اطمینان دادن به شما در زمینهی خرید آثار هنری است. گالریها دوست دارند که هنرمندانی که در کشور خودشان هستند را حمایت کنند و این به آنها کمک میکند که ارتباطی مستمر با هنرمند و کارگاه او داشته باشند. از طرف دیگر همانطور که قبلا گفتم احترام به رابطهی هنرمند و گالری مهم است. اگر میدانید که هنرمندی در شهری که شما زندگی میکنید با گالری کار میکند، سعی کنید مستقیم سراغ هنرمند نروید. گالریها تلاش زیادی برای معرفی هنرمندهایشان میکنند و به واسطهی فروش آثار نتیجهی تلاششان را میگیرند.
این را هم اضافه کنم که در بلند مدت از رفتن سراغ هنرمند و خرید ارزانتر سود نخواهید کرد. اگر هنرمندی را میشناسید که نمایندهای در گالریها ندارد خیلی کار درستی است که به استودیوی او بروید، روند کاریش را ببینید و از او خرید و حمایت کنید. در کنار اینها آرت فرها هم خیلی فضاهای خوبی برای خرید آثار هنری هستند. در ایران هم فکر میکنم آرت فر تیر در حال برگزاری است که فعالیت مثبت و خوبی است. در این فضاها میتوانید شناخت وسیعتری نسبت به دنیای هنر و هزینههایی که میتوانید انجام دهید پیدا میکنید. گرچه آرت فرها شناخت خیلی زیادی از هنرمندها به شما نمیدهد، اما از آنجایی که در یک فضای رقابتی آثار ارائه میشوند میتوانید این اطمینان را داشته باشید که گالریها بهترینشان را به آنجا میآورند.
برای بعضی هنرمندها هم مجبور میشوید سعی کنید تا اثری از آنها موجود شود و در دسترس قرار بگیرد. این در بازار هنر غرب میتواند یک مشکل اساسی باشد. گرفتن اثر بعضی از هنرمندها تقریبا غیر ممکن است، اگر پولش را هم داشته باشید و اثر را هم پسندیده باشید خیلی وقتها موفق به خرید آن نمیشوید. راه حل این مسئله هم معمولا در خرید از حراجها است. نکتهی اصلی در حراجیها همین است که هر کسی میتواند هر اثری را بخرد. برای مثال اگر اثر معروفی در حراج وارد شده است، شما باید سعی کنید قبل از خرید کار، کاتالوگ و شرایط کار را ببینید، یا با متخصصی به دیدن اثر بروید و از خریدتان اطمینان به دست بیاورید. آنوقت فقط باید آمادهی بالا رفتن قیمت اثر تا سقف مورد نظرتان باشید و سعی کنید اثر را به دست بیاورید. مشکل اصلی حراجها این است که خیلی رقابتی هستند و برای تصمیم گیری و بالا بردن قیمتها معمولا چند ثانیه بیشتر فرصت ندارید. گاهی بعضیها در این محیط کنترل خودشان را از دست میدهند و برای اثری که هزار دلار ارزش دارد به خاطر پیشنهاد کس دیگری سی و پنج هزار دلار هزینه میکنند. باید حواستان باشد که در حراجها درگیر برد و باخت نشوید.
گالریها معمولا مستقیم با هنرمندها کار میکنند و حراجها اغلب بازار دست دوم را شکل میدهند. آثار داخل حراج معمولا از مجموعههای خصوصی مجموعهدارها وارد میشوند. در نهایت جواب من به سوال شما این است که روشهای متفاوتی برای خرید آثار هنری وجود دارد که یک مجموعهدار حرفهای معمولا از تمامشان برای گسترش مجموعهاش استفاده میکند. فقط از این موضوع اطمینان به دست بیاورید که قبل از هرچیز خودتان مطالعه کردهاید و به کنجکاویهایتان جواب روشنی دادهاید. مطالعه بیشترین چیزیست که در این مسیر به شما کمک میکند.
ن.ج: چه توصیههایی به مجموعهدار جوانی دارید که به تازگی اقدام به این کار کرده است؟ از نظرتان مهمترین نکاتی که در این مسیر باید به آن توجه داشته باشد چه چیزهاییست؟
ج.ر: باز هم سوال خوب دیگری پرسیدی. تحقیق و مطالعه تا جای ممکن بیشترین کمک را به آنها میکند. در قدم بعدی مشاهدهی فضای مجازی، حراجیها و دریافت خبرنامههایی که به آنها دسترسی دارند. این کار زمان میبرد و خیلی خوب است اگر از مشاوران هنری در این مسیر کمک بگیرید. درست است که شما برای خدماتشان به آنها پول میدهید، اما این هزینه خطر مسیر را برای شما کم میکند و به بالا رفتن کیفیت آثاری که جمع میکنید کمک میکند.
از طرف دیگر میتوانید تمرکز ویژه برای مجموعهتان در نظر بگیرید، مثلا خرید نقاشی پرتره یا فقط عکس و یا مجسمه جمع کنید. مردم اشتباه میکنند که وقتی چیزی را که دوست داشتهاند را خریدهاند گاهی بعدش احساس میکنند اشتباه کردهاند. در مجموعهداری خرید اشتباه بی معنی است و نباید برای خرید اثری که دوست داشتهاید هیچ احساس بدی به خودتان راه بدهید. ممکن است در این مسیر اقدامهایی کنید که ارزشهای متفاوتی نسبت به همدیگر پیدا میکنند، اما تمام اقدامهای شما برای جمع کردن مجموعهتان ارزشمند است و یک روند را شکل میدهد. شما در این مسیر به درک این میرسید که اساسا از چه استایلها و هنرمندهایی خوشتان میآید. بعد از این مسیر برایتان ساده میشود و میتوانید از هنرمندانی که دوست دارید و دورههای مختلف کاریشان آثاری جمعآوری کنید.
اول با یک گالری ارتباطی سازنده برقرار کنید تا شما را در جریان فعالیتهایش و قیمت آثاری که نمایندگی میکند قرار دهد. این چیزهایی که میگویم برای تمام مجموعهدارها میتواند کارآمد باشد، چه آنهایی که خانههای بزرگی دارند و میخواهند آن را پر کنند، چه آنهایی که دوست دارند چیزهای ارزشمندی برای فرزندانشان به جا بگذارند. دلایل زیادی وجود دارد که آدمها به این کار گرایش پیدا میکنند، اما چیزی که ثابت است این نکته است که مجموعهداری کاری کاملا فردی نیست و به آدمهای مختلفی برای شکل گرفتن یک مجموعهی خوب نیاز است. مجموعهدارهایی که آنقدر اثر هنری جمع میکنند که نیاز به انبار کردن آثار پیدا میکنند بسیار زیاد هستند، به آنها حتما پیشنهاد میکنم که اصلا از بیمه کردن آثارشان چشم پوشی نکنند. آثار هنری میتوانند آسیبهای زیادی ببینند و باید مطمئن شوید که در موقعیت مطمئن و امن نگهداری میشوند.
حتی اگر در خانهتان آثار را نسب میکنید اطمینان به دست بیاورید که ساعات طولانی در معرض نور مستقیم خورشید قرارشان نمیدهید، چون آثار زیادی به این چیزها حساس هستند و ممکن است آسیبهایی از این دست برایشان جدی و خطرناک باشد. اینها مسائلی هستند که در سالهایی که فعالیت کردهام بارها به آن برخوردهام و فکر میکنم از اهمیتی ویژه برخوردارند. مجموعهتان را مثل بچهای ببینید که توان مراقبت از خودش را ندارد، همیشه باید به آن توجه کنید و از امنیتش اطمینان داشته باشید. این خیلی مهم است که بدانید بهتر است همیشه بهترین چیزی را که در توانتان است بخرید، اما لازم نیست خودتان را ورشکسته کنید.
منبع: سایت موبایل آرت پروجکتس