مرثیهای برای عشاق!
در زمانیکه هنر مفهومی درپی احساسزدایی از هنر و درآمیختن آن با چالشهای نظری بود، هنرمند کوباییالاصل امریکا "فلیکس گونزالز تورس" با کاربست اشیاء روزمره، شماری از احساساتیترین آثار هنر معاصر را پدید آورد. این آثار گرچه در دودمان خود به اشیاء حاضر آماده مارسل دوشان میرسند، لیکن بطور شگفتانگیزی به زندگی شخصی هنرمند ارتباط یافته و به استعارههایی اندوهگین از عشق نافرجام او بدل شدهاند. "عشاق ایدهآل" از شاخصترین چیدمانهای اوست، متشکل از دو ساعت دیواری مشابه که هردو دقیقاً زمان واحدی را نشان داده و کاملاً سینک هستند. اما چون با باطری کار میکنند، مشخص است دیریازود با ضعف باطری از سینک خارج و از کار میافتند.
به گزارش هنر امروز، گونزالز تورس، این استعاره عشاق همگام را اندکی پس از آنکه شریک زندگیاش، راس لیکاک، مبتلا به ایدز تشخیص داده شد، کار کرد تا حکایت عشق خود را با سیر اجتنابناپذیر 'زمان' درگیر سازد. او میدانست راس بهآرامی بهسوی مرگ پیش میرود و احتمالاً خود او نیز قربانی بعدی این بیماری مرگبار است و در این ورطه غمناک تنها 'زمان' تعیین کننده است. لذا ساعت را بهخاطر طبیعت تکرار شوندهاش نشانهای مینیمالیستی از زمان گرفت تا با قرار دادن دوتایی روی دیوار، استعارهای لطیف از زوجی عاشق که حتی در ثانیهها برهم انطباق دارند، تداعی شود.
گونزالز تورس پس از مرگ معشوقهاش، راس، نسخههای دیگری از این چیدمان کار کرد که در آنها ساعتها دیگر سینک نبوده، گویی یکی از آنها چند ثانیه عقب مانده است. وی در تشریح هراس بیپایانش از زمان گفت: "دوتا ساعت ترسناکترین کاری است که تاکنون انجام دادهام. میخواستم با آن رودررو باشم و دوتا ساعت که مثل من و راس باهم همگام نیستند، در برابرم تیکتاک کنند." او سپس چیدمانهایی دوتایی با اشیاء دیگری کار کرد که همگی به نمادی از رابطه رومانتیک او با راس تبدیل میشدند. یک نمونه مشهور دو بالش بر بستری خالی است که بهشکل بیلبورد در سطح شهر به نمایش درآمد. فقدان بدنها در این بستر سفید عشق و عاطفه، حسی از افسردگی و مرگ را در مخاطب برمیانگیخت.
فلیکس گونزالز تورس ۵سال پس از مرگ دوستش در ۱۹۹۶ به علت ابتلا به همان بیماری از دنیا رفت. دهسال بعد مجموعهای از آثارش برای گرامیداشت او در پاویون امریکا در بینال ونیز ارائه شد. در جلوی ورودی پاویون، چیدمانی از یک جفت حوض دایرهای از سنگ مرمر پر از آب نمایش داده شد تا اینبار 'حوضهای آب' تمثیل عشاق شوند. در داخل پاویون روی صدها ورق کاغذ سفید، دو دایره مماس برهم ترسیم شده بود که بازدیدکنندگان میتوانستند یکی از ورقها را برداشته و ببرند تا خاطرهای از هنرمند و عشق ناکامش را حفظ نمایند. در اثری دیگر، دو پرده توری شفاف در برابر یک جفت پنجره آویزان شده و با وزش باد بههوا میرفتند تا احساسی غمانگیز از فضایی متروک را تداعی کنند. انها به خروج ناگهانی و ترک غیرمترقبه کنایه داشتند. این آثار دوتایی، همگی تکرار مرثیهای هستند برای عشقی تراژیک و هراسی بیپایان از مرگ.
منبع: کانال تلگرامی علیرضا سمیع آذر