طعنههای تند و تیز محمد حسین فرحبخش به علم الهدی
محمدحسین فرحبخش: بعید است قبل از انقلاب حتی به کلانتری هم رفته باشید.
به گزارش هنر امروز، محمدحسین فرحبخش در کنار محتوای خاص آثارش به اتخاذ مواضع تند و انتشار بیانیه های آتشین و صریح نیز در میان سینماگران شهره است.
او به تازگی در مطلب مفصلی در واکنش به صحبت علمالهدی امام جمعه مشهد که در حضور وزیر ارشاد گفته بود «از هنرمندانی که به برکت نظام اسلامی، به موقعیت و موفقیتی رسیدهاند، باید مطالبه شود برای این نظام و انقلاب چه کردند!»، مطالب جالب توجهی را مطرح کرده که در ادامه گزیده ای از آنرا می خوانید.
آقای علمالهدی! سوالم این است بفرمائید در این ۴۰ سال، جز دردسر برای نظام اسلامی و مردم و تشنجآفرینی با سخنان گاه و بیگاه تان و اینکه یک نسل را نسبت به اسلام و انقلاب بدبین کرده و باعث شدهاید مردم، اسلامهراسی و ایرانهراسی داشته باشند و به خاطر صحبتهای خوارجی و طالبانی که در نمازجمعه و ... ایراد کردهاید، از دین برگردند، چه کار دیگری انجام دادهاید؟
شما برای من که از خانواده مذهبی و از خانوادهای که از سابقون انقلاب اسلامی بودم اما شما بعد از دهه هفتاد برای خود سابقه انقلابی درست کردید و بعید است قبل از انقلاب، حتی کلانتری هم رفته باشید، توضیح دهید؟ این رویه تند و خشن و این خودبزرگبینی را از حکومت علوی به دست آوردهاید یا از خلقوخوی نبوی؟
هنرمندان باعث شدهاند این مردم، نیمچه آرامشی پیدا کنند تا شما موقعیت پیدا کنید این حرفها را بار ملت ایران و هنرمندانشان کنید. هنرمندان، پول حلال میخورند اما شما و برخی اسلاف شما در حوزههای علمیه قم که یک مشت طلاب اندک بوده و از جامعه روشنفکر طلبه منفک هستند، با دیدن هنرمندان، حالت شهوت به آنها دست داده و سبب میشود تا بروند و شکایت کنند!
آفرینش و کائنات، صدقه سر علیبنموسیالرضا (ع) در حال ارتزاق هستند. بعد میگوئید هر فردی در مشهد که خلاف میل و فکر شما میاندیشد، خاک مشهد را ترک کند! یعنی نمیدانید حیواناتی که توسط انسان دوپا رانده میشوند، به حرممطهر رفته و آنجا پناهنده میشوند؟ بعد شما میخواهید انسانها را از مشهد بیرون کنید؟ در چنین شرایطی اگر شما از مشهد و حتی ایران بیرون بروید، بهتر نیست؟ فکر نمیکنم شما مدیریت و اداره منزلتان را هم داشته باشید.
توصیه میکنم سکوت کرده و خطبهتان را بخوانید و حرف دیگری نزنید!
کافی است به یک سوپرمارکت رجوع کنید تا ببینید اوضاع به چه ترتیب است. شما، تنها از دفتر به خانه و از خانه به دفتر میروید و در بین مردم نیستید. مردم هم آن چند نفری که در اطراف شما بوده و دستتان را می بوسند، نیستند!