{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

گروه نویسندگان «مارال» به نویسنده «جیران» پاسخ دادند

گروه نویسندگان «مارال» به نویسنده «جیران» پاسخ دادند
کدخبر : 11072

عوامل سریال «آهوی من مارال» در ادامه مناقشات با فیلمنامه سریال «جیران»، جوابیه‌ای منتشر کردند.

به گزارش هنر ام‌روز، با اکران خصوصی اولین قسمت از سریال تاریخی «جیران» به کارگردانی حسن فتحی، مهرداد غفارزاده طراح ایده و نویسنده فیلمنامه سریال «آهوی من مارال» مدعی شد که از طرح و شخصیت های فیلمنامه او در سریال «جیران» استفاده شده است. در همین راستا احسان جوانمرد یکی از فیلمنامه‌نویسان این سریال این مدعا را رد کرد، اما به نظر می‌رسد همچنان مناقشات این سریال ادامه دارد.

حال عوامل سریال «آهوی من مارال» در جوابیه یادداشت احسان جوانمرد که دیروز در خبرگزاری صبا متشر شد، نامه‌ای در اختیار صبا قرار دادند. در جمع فیلمنامه‌نویسان این سریال نام فریدون عموزاده خلیلی، مهرداد غفارزاده، معصومه یزدانی و ابراهیم قربانپور به چشم می‌خورد.

متن این نامه به شرح زیر است:

شبروی در دیار مارال به سبک جیران

«این حنجره این باغ صدا را نفروشید
این پنجره این خاطره‌ها را نفروشید
در شهر شما باری اگر عشق فروشی است
هم غیرت آبادی ما را نفروشید
قیصر امین‌پور

نامه‌ای منتشر کرده‌اید و از احوالات خودتان و جیرانتان گفته‌اید و در مقام دفاع از خود و سازنده‌ اثرتان به این و آن تاخته‌اید و بساط گله و شکوه گسترده‌اید. در نامه مذکور نوشته‌اید که جیران اگر قرار باشد شبیه چیزی باشد، قبل از هر چیز شبیه آثار پیشین کارگردان و نویسنده و تهیه‌کننده آن است، نوشته‌اید که جناب فتحی کارنامه‌ای دارد سنگین و مخاطبان‌تان را ارجاع داده‌اید به وضعیت شبکه نمایش خانگی پیش از ایشان و صد البته شهرزادشان. ادعای تاریخدانی و پژوهشگری کرده، فرموده‌اید که انسان بزرگواری هستید که از تمام پروژه‌های عصر ناصری این سال‌ها شکایت نکرده‌اید، و استناد به تاریخ سال ۹۳ نموده‌اید و وجود مستنداتی در آن سال که سبب می‌شود کسی نخواهد طرف دعوایش شما باشید و دست آخر اشاره کرده‌اید به ضعف یکی از دو اثر مشابه که سبب می‌شود هیچ پلتفرمی نخواهد پخشش کند…

ما هم همراه شما نویسنده به زعم خودتان تاریخدان و پژوهشگر و اخلاق‌مدار، معتقدیم که اگر جیران شما ساخته می‌شد، نه جیران جناب فتحی، حتما شبیه سازنده و نویسنده‌اش بود ولاغیر. همان طرحی که ثبتش را به سال ۹۳ نوشته‌اید و در بانک فیلمنامه به تاریخ ۶ دی ماه ۹۹ مستند است. همان طرحی که توسط تهیه‌کننده اثرتان به طراح و ایده‌پرداز و کارگردان آهوی من مارال داده شد در همان آغازین روزهای داوری آیفیک. همان جیرانی که دخترکی است روستایی، دخترکی برشاخه نشسته رویاروی شاهی در لباس مبدل. دخترکی که دست رد به خواسته جوان ایستاده زیر درخت می‌زند چرا که می‌خواهد زن شاه شود و بی‌خبر است از مثلث عشقی که بعدها با حضور فرزند کارگردانش در نقش سیاوش تشکیل خواهد شد تا شباهت پیدا کند با مثلث عشقی بین مارال جوانبخت ما و دلداده‌اش یاشار و شاه میانسال. همان جیرانی که مهدعلیای مقتدر نه شاه عاشق پیشه، آدم می‌فرستد به دنبالش تا مهمان اندرونی ۷۲ ملت ناصری‌اش کند بلکه به دیدار این زیبارو عشق در دل شاه‌پسرش که در غم امیرکبیرش دست از عیش شسته و در مواجه با محرمان خلوتش پرهیزکاری پیشه کرده، بجنبد و بشوید سرخی خون به ناحق ریخته امیر از دستانش. جیرانی که زیرک است و خیلی زود نه تنها دل از شاه می‌برد که سرانگشتان تدبیر و درایتش تا ماجرای سفیر چشم‌چران و مستوره‌ قجری در سفارت انگلیس گره‌گشا می‌شود.

این جیران شماست و ما را با او کاری نبوده و نیست. حتی نمی‌پرسیم چرا طرحی را که مدت‌ها قبل تبدیل به فیلمنامه شده و میلیاردها برای ساختش هزینه گشته و شخصیت‌هایش به هنر بازیگران صاحب‌نام و هنرمند مقابل دوربین جان گرفته‌اند چنین دیر به بانک فیلمنامه برده‌اید جهت ثبت؟ این همه تاخیر در ثبت و ضبطش آیا کم لطفی نبوده به احوال این زیبارو؟ شاید هم… شایدش بماند که همانطور که گفتیم ما را با جیران شما کاری نبوده و نیست.

ما را با جیران از آنجایی کار است که جیران آقای حسن فتحی شده است. در نامه‌تان نوشته‌اید که جناب فتحی کارنامه‌ای درخشان دارند و البته که دارند. ما نیز با شما و بسیاری از مخاطبان دیگر هم‌خاطره‌ایم در تماشای پهلوان‌ها نمی‌میرندشان، مدار صفر درجه‌شان و شهرزادشان. خاطراتی آن‌قدر خوش که چشم و گوش به تمام زمزمه‌های پشت سر هر کدام از این آثار بستیم، حتی بی‌اعتنا ماندیم به دادگاه‌هایی که دیرزمانی نگذشته از روزهایی که اخبارشان رسانه‌ها را پر کرده بود و حکایت از شست‌و‌شوی اسکناس‌هایی می‌داد که به قطره قطره خون دل فرهنگیان جمع شده بودند تا دریایی شوند برای جناب فتحی که قایق به موجش اندازند و با شاه صیدی به نام شهرزاد از سیاحتش بازگردند و البته که به ایشان ربطی ندارد سرمایه‌گذار از کجا پول می‌آورد جهت ساخت سریال.

به خاطر همین پیشینه و سابقه است که ما متعجبیم چطور متنی که نزدشان امانت بوده را تبدیل به پروژه جدیدشان کردند آنچنان که بنا بر نظر داور منتخب آیفیک جناب آقای فرهاد توحیدی فیلمنامه هفت قسمتی جیران و طرح ۲۵ صفحه‌ای آهوی من مارال مشابه هم بودند اما دو طرح جیران شما و آهوی من مارال آقای غفارزاده تشابهی نداشتند.

پروژه‌ای که با وجود نامه شماره ۲۰۴۲/ش/۱۱۰ مورخ ۲۸/۲/۹۹ آیفیک، جناب فتحی به ادامه آن ابرام و اصرار ورزیده‌اند تا آنجا که آقای مهرداد غفارزاده در طلب حق خود التجا به دستگاه قضا برده و در تاریخ ۹/۷/۹۹ حکم اجراییه گرفتند برای ضمانت اجرایش؟

همان حکمی که رای به حذف هرگونه شباهت کلی و جزیی بین جیران جناب فتحی و آهوی من مارال آقای غفارزاده داده است. آیا ادعای شما و ایشان چیزی غیر از ناعادل دانستن تمام داورانی است که امضایشان پای این نامه‌ها هست؟

از همه این‌ها گذشته چرا جناب آقای عفیفه که به زعم شما و البته گواهی آثارشان تهیه‌کننده‌ای هستند حرفه‌ای، برای جلوگیری از آنچه این روزها خاطر نویسنده‌ خلاق و خوش ذوق سریال‌شان را مکدر کرده، تبعیت نکردند از نتیجه نشستی که طبق صورت جلسه مورخ ۱۵/۱۰/۱۴۰۰ در ساترا به عنوان مرجع تصمیم‌گیر امر تشکیل شد و حکم کرد به نشان دادن چند قسمتی از سریال جیران به کارگردان آهوی من مارال تا شبهه شباهت از میان برود و سریال سر وقت به مخاطبان منتظرش عرضه شود؟ که اگر سر سوزنی دغدغه شما که هیچ، مخاطب را داشتند به هر دستاویزی چنگ می‌زدند تا خودشان و شما و پلتفرمشان امروز دل‌چرکینی این همه مخاطب از شبکه نمایش خانگی را به جان نخرند. آن هم در حالی که با فاصله‌ای چهار پنج روزه اکران قسمت اول برگزار شد و خبرنگاران و اصحاب هنر دعوت! اصلا از ایشان پرسیده‌اید چرا یکی از این مدعوین آقای غفارزاده نبودند تا همان جا کار یکسره شود و به این همه زحمت بر شما و ما نرسد. مگر نه اینکه می‌گویند آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟

راستی فرموده‌اید جناب فتحی بودند که نمایش خانگی را از وضعیت فلاکت‌بار در آورده‌اند، به راستی شما فراموشتان شده نام‌های مخاطب‌آشنای قلب یخی و ساخت ایران را؟ نکند ندیده‌اید قهوه تلخی را که از سال ۸۹ تا ۹۱ دوشنبه‌ها مهمان خانه‌هامان بود و تکه‌کلام‌های شخصیت‌هایش نُقلِ نَقل گفتگوهامان؟ یادتان نمی‌آید امثال لطیفی‌ها و مهران مدیری‌ها را که راه باز کردند برای پلتفرم‌های امروزی؟ شاید هم رسم جیرانیان است که شکوه و فریاد کنند از خاری که به دستشان خلیده اما زحمات دیگر هم‌صنفی‌هایشان نبینند و رنجشان را ندیده بگیرند همان‌طور که نمی‌بینید کارگردان مارال کسی است که قریب به ۴۰ سال (چیزی در حد تمام عمر شما) نویسندگی در کارنامه خود دارد و برنده چندین جایزه کتاب سال است و سازنده چندین فیلم و سریال، کارگردان مولفی که همین حالا یکی از آثار ایشان در دست ترجمه است برای ناشری بین المللی.

از بزرگواریتان گفته‌اید که ادعای خسارت نمی‌کنید نسبت به آنانی که بعد از بانوی عمارت شما سریال ناصری ساخته‌اند و خود را در زمره بزرگان اهل هنر این مرز و بوم به شمار آورده‌اید. جناب نویسنده حتما شنیده‌اید مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید. پس تعجیل نکنید و بگذارید تاریخ هنر این سرزمین نام شما را کنار نام بزرگان بنشاند که با این ادعای شما جا دارد علی حاتمی‌ها و راعی‌ها و … مدعی ‌شوند که این جوان نورسته از ما تقلید کرده قجری نوشتن و قجری ساختن را.

با همه این احوال ما نیز با شما هم‌داستانیم که اگر این دو دخترک زیبارو به خلقت طبیعی خود قدم به هستی گذاشته و رشد می‌کردند بهترین داوران برای رجحان یکی بر دیگری نگاه اهل فن و نظر اهل نقد و پذیرش مخاطب اهل ذوق بود. همان مخاطبانی که با وجود هزینه‌های گزاف برخی پروژه‌ها چشم بر دیدنشان بستند. اما مسئله این است که راه آمده خطاست و خطاتر از آن اینکه عده‌ای با استفاده از همین پیشینه‌هایی که شما را به بالاخواهی‌شان واداشته، در به روی یکی بسته و دیگری را در بوق و کرنا کردند، وگرنه چطور ممکن است جیرانی که ۲۴ دی‌ماه آماده اکران بود در گرماگرم تابستان تبلیغش بر در و دیوار شهر بنشیند و فریاد به زودی به زودی‌اش گوش مخاطب را کر کند اما هم‌زمان پلتفرم‌های موجود حتی پذیرای گفتگو با صاحب اثر دیگر نشود.

جناب نویسنده جیران! ما نویسندگان آهوی من مارال که عمرمان به نوشتن می‌گذرد رنج‌تان را می‌فهمیم و بیش از هر کسی آرزومندیم در این آب و خاک حق مادی و معنوی صاحب قلمان معتبر شود و راه سواستفاده بر هر نااهلی بسته، تا تنها داریی‌مان را که جیران‌ها و مارال‌هایمان هستند، از ترس شبروان فرهنگ و هنر در گنجه دل محبوس نکنیم که هنرمند هر چند عزلت‌نشین باشد شاهدش را رقصان بر سر بازار و در چشم مخاطبش می‌پسندد. به همین سبب ما که دل و جان به طرح آقای غفارزاده دادیم ودر این سال‌ها همراهش شدیم تا ثمره ده ساله ذهن خلاق ایشان را حریری از داستان بپوشانیم و زر و زیوری از حرف و سخن بر لعل لبش بنشانیم بیش از هرکسی آرزومندیم هر چه زودتر هر دو دخترک مستور در برابر چشم داوران صاحب انصاف قرار گیرند تا رای به عدل صادر شود و حقی از هیچ کس تضییع نگردد.

سخن آخر اینکه جناب نویسنده‌ای که تنها فخرتان در عرصه قلم نوشتن بانوی عمارت است، کاش یک‌بار فارغ از تمام هجمه‌های این و آن خود قدم رنجه می‌کردید و مهمان نویسندگان آهوی من مارال می‌شدید تا ببینید این نویسندگان که در جایی بیسواد خوانده بودیدشان و در جایی خود انگاره‌ تاریخدانی‌تان‌ را به رخ کشیده بودید که هستند؟ یا حداقل به یاری گوگل، استاد نام آشنای بسیاری از پژوهشگرنماهای این روزها، نام‍شان را جستجو می‌کردید تا سبقه و سابقه‌شان را بدانید و بعد زبان بگشایید. شاید هم نامشان را نمی‌دانستید که اگر چنین است این شما و این نام گروه نویسندگان آهوی من مارال:
فریدون عموزاده خلیلی
مهرداد غفارزاده
معصومه یزدانی
ابراهیم قربانپور»

منبع: صبا

ارسال نظر:

  • پربازدیدترین ها
  • پربحث ترین ها