{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

امکانات باشد، بهتر از سریالِ «بازی مرکب» را در ایران می‌سازیم

امکانات باشد، بهتر از سریالِ «بازی مرکب» را در ایران می‌سازیم
کدخبر : 7695

کارگردان و بازیگران سریال «درکنارپروانه‌ها» معتقدند اگر سخت‌گیری‌ها کاهش یابد، امکانات در اختیار سازندگان قرار بگیرد و از آن‌ها حمایت شود، هنرمندان ایرانی، توانایی این را دارند تا سریالی بهتر از «بازی ماهی مرکب» را بسازند.

به گزارش هنر ام‌روز، مهسا بهادری: داستان قهرمانی که سفر می‌کند تا خودش را بشناسد و با خدا آشتی کند؛ روایتی که داریوش یاری در سریال «درکنارپروانه‌ها» و با تهیه‌کنندگی بهروز مفید به تصویر کشیده است. داستانی که رهی، با بازی سامرند معروفی قهرمان آن است که با خدا قهر کرده و در مسیر آشتی با او هم آدم می‌کشد، هم دزدی می‌کند و هم ناچار به سفر می‌شود اما مواجهه او با شخصیت‌هایی با بازی مهران رجبی، الناز اسماعیلی، محمود جعفری و مجید پتکی، رازی را برملا می‌کند و در نهایت او را به پروردگار آشتی می‌دهد.

داریوش یاری، سامرند معروفی، الناز اسماعیلی، مهران رجبی، مجید پتکی ومحمد جعفری را به کافه خبر دعوت کردیم تا درباره فیلمنامه، نحوه ساخت سریال و مشکلاتِ پیشِ روی کارِ هنری در صدا و سیما صحبت کنیم.

بسیاری از مخاطبان بر این باور بودند که پایان «در کنار پروانه‌ها» بسیار آرمانی بود. خودتان این موضوع را قبول دارید؟

داریوش یاری: حقیقتا پایان سریال‌ها همیشه مسائل خاص خودشان را دارند و کم‌تر هم دیدم که همه مخاطبان از پایان بندی سریال اقناع شده باشند. اما درباره این سریال باید گفت که اتفاقا پایان‌بندی آن برای من مسئله بود. بازخورد مخاطبان هم که من دیدم بسیار متفاوت بود. برخی از جوانان دوست داشتند یک ازدواج واضح و روشن رخ دهد، برخی از افراد دوست داشتند پلیس رفیع را دستگیر کند و ... اما همان‌طور که هنگام ساخت فیلم باید یک خط داستانی داشته باشیم نه بیشتر، داستان باید یک قهرمان داشته باشد، نه بیشتر، فیلمی که دو قهرمان دارد، از همان آغاز محکوم به شکست است. 

یاری: کم‌تر سریالی دیده‌ام که همه مخاطبان از پایان‌بندی آن رضایت داشته باشند اما با این حال پایان «در کنار پروانه‌ها» درست است و کلیشه‌ای نیست

سریال باید یک داستان داشته باشد و یک مسئله و در نهایت یک تصمیم که نتیجه مسئله را مشخص می‌کند، این‌که تصمیم منجر به حل آن مسئله می‌شود یا خیر همان موضوعی است که باعث می‌شود مخاطب فیلم را دنبال کند.

در این ۳۰ قسمتی که مخاطب سریال «در کنار پروانه‌ها» را تماشا کرد می‌خواست بداند که آیا رهی می‌تواند خواهرش را از زندان نجات دهد یا خیر و در زیر متن این گفت‌وگو قهری است که بین رهی و خداوند شکل گرفته است و مخاطب می‌خواهد بداند که آیا منجر به آشتی می‌شود یا خیر!

 این مسئله اصلی سریال «در کنار پروانه‌ها» بود و در کنار این موارد، سریال شخصیت‌های موازی را هم داشت که آن‌ها نیز باید مسئله خودشان را داشته باشند داشته باشند و اگر مسئله نداشته باشند تبدیل به تیپ می‌شوند. آن شخصیت‌ها هم باید بتوانند تصمیم جذاب داستانی بگیرند که در مسئله اصلی داستان تاثیر گذار باشد این موارد با جزئیات تمام مطرح می‌شود تا به سوال تمام مخاطبان پاسخ دهد.

یک دفعه ساعت دو شب یک پیامی می‌رسد که حاج خانمی در آن نوشته است که ما را مسخره کرده‌ای؟ تو نگذاشتی که این دختر و پسر به هم برسند و من هم مجبورم توضیح دهم که این دو به یکدیگر رسیده‌اند.چون روزی که رهی تابلو را به ستاره تحویل می‌دهد می‌گوید من حرف دلم را گوش دادم و مشخص است که حرف دلش چیست. دیگر قرار نیست همه چیز به صورت خیلی واضح مطرح شود.

برای این نوع قصه‌ها که ذات سفر قهرمانی دارد باید مراقب زیاده‌گویی و بزرگ‌گویی باشیم و معتقدم که همه شخصیت‌ها با اعتراف تقی به پایان بندی می‌رسند.

امکانات باشد، بهتر از سریالِ «بازی ماهی مرکب» را در ایران می‌سازیم

مهران رجبی: من فکر می‌کنم که آرمانی فکر کردن خیلی هم بد نیست به گونه‌ای طلب خیر و خوشی است. این خیر بودن در همه فرهنگ‌ها هست و این زیباست حتی بیننده هم پس از تماشای این موضوع راحت سر به بالین می‌گذارد. ماجرا این است فیلمی که رگ و ریشه‌ای از حسین بن علی در آن وجود دارد و انتظارات معنوی زیادی هم از آن مطرح می‌شود، باید به گونه‌ای باشد که بهترین وجه آن به نمایش گذاشته شود. 

 اگر من ملاک مخاطب را خانواده خودم قرار دهم، خیلی از سریال رضایت داشتند و بادقت آن را دنبال می‌کردند. سریال «درکنارپروانه‌ها» جدای از قاب‌های زیبایی که داشت، داستان مفهومی و پر محتوایی را هم تعریف می‌کرد و اگر جشنواره‌ای وجود داشت که قرار بود به این سریال جایزه دهد، حتماً جایزه زیبایی‌های بصری به سریال «درکنارپروانه‌ها» تعلق می‌گرفت.

محمود جعفری: داستان یک تعریفی دارد. شروع، گره، نقطه اوج، فرود و پایان. همیشه یک‌سری شخصیت فرعی در داستان وجود دارند و به شخصیت اصلی داستان کمک می‌کنند تا داستان شکل بگیرد. من فکر می‌کنم «درکنار پروانه‌ها» در شکل داستان‌پردازی بسیار موفق عمل کرده است. این‌که می‌گوییم، پایان سریال آرمانی بوده، اشتباه است، چون لایه‌های پنهان داستان از ابتدا آرمانی بوده و اگر شخصیت‌های فرعی داستان را نگاه کنیم می‌بینیم که شخصیت‌پردازی درجه یکی داشتند. 

نظرها نسبت به پایان‌بندی سریال متفاوت است شاید من هم این پایان‌بندی را دوست نداشتم، برای این‌که ذهن ما یک جور ذهن کلیشه‌ای است و دوست داریم که پایان سریال با یک ضربه تمام شود و نقطه تمایز این سریال هم همین است که داریوش یاری دوست نداشته که با کلیشه سریال را به پایان برساند. این کار را کرده تا مخاطب از ذهن خلاق خودش کمک بگیرد و هر طور که دوست دارد داستان را به پایان برساند.

 سامرند معروفی: با تایید صحبت دوستان باید به یک مورد دیگر هم اشاره کرد. اگر کارگردان و نویسنده سریال یک فرد دیگر بود، شاید پایان سریال به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد.

این نگاه آقای یاری بود و من همین نگاه را بسیار دوست داشتم و بر این موضوع باور دارم که همه چیز نباید پایان ۱۰۰ درصدی داشته باشد. به نظرم هم زیبا نیست که همه چیز را کامل روی میز بگذاریم و به مخاطب ارائه دهیم. فکر می‌کنم بهتر است اسم این موضوع را بگذاریم نگاه آرتیستیک به فیلم و اجازه دهیم مخاطب این موضوع عادت کند که همه چیز نباید پایان ۱۰۰ درصد داشته باشد.

در حال حاضر تعداد زیادی سریال در سراسر دنیا ساخته می‌شوند که حتی فیلم سینمایی‌ها را هم پشت سر گذاشته و بسیار عجیب و دوست داشتنی هستند و جوانان و نوجوانان ما همه به سمت تماشای این سریال‌ها حرکت کرده‌اند و ما برای این‌که آثار خوبی برای جوانان بسازیم، باید کاری کنیم که به سمت تماشای سریال‌های ایرانی حرکت کنند.

یک نکته دیگر این‌که حدود ۶۰ درصد از مخاطبان از پایان‌بندی سریال رضایت داشتند. فکر می‌کنم که هیچ‌وقت سریالی نتوانسته صد درصد بینندگان را راضی نگه دارد و من هم می‌گویم نباید سریال ما را با «افرا» یا «همسایه» مقایسه کرد، چون آن‌ها یک ژانر دیگر و یک نگاه دیگری را نمایش دادند.

امکانات باشد، بهتر از سریالِ «بازی ماهی مرکب» را در ایران می‌سازیم
سامرند معروفی

جعفری: زمان ساخت سریال که فشرده شود، یک سری مشکلات برای کارگردان به وجود می‌آید؛ باید این موارد را نسبی در نظر بگیریم. در طول همه این سال‌ها من با بیش از ۸۰ درصد کارگردانان همکاری کردم اما آقای یاری یکی از کارگردانانی بود که همه چیزش را برای فیلمبرداری گذاشت. یک بار بهش گفتم آقای یاری، کارگردان‌ها همیشه دو بعد از ظهر می‌آیند سر صحنه، تو چرا از ۶ صبح سر صحنه حضور داری؟

علاوه بر کمبود وقت با شرایط سختی مواجه بودیم کرونا به کنار اما گرمای شدید در تابستانِ گیلان، طاقت‌فرسا بود هر صحنه‌ای که ما بازی می‌کردیم، تمام لباس هایمان خیس بود.

رجبی: آن قدر گرم بود که گریمور نمی‌توانست روی صورت فوم بزند.

معروفی: برای یک صحنه فیلمبرداری به قدری هوا گرم بود که دنبال تیر چراغ برق بودیم تا سایه‌اش روی سر ما بیفتد چون از شدت گرمای هوا گیج شده بودیم.

جعفری: منظور از گفتن این حرف‌ها این است که متاسفانه این روزها، سریال‌ها، در شرایط عادی ساخته نمی‌شوند و این موضوع تنها درباره سریال ما صدق نمی‌کند بلکه همه سریال‌ها چه در سرما و چه در گرما، شرایط دشواری را پشت سر می‌گذارند.

امکانات باشد، بهتر از سریالِ «بازی ماهی مرکب» را در ایران می‌سازیم
از راست به چپ؛ مجید پتکی، داریوش یاری

احتمالا این شرایط برای آقای رجبی سخت‌تر بوده است چون هم‌زمان سر دوکار بودند.

رجبی: من همزمان دو کار در تلویزیون داشتم، یک بار اشتباهی سر سریال دیگر رفتم و گفتند مگر شما اینجا آفیش هستید؟ نگاه کردم دیدم سریال را اشتباه آمده‌ام.

الناز اسماعیلی: پخش هم‌زمان دو سریال «افرا» و «در کنار پروانه‌ها» هم که داستان‌شان در گیلان می‌‍گذشت، اشتباه بود. این شباهت باعث شده بود تا مردم، اسم سریال‌ها را هم اشتباه بگویند؛ یک‌بار دم مسجد، یک خانم من را دید و گفت آخی خانم معلم سریال «افرا».

معروفی: یک‌بار دیرمان شده بود و منتظر آقای رجبی بودیم با او تماس گرفتم که کجایی؟ گفت، من در حیاطم، می‌گفتم من هم در حیاطم، شما کجای حیاطی؟ آقای رجبی می‌گفت دقیقا وسطش نگاه کردیم متوجه شدیم لوکیشن را اشتباه رفته‌اند.(با خنده)

آقای معروفی شما چرا در پایان همه سریال‌ها توبه می‌کنید؟ هم در «بیگانه‌ای با من است» این اتفاق افتاد هم در سریال «در کنار پروانه‌ها».

معروفی: من نمی‌دانم دوستان چه چیز در چهره من دیده‌اند که همیشه نقش‌های منفی به من می‌دهند. طبیعتا نقش‌های منفی هم در انتهای داستان توبه می‌کنند و برای همین این اتفاق رخ داده است.

اسماعیلی: معمولا هم همه طرفدار آن نقش منفی هستند.

اشاره‌ای به وضعیت سریال سازی شد، احتمالا سریال «اسکویید گیم» یا همان «بازی ماهی مرکب» را دیده‌اید، مسئله‌ای که وجود دارد این است که کشوری مانند کره جنوبی چنین سریالی می‌سازد و در کنار آن میزان صادرات محصولات فرهنگی‌اش افزایش پیدا می‌کند و در مقابل، ما سریال‌هایی می‌سازیم که هنوز مخاطبان ما با محتوای آن درگیر هستند. چرا  نمی‌توانیم سریالی بسازیم که نه تنها برای مخاطب داخلی جذاب باشد بلکه آن را صادر هم کنیم؟

معروفی: اصلا این‌گونه نیست که ما نمی‌توانیم، اگر نگاه کنید در همین دو سال اخیر، فیلم‌های ایرانی توانسته در بهترین جشنواره‌های جهانی بدرخشد. می‌خواهم بگویم که این توانایی وجود دارد اما اگر بخواهیم دقیق‌تر نگاه کنیم، کشور ما یک محدودیت‌هایی دارد که شاید باب میل سلیقه جهانی نباشد اما اگر این محدودیت‌ها را کم‌تر کنیم از لحاظ جهانی امکان درخشیدن سریال‌های ما هم وجود دارد.

زمانی که داشتم قسمت آخر سریال «بازی ماهی مرکب» را تماشا می‌کردم، با این‌که بسیار خشونت داشت اما مفاهیم انسانی را به قدری زیبا نمایش داده بود که انسان شوکه می‌شد و این کار را بدون هیچ شعاری انجام داد و بسیار تاثیرگذار بود. اگر شرایطش را در اختیار سازندگان ما قرار دهند، قطعا می‌توانیم بهتر از «بازی مکب» را بسازیم. سریالی که به همه‌جا هم صادر کنیم.

معروفی: توانایی ساخت سریال‌های قوی‌تر از «بازی ماهی مرکب» را داریم و اگر محدودیت‌ها کاهش یابد، می‌توانیم سریالی بسازیم که به همه جا صادر کنیم

این محدودیت‌ها با این‌که در سینما هم وجود دارد، ولی فیلم‌های‌مان از سریال‌های‌مان موفق‌تر هستند.

جعفری: یکی از مشکلاتی که همه آن را قبول داریم، این است که فیلمسازی و سریال‌سازی در کشور ما صنعت به حساب نمی‌آید، یعنی ما فیلم و سریال نمی‌سازیم که صادر کنیم و از آن درآمد کسب کنیم. در صورتی که توانایی‌اش را داریم اما چون صنعت نیست و ما نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم، بودجه محدودی هم برای آن در نظر گرفته می‌شود. به طور مثال در این‌جا اگر کارگردان دوربین خاصی بخواهد، تهیه‌کننده آن را برایش فراهم نمی‌کند، اما در کشوری مانند کره جنوبی، ترکیه، آمریکا و دیگر کشورهای جهان، به این حرفه به چشم صنعت نگاه می‌کنند و از آن هم درآمد خوبی کسب می‌کنند. نباید فراموش کنیم که «در کنار پروانه‌ها» با معمول‌ترین بودجه در بهترین حالت ممکن ساخته شد.

مجید پتکی: بعضی اوقات، مشکل ما در سریال‌سازی، با قصه است. البته نمی‌توانیم بگوییم که نویسنده خوب نداریم، چون مشکل نویسنده ما هم با همین ممیزی‌ها است. قصه زمانی برای مخاطب جذاب است که بتواند آن را لمس کند. قصه را چه کسی می‌نویسد؟ نویسنده‌ای که در همان جامعه حضور دارد.

به دلیل نزدیکی جامعه ایران و ترکیه، نویسنده تُرک از مشکلی که برای ما هم قابل لمس است، می‌نویسد و با بازیگرانی متوسط و حتی ضعیف‌، سریال می‌سازد و اسپانسر هم به آن‌ها کمک می‌کند و بهترین نماها و بهترین کشتی‌های تفریحی و بهترین لباس‌ها را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد. این جوری است که آن‌ها از ما جلو می ‌فتند.

با این حال، کارنامه هنرمندان ما هم با توجه به محدودیت‌ها و کمبودها، بد نیست. کارگردانی مانند آقای یاری سعی می‌کند داستان را بپیچاند و به محتوای قابل لمس برای مخاطب تبدیل کند. من فکر می‌کنم زمانی که فیلم یا سریال یک کارگردان منجر به جذب تعداد زیادی از مخاطبان می‌شود، باید آن کارگردان را طلا گرفت به این دلیل که اثر با محدودیت‌های زیادی تولید شده است.

امکانات باشد، بهتر از سریالِ «بازی ماهی مرکب» را در ایران می‌سازیم
محمود جعفری

به نظر می‌رسد که یکی از مشکلات کار در تلویزیون، روز پخش بودن سریال‌هاست. مقصر این برنامه‌ریزی بد در تولید، چه کسی است؟

جعفری: این قضیه به عدم هماهنگی میان مسئولین و تهیه‌کننده مرتبط می‌شود، از طرفی، تهیه‌کننده می‌خواهد سریال را زود به پایان برساند و کارگردان هم قصد دارد که اثری خوب را بسازد؛ سر همین موضوع، تهیه‌کننده و کارگردان به نقطه‌نظر مشترک نمی‌رسند. به همین دلیل هنگامی که ضبط کار شروع می‌شود، تهیه‌کننده درخواست پخش سریال را می‌دهد تا کارگردان بداند که زمان زیادی ندارد و اصلاً نمی‌تواند فرصت بیشتری در اختیار داشته باشد.

من در سریال «مختارنامه» هم بازی کردم، سریالی که ساخت آن ۱۰ سال زمان برد و آقای میرباقری این محدودیت‌ها را نداشت. یک روز می‌رفتیم و اصلاً تصویربرداری انجام نمی‌شد، یک روز دیگر فقط نیم دقیقه کار انجام می‌دادیم. نمی‌خواهم بگویم که آن کار آسوده بود، می‌خواهم بگویم که زمان داشتیم تا سر فرصت، کار را آن‌گونه که کارگردان می‌خواهد، پیش ببریم.

شاید برای‌تان عجیب باشد، زمانی که ما مشغول بازی «در کنار پروانه‌ها» بودیم، دائم به این فکر می‌کردم که ما یک گناهی انجام داده‌ایم که در این شرایط قرار گرفته‌ایم. چون هم کرونا ما را آزار می‌داد و هم گرمای سوزان تابستان همراه با رطوبت شمال، اذیت کننده بود. اما اگر کارگردان زمان بیشتری داشت، قطعاً در آن بازه که هوا به شدت گرم شده بود، کار را تعطیل می‌کرد.

جعفری: مشکل این است که ما به سریال‌سازی، به چشم صنعت نگاه نمی‌کنیم و نمی‌خواهیم از آن درآمد کسب کنیم

یاری: مواردی که آقای جعفری در باره تهیه‌کننده‌ها می‌گویند، کاملاً درست است و باید در مورد آن‌ها بحث شود اما بهروز مفید که تهیه‌کننده سریال ما بود، ما را دچار چنین مشکلاتی نکرد و می‌دانم که مخاطب آقای جعفری هم تهیه‌کننده سریال «در کنار پروانه‌ها» نیست. آقای مفید برای ساخت این سریال، انسان دغدغه‌مندی به حساب می‌آمد و دوست داشت که در این زمینه کار کند.

هنگام ساخت این سریال بارها و بارها دیدم که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران از تهیه‌کننده من عقب‌تر مانده است و اگر آقای مفید به میدان نمی‌آمد، بی‌شک این سریال، تولید نمی‌شد. تهیه‌کننده هم در ابتدای پخش سریال هم مطرح کردند، فشاری که پشت عوامل این فیلم بود، حداقل ۲۰درصد از کیفیت کار را لکه‌دار کرد. 

موضوع دیگری که بسیار کمک رسان ما بود، بازیگران بودند. من با هنرمندان زیادی همکاری کردم، اما سامرند را در آن‌ها یگانه دیدم. تجربه بازیگرانی مثل آقای جعفری و خانم معصومی هم بسیار به من کمک کرد. قسمت ۲۹ را که تماشا می‌کردم، دائم به خودم می‌گفتم سر صحنه فیلمبرداری متوجه بازی بازیگران نبودم، اما پس از تماشای سریال دیدم که چه‌قدر همه چیز را درست سر جایشان نشانده بودند.

همه این عوامل بود اما درکل چرا باید درگیر موضوع زمان پخش بشویم که یک گروه ۴۵ نفری را در تنگنا بگذارد؟ سوال اصلی من از مدیران محترم فرهنگی این است که ما یک امام حسین داریم و هر سال هم یک مراسم عزاداری را برگزار می‌کنیم، تاریخ محرم نیز در تقویم جابه‌جا نمی‌شود، ماه رمضان و عید نوروز هم هم تاریخ‌شان مشخص است، ولی چرا این مشکلات دائما درباره این سه مناسبت پیش می‌آید و کارها دقیقه نودی می‌شود؟

پاسخ جز این است که بگوییم تصمیمات غلط استراتژیک مدیران فرهنگی صدا و سیما باعث رخ دادن این ماجرا شده است؟

باز سال بعد هم همین اتفاق رخ می‌دهد. سه ماه مانده به محرم یا رمضان یا عید نوروز دوباره می‌خواهند زنگ بزنند به کارگردان و بگویند فرصت نداریم سریع بیا و سریال بساز.من به عنوان یکی از همین کارگردان‌ها، چند بار به حرف مدیران گوش بدهم؛ سر سریال«هاتف» به حرف‌شان گوش دادم، سر سریال «پناه آخر» هم همین اتفاق رخ داد، تا کی این رویه قرار است ادامه‌دار باشد؟

آقایان به عنوان مسئول، وظیفه دارند تا من را صدا کنند، هزینه کار را پرداخت کنند و بگویند درباره محرم با این خط داستانی، تحقیق و پژوهش انجام بده و سریال بساز. نه این‌که من و همسرم، یک سال برای نوشتن طرح اولیه داستان زمان بگذاریم و حاصلش با نام «در کنار پروانه‌ها»، ۱۱ سال در صدا و سیمای ایران دست به دست شود و به جایی نرسد. در نهایت پس از ۱۱ سال به یک مدیری برخوردیم که وقتی شور و علاقه من نسبت به ساخت این سریال را دید، قبول کرد که این طرح ساخته شود و من را به سمت آقای مفید هدایت کرد.

حتماً باید ۱۰ سال طول می‌کشید تا یک نفر این طرح را بپذیرد؟ یعنی در صدا و سیما ما چنین انسان‌هایی وجود ندارند؟ اگر وجود ندارند از همین تعداد محدودی که ما با آن‌ها مواجه شدیم، چند کپی بگیریم تا در مواقع نیاز به کمک ما بیایند.

این اتفاق‌ها در شرایطی رخ می‌دهد که شما به عنوان یک مدیر باید بهترین اندیشه‌ها، بهترین زمان و بهترین سرمایه خود را صرف ساخت چنین فیلم‌ها و سریال‌هایی کنید. فیلم من، قصه سفر قهرمان بود که رسیدن به لحظات ناب زندگی را روایت می‌کرد که این تجربه زندگی باید تبدیل به تجربه مخاطب شود.

مدیری در صدا و سیما، طرح اولیه این سریال را فروردین ۹۹ به صدا و سیما ارائه داده است، پس از گذشت سه فصل، در ماه دی نامه‌ای به دست ما می‌رسد که کار شما در مهر تصویب شده است. اگر به جای تلف کردن این همه وقت، حتی یک ماه هم زودتر به ما اطلاع داده بودند، به شما نشان می‌دادم که این سریال چه شرایطی داشت و من تا این اندازه شرمنده عوامل نبودم. بخش مهمی از سریال «در کنار پروانه‌ها» باید در مرحله پست پروداکشن ساخته می‌شد، در مرحله صداگذاری و ساخت موسیقی تکمیل می‌شد. کارگاه پرورش کرم ابریشم باید صدا می‌داشت، خانه گیسو باید صدای خودش را می‌داشت، کوره زغال، باید صدای خودش را می‌داشت، اما این اتفاق نیفتاد. این‌ها به کار خیلی زیان رساند.

جعفری: واقعا با همه این شرایط و سختی‌ها، کارگردانان ما شاهکار می‌آفرینند.

امکانات باشد، بهتر از سریالِ «بازی ماهی مرکب» را در ایران می‌سازیم

یکی از مسائل مهمی که درسریال «در کنار پروانه‌ها» مطرح شد ماجرای اهدای عضو بود. بازخوردی نسبت به این موضوع دریافت کردید؟

معروفی: بیش‌تر آدم‌ها تحت تاثیر این اتفاق قرار گرفتند. حتی کسانی که این سریال را تماشا کردند این موضوع را هم یادآوری کردند که با دیدن این سریال دو نکته به چشم می‌آید، یکی بخشش و دیگری اهدای عضو.

آقای پتکی تا قسمت بیستم، شما نقش خیلی پر رنگی نداشتید، ولی یک‌باره، شخصیت‌تان تاثیرگذار شد، نظرتان چیست؟

پتکی: این موضوع برای من اهمیتی نداشت چون آن کسی که کار را به من پیشنهاد داد، داریوش یاری بود. می‌دانستم وقتی می‌گوید مجید این نقش مناسب توست، یعنی آن را برای من آماده کرده است.

جالب است بدانید، من بخشی از شخصیت تقی را در همان زغال شناختم. در ابتدای فیلم‌برداری بود که دو کودک از مقابل من رد شدند و به هم گفتند که این را می‌شناسی؟ دیگری گفت کیست؟ دوستش گفت زغال است، زغال. بعد متوجه شدم که در زغال‌سازی، وقتی چوب را می‌ریزی، بخشی از آن تبدیل به ذغال می‌شود و بقیه آن خاکه است به نظر من، تقی، زغال بود سوخته بود اما از همان سوختگی زندگی را معنی کرد.

یاری: پخش هم‌زمان سریال «افرا» و «در کنار پروانه‌ها»، یکی از غلط‌ترین و کج سلیقه‌ترین تصمیماتی بود که صداوسیما گرفت و باعث سوختن هر دو سریال شد

یک‌بار یک‌نفر به من گفت همه زغال‌ها مانند هم نیستند و بعضی از آن‌ها پوک هستند و همان یک‌بار هم به زور گرما می‌دهند،ولی بعضی از آن‌ها ارزشمند هستند و یک‌بار که از آن‌ها استفاده می‌کنی، دفعه بعد هم می‌توانید از آن بهره ببرید. من هم سوخته همین سینما هستم و در تلاشم تا گرما بدهم آن هم نه تنها برای یک‌بار.

معروفی: داریوش یاری، یکی از کارگردانانی است که مسائل را بیشتر از فیلتر قلب عبور می‌دهد و چون خودش تا این اندازه با احساس است، بازیگرانی مانند مجید پتکی را انتخاب می‌کند که تا این اندازه با احساس درباره نقش‌شان صحبت می‌کنند.

خانم اسماعیلی از بخشش شخصیت لیلا بگویید.

اسماعیلی: خدای نکرده اگر این موضوع در زندگی شخصی خودم اتفاق می‌افتاد، کمی سخت بود اما همیشه گفتم که اگر برای خودم چنین اتفاقی رخ دهد، حتماً اهدای عضو انجام شود. شخصیت لیلا هم بخشش دارد. چون معلم است، نمی‌تواند بزرگی و بخشش نداشته باشد، تنها نیاز به کمی زمان دارد تا با این مسئله کنار بیاید.

امکانات باشد، بهتر از سریالِ «بازی ماهی مرکب» را در ایران می‌سازیم
از راست به چپ؛ الناز اسماعیلی و مهران رجبی

یاری: خداوند را شاکرم که فیلم «در کنار پروانه‌ها» فرصتی بود تا از یک موضوع بسیار مهم به نام بخشش صحبت شود. جامعه من این روزها به شدت دچار بحران اخلاقی است و وقتی جامعه با چنین بحرانی دست و پنجه نرم می‌کند، موضوعات مهم انسانی، مثل بخشش و سخاوت و شجاعت به دست فراموشی سپرده می‌شود.

از این‌که تلویزیون در چنین مقطعی فرصتی را ایجاد کرد تا بتوانیم درباره بخشش و انسانیت سریالی بسازیم، بسیار خوشحال هستم. ممکن است ما این موضوع را در هیبت جوانمردانی مانند یعقوب لیث صفاری، ابومسلم خراسانی، ستارخان، باقرخان و جهان پهلوان تختی دیده‌ باشیم، ولی این‌بار در هیبت انسانی به نام رهی به تماشای این داستان نشسته‌ایم.

فکر می کنید چرا اخیراً ساخت‌سریال در شهرهای شمال کشور افزایش پیدا کرده است؟ به طور مثال هم‌زمان با سریال «در کنار پروانه‌ها»، سریال «افرا» هم پخش می‌شد و هر دو در شمال کشور فیلمبرداری شده بودند.

یاری: فکر می‌کنم پخش «افرا» و «در کنار پروانه‌ها» به صورت هم‌زمان از دو شبکه مختلف تلویزیون، بدترین و کج سلیقه‌ترین تصمیمی بود که صدا و سیما می‌توانست بگیرد. صداوسیما، جفت این سریال‌ها را قربانی کرد، درصورتی که می‌توانست به دلیل مناسبتی بودن، اول سریال «در کنار پروانه‌ها» را پخش کند و با ورود به فصل پاییز، طبیعت زیبایی را که در سریال «افرا» به نمایش گذاشته شده بود، نشان دهد. پخش این دو سریال اتفاقاً تصمیم غلطی بود که نمیدنم چرا رخ داد.

مسئله بعد این‌که بر خلاف نظر شما، فکر می‌کنم تعداد سریال‌هایی که در شمال کشور ساخته می‌شوند، نه تنها زیاد نیست، بلکه تعداد آن‌ها بسیار هم کم است. اما مسئله این است که به بضاعت جغرافیایی کشور ما، توجه کم‌تری می‌شود. 

 

 

ارسال نظر:

  • پربازدیدترین ها
  • پربحث ترین ها