توقیف «قاتل و وحشی» و سیاست فرهنگی مشابه دو دولت/ سینمای مبتذل آزاد، سینمای متفکر توقیف
یادداشتی از حسین لامعی درباره توقیف فیلم قاتل و وحشی.
به گزارش هنر امروز، حسین لامعی: یک- «قاتل و وحشی»، آخرین فیلم «حمید نعمتالله» -که آن را دیدهام- از انسانیترین، سطحِ بالاترین، مهمترین و متفاوتترین آثار دههی اخیرِ این سینماست. فیلمی که در دولتِ قبل، به توقیف رفت، و در دولتِ جدید، مشکلش حل نشد که هیچ، بدتر شد! اینبار، حتی در بازارِ «کَن»، برایش محدودیت گذاشتند!..
دو- نام و پوسترِ فیلمهایی که اکنون، در سینماهای ایران اکران میشود را ببینید. سپس، نام و پوسترِ تمامِ فیلمهای اکران شدهی این سالها را، بنگرید. حتی از نام و پوسترِ ۷۰ درصدشان، به روشنی عیان است که با چه کمدیهای سطحِ پایین، چیپ و تعفّنبرانگیزی طرفیم... کمدیهایی آماتوری، مبتذل، اِروتیکزده و حتی ضدّاخلاق، که فاقدِ الفبای درام و کارگردانیاند. خزعبلاتی که تمامشان، دیگر حتی، یک لبخندِ ساده به لب نمیاورد...
سه- اگر گمان میکنید این خزعبلات، برای پروانهساخت و نمایش، سرِ سوزن به مشکل میخورند، سخت در اشتباهید. این آثار، اتفاقا همیشه، «نانشان به روغن است». این آثار، اتفاقا، به راحتی و سرعت، هم پروانهی ساخت و نمایش گرفته، هم سریع میروند روی پرده... دلیلش هم روشن است: اینها، حرفی نمیزنند! مغزی ندارند! بیخاصیّتاند، نگاه و خطری ندارند... حالا گیریم، از ابتدا به انتهایشان، پُر از شوخیهای لوس و دمِ دستی و چندشآورِ سِکسیستی و «ضدّ زن» باشد؛ خب، باشد! بهتر!..
چهار- توقیف، برای «قاتل و وحشی»ست! سانسور، برای «برادرانِ لیلا»ست؛ این، ناصر تقوایی و رخشان بنیاعتمادند که حق ندارند بسازند؛ این، بهرام بیضاییست که باید از فرطِ کلافگی، آواره شود؛ این، اندکآدمحسابیهای این سینما هستند که یا افسردهاند، یا کلافه و خانهنشین... این، آری این: خروجیِ استراتژیِ «مدیریتفرهنگیِ» این سالهاست... استراتژیای که میگوید: آثارِ مهم و عمیق (چه تراژیک، چه کمدی)، همه توقیف و سانسور و بایکوت شوند؛ و به جایش، بُنجُلسازهای «کپیفیلمفارسی»، معرکهگیرانِ میدانِ خالی شوند...
پنج- «قاتل و وحشی»، این اثر بزرگِ انسانی؛ در دولتِ قبل به توقیف رفت، و در این دولت نیز، تا به این لحظه توقیف است... در دولتهایی که جفتشان، پردههای سینماهایشان، در قُرُقِ تهوّعآورترین کمدیهای مبتذل بود و هست... این، شرحِ کوتاه و روشنی، بر «مدیریتفرهنگیِ» فَشَل و «ضدّ فرهنگ» ماست.