{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

نقد، تحلیل و بررسی فیلم" چشمان کاملا بسته" استنلی کوبریک

نقد، تحلیل و بررسی فیلم" چشمان کاملا بسته" استنلی کوبریک
کدخبر : 16093

چشمان کاملاً بسته یا چشمان بازِ بسته (به انگلیسی: Eyes Wide Shut) فیلمی به کارگردانی استنلی کوبریک محصول سال ۱۹۹۹ است. فیلم پس از مرگ کوبریک در سال ۱۹۹۹ اکران عمومی شد. چشمان بازِ بسته قبل از نمایش عمومی در آمریکا به دلیل صحنه‌های عریان در فیلم با سانسور مواجه شد.

به گزارش هنر ام‌روز، چشمان کاملا بسته

کارگردان:استنلی کوبریک

بازیگران: نیکول کیدمن، تام کروز

ژانر: درام، مرموز، مهیج

محصول 1999 انگلیس، امریکا

دهمین فیلم روانشناختی برتر تاریخ

فیلم "چشمان کاملا بسته" آخرین اثر کوبریک قبل از مرگ وی بود. که بسیاری از منتقدین این فیلم را شاهکار کوبریک معرفی می کنند.

 فیلمنامه این فیلم بر اساس رمان "ترامنول" ("داستان خیال") اثر  "آرتور اِشنیتزِر" نوشته شده است.

 "نیکول کیدمن" و "تام کروز" بازیگر های اصلی آن هستند و در زمان ساخت فیلم هنوز طلاق نگرفته بودند.

 کوبریک تنها بعد از اولین روایت ویرایش فیلم مرد و از اونجایی که کوبریک مردیست که از تکرار و کار زیاد کار عالی می سازه ، تمام منتقدین اتفاق نظر دارند که قطعا اون قبل مرگش تغییرات چشم گیری در فیلم میداد. اما با تمام این نقد ها فیلم بدون هیچ دستخوشی منتشر شد و نظر کمپانی برادارن وارنر این بود که به کار کوبریک نباید دست زد.

خلاصه داستان: 

چشمان کاملا بسته روایت گرِ داستانِ زندگیِ زن و شوهری به نام های “آلیس هارفورد” و “دکتر ویلیام هارفورد” با نقش آفرینی های “نیکول کیدمن” و “تام کروز” است. 

زن و شوهری که به تماشای یک روز کامل از کنش های آن دو می نشینیم. روایتی هولناک از رویا و واقعیت، از خیانت و انتقام، از وفاداری تا میل جنسی.همه و همه تجربه ای را رقم خواهد زد که به میزان باز بودن چشمتان از آن خواهید چشید.

در واقع eyes wide shut به این معنیه که با چشمانی بسته و ناآگاهانه وارد یک مسئله بشی که اشاره به شخصیت اصلی فیلم داره.

فیلم به بحران " شهوت (سکس) پرستی و وابستگی (اعتیاد) به سکس "  فراگیر در گیتی می پردازد و نقش آن را در فروپاشی زندگی زوج ها و خانواده ها نشان می دهد.

photo_2022-10-02_19-42-54

 

چرا باید این فیلم را دید؟

چشمان کاملاً بسته اثری دیگر از کوبریک را انتخاب کردیم چرا که همچنان معتقدیم آثار این کارگردان فقید می تواند نگاه انسان ها به دنیای پیرامونشان را عمق بیشتری بدهد و بیش از آنکه مطالبی متعارف را بی اثر به خودآگاه ما سرازیر کند، حقایقی عمیق را در ناخودآگاه ما روشن می کند حقایقی که یا فرصتی برای فکر کردن به آنها دست نمی دهد یا اساساً در هیاهوی موضوعات زرد و روزمره گم می شود و چه بسا این مطالب پاسخ بسیاری پرسش های بی پایان همان روزمرگی ها باشد که ما به کل از آن غافل مانده ایم و مدیرانی که هم زمان به جنبه های انسانی کار خود از یک سو و ابعاد پنهان جهت ساز و جهانی قدرت از سوی دیگر علاقمند هستند سزاوار نیست که تماشای این فیلم را از دست بدهند.

کوبریک بر خلاف مردانی که هرچقدر پیرتر می شوند خرفت تر میدشوند؛ هر چقدر به آخر عمرش نزدیک تر می شود جسورتر می شود به گونه ای که از ورود فیلمش به ژانر فیلم های پورن هم هیچ هراسی به دل راه نداده و بی توجه به عرف رایج در جوامع، فیلم خود را همان طور که دلش می خواهد به اکران می برد و بسیار عجیب است که بعد از آن همه آثار فاخر و بی مانندی چون "اسپارتاکوس"،  "درخشش" ،  "غلاف تمام فلزی "،  "پرتقال کوکی" و ... سرانجام دست به ساخت فیلمی می زند که عنصر سکس در آن بیش از حد پر رنگ است و این اقدام وی چنان عامدانه و مبالغه آمیز جلوه می کند که ما را نسبت به شخصیت اندیشمند کوبریک دچار تردید می کند به قول ما ایرانی ها سر پیری و معرکه گیری!!!

بر خلاف تصور عموم فیلم چشمان کاملا بسته نه تنها یک فیلم سکسی نیست بلکه بیشتر نقد سکس در آن مطرح است در این فیلم عجیب سکس به عنوان باروت خیانت معرفی می شود و عدم کنترل آن می تواند برای لحظاتی حاصل زندگی هایی را نابود کند که برای ساختنش سال ها زحمت و تلاش صرف شده است همچنین سکس در این فیلم به عنوان نماد هرزگی مطرح می شود و تلاش کارگردان برای غلبه ترس بر تحریک جنسی حتی در زننده ترین صحته های فیلم محسوس است اگرچه مخاطبان کوته فکر و یا گاه محروم از نیاز جنسی، شانس چندانی برای حس کردن این ترس پنهان در نماهای زننده فیلم ندارند این نوع تلاش در فیلم سازی بعدها در فیلم هایی چون "شهر گناه" و "وکیل مدافع شیطان " به طرز شگفت انگیزی تکامل یافت که اگر فرصت شد دوباره در مورد این دو فیلم هم خواهیم نوشت.

photo_2022-10-02_19-42-04

 

تریلر اصلی فیلم چشمان کاملا بسته.

 

 

چشمان باز کاملا بسته

فیلمی بی پروا با محتوای به شدت قوی.

آخرین شاهکار استاد کوبریک یک فیلم عریان و بی‌پرواست. 

حکایت مرز باریک میان انسانیت و حیوانیت و قصه پیچیده‌ی سکس و زندگی زناشویی. 

موسیقی متن میخکوب‌کننده‌ی فیلم یه شاهکار بی‌مثاله.

چشمان باز کاملا بسته یک فیلم بی پروا و تند است برای نشان دادن خشونت انسان ها. خشونتی از نوع خشونت جنسی و بی بند و باری انسان ها.

خشونت همیشه موضوع و دغدغه کوبریک بوده است و در فیلم هایش خشونت را به شکل های مختلف نشان داده است.خشونت چشمان باز کاملا بسته خشونت سکس و روابط جنسی است. خشونت نهفته در دل خانواده است.

فیلم در نشان دادن صحنه های اروتیک بی پرده عمل می کند. ولنگاری که “استنلی کوبریک“به تصویر می کشد فراتر از یک میل جنسی عمل می کند و وارد فرم می شود.

بازی با رنگ ها در فیلم دیوانه کننده است. کوبریک با استادی با توجه به وضعیت لحظه ای داستانش رنگ ها را تغییر می دهد.

میزانسن های بی پروا و دقیق فیلم هم بسیار دیدنی هستند.

توضیح در مورد نام فیلم:

نام فیلم حاوی پارادوکس معنایی ست، که بخشی از آن، از زبان بریتانیایی آن ناشی می شود، به همین دلیل حاوی چند معنایی  می باشد که خود را در درونِ فیلم، تیتر و محتوا نیز نشان می دهد و معنا می کند، برای روشن شدن فانتسم نهفته در درونِ محتوایِ اثر.   

Eyse Wide Shut

به عنوان یک اصطلاح در میان فراماسون ها به کار می رود. 

آنجا که یکی از اعضایِ این انجمن برادری یا اُخوت منجر به انجام کاری شود، که جنبه ای افشاگرانه و برونی داشته باشد، و سبب خارج شدن اطلاعات از درون فرقه شود، در چنین حالتی که فراماسونی دیگر یا گروه از این اشتباه آگاه می شود به او می گوید: Eyes Wide Shut ، که یعنی من متوجه اشتباه تو شده ام و با این کار به او هشدار می دهد.

photo_2022-10-02_19-45-23

 

سکانس ابتدایی فیلم چشمان کاملا بسته.

 

نمای اول- یک زن زیبا "نیکول کیدمن" در حال تعویض لباس "در این صحنه برهنگی کامل این زن به وضوح نمایش داده می شود" در خانه ای مجلل، نور پردازی صحنه و پرده های خانه که به رنگ نارنجی هستند در نظر مخاطب صحنه ای اروتیسم را القاء می کند.

 این نما با عنوان فیلم پیوند می شود “با چشمانی کاملاً بسته”. 

عبور و مرور ماشینها در شهر و فضای تیره شهر در شب و یک مرد "تام کروز" که از پنجره خانه اش نظاره گر خیابانهاست.

فضای داخل خانه فضایی پرعشق و محبت است. گفتگوی مرد با همسرش این را تایید می کند وقتی با لحنی عاشقانه سوالی از او می پرسد. از مکالمه بعدی این زوج متوجه می شویم عازم میهمانی هستند. 

زن از مرد در مورد لباسش سوالی می پرسد و مرد بدون نگاه پاسخ می دهد “قشنگه” ولی زن ناراحت می شود زیرا مرد بی توجه به او جواب داده است. 

در همین ابتدای فیلم برهنگی به وفور نمایش داده می شود و کارگردان برای به تصویر کشیدن تمام جزئیات حتی از به تصویر کشیدن خصوصی ترین مکانهای این دو زوج نیز ترسی ندارد. زن و شوهری زیبا با زندگی اشرافی و کودکی که به پرستارش می سپارند و به میهمانی می روند، همه نشان از خوشبختی در این خانواده را به ما میدهد.

تراژدیِ میانِ این زوج از همان ابتدا و با ظرافت هایِ کوچک در دیالوگ و بی توجهی هایِ به ظاهر بی اهمیت می آغازد (همچون پرسشی که آلیس قبل از رفتن به مهمانی از بیل و در مورد ظاهرش می پرسد و بیل بدون اینکه هیچ  نگاهی بکند، می گوید عالی هستی).

photo_2022-10-02_19-48-51

 

فیلم چشمان کاملا"بسته دغدغه‌های کوبریک قبل از ورود به سال۲۰۰۰ و شروع یک عصر جدیده، یجورایی شرایط اونروزای آمریکا که در فیلم  نشون میده مثل شرایط امروز ماست که یک زن و یک مرد در شرایط مختلف میتونن به هم خیانت کنن ولی در نهایت به خودشون  بستگی داره که آیا  این کارو انجام بدن یا نه

کوبریک جامعه  ای رو نشون میده مثل الان ما که فکرو ذکر بسیاری از افراد در روابط جنسی  خلاصه  میشه.

این فیلم نمایش تفاوت فاحش دریافت ها و برداشت های سطحی با حقیقت آن هاست. تضاد بین آن چه که می بینیم و آن چه که هست. چشمانی که کاملا باز است و از بینایی بهره دارد اما در حقیقت نابینا است. همچنین این فیلم شکنندگی عشق و حقیقت را نشان می دهد که بسیار سست و آسیب پذیرند.

ورود زن و شوهر جوان به میهمانی مجلل و عبور از سالن های بزرگ"باز هم نورپردازی و رنگ آمیزی صحنه فضایی اروتیسم را به ببینده القا می کند". خوش آمدگویی آقای زایگلر و همسرش "میزبانان مجلس" به زن و شوهر جوان و گفتگوی مابین آنها ما را با شغل میهمان آشنا می سازد. مرد یک پزشک است. صحنه بعدی رقص این دو زوج و سایر زوجها در سرسرای بزرگ تالار، میهمانی مجللی را به تصویر می کشد و زن از همسرش سوال می کند “تو کسی رو اینجا می شناسی؟”دکتر: ” نه ، حتی یک روح” (این جواب مرد، زمینه ساز شک و تردیدهایی برای زن در آینده خواهد شد). 

دکتر هارفورد متوجه می شود یکی از دوستان هم دانشگاهیش به نام نیک در مهمانی هست و پیانو می زند و به دیدن او می رود و همسرش هم تنها مشروب می خورد و مست می شود و دکتر هم با دو دختر مانکن شروع به حرف زدن می کند که صاحب خانه او را به طبقه ی بالا می خواند تا زن جوانی به نام مندی که در حال عشق بازی با اقای زیگلر در اثر استفاده بیش از حد مواد مخدر بیهوش می شود و الیس هم در غیاب شوهرش با یک مرد مسن شروع به حرف زدن می کند.

 

آلیس تنها، بی محابا مشروب میخورد از فرط نوشیدن مست شده است در گوشه ای تنها ایستاده و به مردم خیره شده است، گویی منتظر اتفاق تازه ای است. احساسات درون این زن که تابحال نهفته بود، با نوشیدن برانگیخته شده است. مردی مسن توجهش به او جلب می شود. او خود را یک مجارستانی معرفی می کند و زن خود را آلیس هارفورد معرفی می کند. مرد شروع به چاپلوسی می نماید و از کتاب شعر عاشقانه برای او میگوید و با زیرکی، نظر زن را به خود جلب می نماید و از او درخواست رقص می کند. در حین رقصیدن از زن سوالاتی می پرسد تا از نقطه ضعف وی وارد شده و او را به سمت خود بکشاند، با پیشنهاد دادن شغلی در موزه توسط دوستانش و… در سوی دیگر مجلس، مرد غافل از اینکه همسرش در حال اغفال شدن است گرم صحبت با دو دختر مدل است که توجه دکتر را به خود جلب کرده اند. زن، شوهر خود را می بیند و مرد بیگانه که متوجه این مسئله شده از این فرصت نهایت استفاده را میبرد و تیرش را به هدف میزند و می گوید” حیف زنی به زیبایی شما نیست که میتونه هر مردی رو در این اتاق داشته باشه و با ازدواج سرنوشت خودش رو خراب میکنه”

از رفتار زن هنگامی که مشروب خورده است و با مرد مسن مجارستانی گفت و گو می کند متوجه می شویم که احساسات زیادی در درون زن نهفته است که برانگیخته می شود.

از سویی دیگر دو دختر مدل، عکس همین قضیه را برای دکتر به وجود آورده اند و به او آشنایی می دهند و برای او لوندی می کنند تا او را به سمت خودشان جلب کنند. 

در این صحنه ها کشمکش بر سر خیانت کردن و با دیگری بودن در درون زوج خوشبخت به یک اندازه وجود دارد و هر دو در حال مبارزه با آن هستند.گفتگو ها ادامه دارد و به جاهای باریکی کشیده شده است. مرد مجاری که از انگیزه ازدواج می پرسد با زیرکی جواب می دهد ” فقط زنها بخاطر از دست دادن باکره گی و بودن با مردان دیگر ازدواج می کنند” احساس خوشایندی به زن دست می دهد.

از طرفی دیگر دو دختر مدل، دکتر را در برگرفته و به مکانی خلوت می برند. در این نما گفتگویی که بین آنها رد وبدل می شود اهمیت ویژه ای دارد. دکتر: ” الان دقیقاً کجا داریم میریم؟”

” جایی که رنگین کمون تموم میشه”

“کجا رنگین کمون تموم میشه؟”

“بستگی داره کجا باشه ؟”

“خب بیا بریم تا بفهمیم”

دکتر کم کم درحال تسلیم شدن به دو دختر است. در همین لحظه خدمه ای به داد دکتر می رسد و به دکتر خبر می دهد که آقای زایگلر با او کاری فوری دارد.

دکتر ویلیام بیل هارفورد "تام کروز"، توسط ویکتور زیگلر "سیدنی پولاک" به طبقهٔ بالا خوانده می‌شود تا زن جوانی به نام مَندی را که در مصرف مواد مخدر زیاده‌روی کرده و در حال معاشقه با زیگلر بیهوش شده‌است، معاینه کند.در حالی که زن لخت دراز کشیده است و بیهوش است یک نقاشی پشت سر زن است که کاملا شبیه زن به صورت لخت است.

فضای اتاق بعد از نجات زن روشنتر می شود و رنگ آمیزی این صحنه به آبی یخی تغییر می کند "فضای شک و تردید".

در این سکانس کوبریک میتونست قبل از نمایش اون زن رو با چیزی بپوشونه اینجا این صحنه و خیلی از صحنه های داخل این فیلم به قصد اروتیک بودن گرفته شده.این اروتیکی هست که تماشاگر رو به خود اثر نزدیک میکنه و نه بر انگیختن میل جنسیش به شکل مجزا.

این کار فیلمساز در خدمت داستان و نزدیک شدن تماشاگر به اثره و نه اینکه بخواد تماشاگر رو تحت تاثیر اون صحنه های واحد قرار بده...

 

چشمانِ بازِ بسته را می توان در سکانسی که «بیل» و «آلیس» با هم معاشقه می کنند هم دید، آنجا که بیل با چشمان بسته معشوق را به آغوش می گیرد و آلیس با چشمانی باز به ما، به دوربین، و به دیگری می نگرد و می اندیشد. 

در اینجا کوبریک پرده از جهانی سست و پیچیده برمی دارد، که هر آن ممکن است، پایه هایش با تلنگری فرو بریزند. 

 در نقطه ی مقابل و دردآورتر آن جامعه ی ما و ما قرار داریم، که در سنت اسیر و محکوم به بازتولید خود هستیم، یعنی بدل شدن به ترس هایمان که از آن ها می گریزیم، و همچنین از طریق تن ستیزی خود را به سنگینی غیر قابل تحمل هستی محکوم می کنیم.

photo_2022-10-02_19-53-51

 

سکانسی از فیلم چشمان کاملا بسته.

 

روزی دیگر به پایان رسیده، دکترخسته ازکار مشغول تماشای فوتبال است.آلیس کمی خسته بنطر می آید و افسرده است، او به ماریجوانا روی می آورد تا شاید دقایقی پریشانی هایش را فراموش کند. دکتر هم او را در این راه همراهی می کند، آن دو را در اتاق خواب منزلشان می بینیم. وقتی هر دو از مصرف ماریجواناسرمست می شوند حرفهایی را به زبان می آورند که مدتها در ته دلشان خاک میخورده است. عقده هایی که سر باز می کنند.

در این فیلم کوبریک برای نشان دادن فضای فیلم از دوربین و نورپردازی در بسیاری از قسمت های ان استفاده کرده است و گاه خواسته است که فضای عاشقانه و اروتیک را با رنگ نارنجی و قرمزنشان دهد و گاه فضای سرد و بدون عشق و شک و تردید را با رنگ ابی و یا ابی یخی  نشان دهد.مثلا در انجایی که الیس مشغول خانه داری است فضا فضای عشق است.

کوبریک با رنگ امیزی و نورپردازی صحنه با رنگ نارنجی این فضا را نشان می دهد .حتی تابلوی روی دیوار هم نشانی از طبیعت و سرسبزی است.در بسیاری از قسمت های ا ین فیلم دوربین به صورت کلوزاپ عمل می کند.

 

سکانسی از فیلم چشمان کاملا بسته شاهکاری از استنلی کوبریک

 

دکتر هم از آلیس در مورد مردی سوال می کند که با او در حال رقص بوده است. آلیس با صداقت جواب می دهد که آن مرد قصدش سکس با او بوده است. 

دکتر میگوید “خب قابل درکه چون تو زن خیلی خوشگلی هستی” آلیس از جواب دکتر شوکه می شود که چطور عصبانی نشده است؟ آلیس با همین منطق به دکتر می گوید: “پس چون مردها اینطور هستند نتیجه می گیریم تو هم از آن دو دختر همین خواسته را داشته ای؟

دکتر عشق به آلیس را دلیل خیانت نکردنش به او می داند ولی آلیس عصبی تر می شود و دلیل قانع کننده تری از او می طلبد. دکتر میگوید وقتی پیش بیمارم هستم فقط به مداوا فکر می کنم نه چیز دیگری ولی آلیس نمی پذیرد چون شک و تردید او را فر گرفته و رهایی ندارد از طرفی خود نیز چون حسی مشابهی داشته نمیتواند بپذیرد دکتر به زنها به دیده جنسیت نگاه نکند. 

آلیس سوالش اینست” چرا مردها حق دارند با دیگران باشند ولی در مورد زنها اینطور نیست؟ دکتر به او اطمینان می دهد که او مثل سایر مردها نیست. آلیس از دکتر سوال می کند که چرا هیچ وقت بخاطر او تعصبی نبوده است و دکتر می گوید بخاطر اینکه به او اطمینان کامل داشته است. آلیس نمیتواند خنده اش را کنترل کند و این دکتر را به شک می اندازد.

خاطره ای که آلیس برای او تعریف می کند شک او را چندین برابر می کند. آلیس در تابستان گذشته در یک رستوران، یک افسر نیروی دریایی را دیده است که حاضر بوده همه زندگیش را بدهد تا یک شب را با او صبح کند. حالا شک و تردید مثل خوره روح دکتر را می خورد. حس انتقام در دکتر لحظه ای او را رها نمی کند. دوربین بر روی چهره ی دکتر زوم می کند و رنگ چهره اش به ا بی نزدیک می شود .کوبریک با استفاده از این فن دوربین برای افریدن معنا تلاش می کند که در این جا شروع شک و تردید شوهر نسبت به زن است.

از این به بعد شاهد کشمکش های درونی این مرد خواهیم بود. (چهره تام کروز در این صحنه به رنگ آبی یخی نزدیک می گردد که نشانه شک و تردید درونی اوست که قوت می گیرد). صدای زنگ تلفن دکتر را به خود می آورد. یکی از دوستان و بیماران دکتر فوت کرده است. این زنگها و هشدارها در سرنوشت دکتر در شبهای بعد نقشی اساسی دارند.

 

سکانسی ماندگار از فیلم چشمان کاملا بسته.

 

گویی مصرف ماریجوانا به آن ها این امکان را می دهد که به عرصه و مرحله ی ناآگاهشان پا بگذارند و از هراسشان عبور کنند و از درون با هم به گفتگویی نو و چالشی نو برخیزند، همچون یک رویا و خواب.

 پرسشی که آلیس مطرح می کند؛ «تو سکس نکردی چون به من اهمیت میدادی؟ پس یعنی نه اینکه خودت نخواستی». 

 در همین موومان و در حین اعترافات آلیس است که کوبریک با استفاده ی خلاقانه اش از عنصرِ نور و ایجاد تعلیق با زوم ها و تراولینگِ دوربین میان نماهایِ تکی و رفت و برگشتی که از دو کاراکترش در دو فضا و رنگ متفاوت می گیرد، به خوبی فاصله ی میان آن ها و جهان ذهنی متفاوت در رویا و پوست اندازی، و متحول شدن را علیرغم بودن در کنار هم و در یک اتاق نشان می دهد. 

نور به خوبی حس درونی و مشوش کاراکترِ حالا منفعل شده اش را "یعنی بیل" با موسیقی و صدا و سپس با ما قسمت می کند، آن هم به حالت نشسته و استیصال بر روی تختخواب دونفره شان، که حالا بی قواره و خالی به نظر می رسد، گویی در اینجا کوبریک سست بودن و آسیب پذیر بودن روابط و عنصر خانواده و داشته هایی را که سال ها به آن افتخار می کرده و می کنیم را، با چند تک جمله و مونولوگ ویران می کند و به زیر سوال می برد، نظم نمادین و تعهد فرو می ریزد و زخمی نو و چرکین سر باز می کند و برزخ شک و سفر می آغازد.

درنمایِ مجادله و سپس اعتراف آلیس،   آلیس را می بینیم که بازی و تکلم را در دست گرفته و با راه رفتن هایِ تند و عصبی اش  در اتاق و ابتدا ایستادن در فضایی که در پشت سرش پس زمینه ای با نورِ آبی دارد، سردی و بی میلی او را نشان می دهد تا جایی که به دروغ، فانتسم و توهمِ  بیل می خندد و او را نیز وارد عرصه ی شک و گفتگو می کند، و در مقابل بیل که به حالتِ عجز بر روی تخت نشسته و با زوم و با استفاده از لنز تله، پس زمینه ی پشت سر او محو می شود، و به همراه  رنگ بندی چهره اش به خوبی اوضاعِ درونی و آشفته ی او را با مکث ها بیان و هماهنگ می کند.

بزرگترین چالشی که کوبریک فقید میخواد بیننده رو باهاش آشنا کنه صحنه ای هست که نیکول کیدمن و تام کروز با هم یه مشاجره دارن

همه چیز داره این صحنه ، هر چیزی که باید یه بیننده رو درگیر کنه و به چالش بکشونه

زیر سوال بردن جامعه و تفکراتش در مورد زن ها و سکس

استاد تو این صحنه تابو شکنی میکنه

نقل شده برای ساخت این صحنه دو تا بازیگر رو یه مدت تو اتاق حبس کرده تا یکم نسبت بهم احساس انزجار داشته باشن و طبیعی تر بازی کنن.

photo_2022-10-02_20-00-06

 

کوبریک در مورد فیلم چشمان کاملا بسته می گوید: 

« ما همه، هم خوب و هم بد، هم خیر و هم شر هستیم و اگر شما هیچ ناپاکی و پلیدی در خودتان نمی بینید، دلیلش آن است که خوب به خودتان نگاه نکرده اید…!

photo_2022-10-02_20-01-21

 

دکتر پس از عیادت متوفی از خانه خارج می شود ولی در بین راه سوءظن او نسبت به خیانت زنش او را لحظه ای آرام نمی گذارد و مدام صحنه خیانت آلیس با افسر نیروی دریایی در نظرش پدیدار می شود.

دکتر هاتفورد پس از خروج از منزل متوفی به قدم زدن در خیابان ها می پردازد. شب سردی است و باران کف خیابان ها را خیس کرده ولی سرمای درون دکتر بیش از سرمای بیرون مشهود است. فکر خیانت همسرش بار دیگر به سراغش می آید. در خیابان تنها چیزی که نظر دکتر را جلب می کند و خیانت است. دکتر هر لحظه عصبی تر می شود و برخورد با اوباش خیابانی او را بیش از بیش آزرده می کند. روح این مرد در حال فروپاشی است و هر لحظه شکننده تر می شود.

و جالب است بدانید!

 تمام صحنه‌های راه‌روی شبانه‌ی تام کروز در فیلم "چشمان کاملا بسته" به کارگردانی استنلی کوبریک به صورت جلوه‌های بصری در استودیو فیلم‌برداری شد. کروز در این صحنه‌ها روی تردمیل راه می‌رفت.

Eyes-Wide-Shut-min

 

سکانس فروشگاه رنگین کمان در فیلم چشمان کاملا بسته.

 

بیل با یکی از دوستان قدیمی‌اش به نام نیک، که در یک کافه پیانو می‌زند دیدار می کند نیک دربارهٔ یک میهمانی مخفی بالماسکه برایش تعریف‌هایی می‌کند. برای رفتن به این میهمانی، حاضران باید گذرواژه را بدانند. نیک این کلمه را به بیل می‌گوید. بیل برای رفتن به این میهمانی بالماسکه به لباسی مخصوص و ماسک نیازمند است.

فروشگاه رنگین کمان

یکی از نکات جالب فیلم یک فروشگاه لباس است که  دکتر برای اجاره ماسک و لباس به آن مراجعه می کند خود رنگین کمان که امروزه به عنوان مهم ترین نماد دگرباشان در دنیا مطرح است، اشاره ای واضح به تجمع نژادهای گوناگون در آمریکاست و صاحب فروشگاه که یک آمریکایی کامل جلوه می کند به طرز تهوع آوری پول پرست و تاجر است و همین ویژگی باعث می شود شرقی های غریبه که مفتضحانه و غیر مجاز وارد فروشگاه شده بودند در بخش بعدی با  لباس رسمی و با احترام از فروشگاه خارج شوند و تاجر آمریکایی در ازای پول دختر زیبای خود را به آنها اجاره می دهد به نظر می رسد کارگردان قصد اشاره ای ظریف به حضور شرقی ها در بازار ایالات متحده آمریکا دارد که با سودجویی سیاستمداران آمریکایی فرصت حضوری مقتدرانه یافته اند.

دکتر هاوارد برای خرید لباس مراسم به فروشگاه رنگین کمان میرود. که پیشتر در پلان های ابتدایی فیلم دو دخترمانکن که در مهمانی مشغول اغوای او بودند به بیل می گویند:"می خواهیم جایی برویم که رنگین کمان تمام شود".

رنگین‌کمان  رنگ‌های متفاوتی را در خود دارد. تمام شدن رنگین کمان نمادی است از نبودن رنگ و تظاهر، نمادی از برداشتن نقاب. آن‌ها می‌خواستند با بیل رابطه داشته باشند، پرده‌ای بین آن‌ها نمی‌ماند. در مغازه مرد پرده‌ای وجود ندارد و او دخترش را می‌فروشد.

میلیچ از بیل می‌پرسد، آیا نمی‌خواهی دلقک یا دزد یا افسر باشید؟ کوبریک زیرکانه این اسم‌ها را انتخاب کرده است. دزد و دلقک ماسک به چهره دارند و افسر در رویای آلیس بوده است.

کوبریک در فیلم از رنگها استفاده ی کامل را می برد. و هر جا به منظور هدف خویش از رنگی استفاده میکند و این رنگین کمان هم که از چند رنگ تشکیل شده است دربرگیرنده تمام اهداف کوبریک است خشونت سکس فساد اجتماعی خیانت و دروغگویی و تردید و... که همگی در این فیلم و مراسمات آن به چشم می خوردند.

از مغازه ای با تم رنگ قرمز که نشان از خشونت و سکس و شهوت دارد .با رفتاری نمایشی از صاحب مغازه که سکس دخترش با مردان غریبه اهمیتی برایش ندارد.

مغازه و آدم هایش که نمادی از خشونت سکسی و هجو بودن جامعه و مراسماتی که در حال وقوع هستند را کوبریک به زیبایی به نمایش می گذارد. و به بیننده میفهماند که در انتظار چه چیزهایی باشد.

photo_2022-10-02_20-07-54

 

 سکانس ورود به مهمانی سری بالماسکه در فیلم چشمان کاملا بسته.

 

انجمن های مخفی

در دنیا گروهای زیادی هستند که به صورت زیرزمینی فعالیت می کنند و حجم اقتصادی که توسط این گروه های زیر زمینی اداره می شود اگر از اقتصاد مرئی جهان بیشتر نباشد کمتر هم نیست و در این میان تخمین زده می شود که فقط در سه حوزه قاچاق اسلحه، قاچاق مواد مخدر و قاچاق انسان سالانه صدها میلیارد دلار پول جا به جا می شود که این حجم از مبادلات پول های کثیف به تنهایی اهمیت گروه های مخفی را نمایان می سازد و در قرن اخیر هر گاه صحبت از گروه های مخفی شده معمولا صاحب نظران  با دو اصطلاح مافیا و فراماسونرها سعی در توضیح ماهیت آنان داشته اند که با همراهی سرویس های جاسوسی و امنیتی و اطلاعاتی، کل ذهنیت ما شکل گرفته است.

در این پلان اعجاب انگیز، ما تمام 360 درجه یک محیط گنگ را مشاهده میکنیم، سکانس بی نظیری که با چشمان کروز شروع و حالا انگار دست نقش اصلی را رها کرده خود کنجکاوانه هم قد یک کودک بازی گوش دور و بر مراسمی ناشناس میگردد... . 

اینکه چقدر قد دوربین درست است و سرخی و سیاهی وحشتناک میزانسن کوبریک، اینها مورد بحث ما نیست

فعلا بیاید به یک مسئله مهمتر برسیم، ما وارد جایی شدیم که هیچ شناخت و داده ای از آن نداریم، انگار کوبریک، کروز و ما همگی باهم تازه اینجا را کشف کردیم... ماهیتی تمام عیار از مراسمات بالماسکه، جشنی که اصلا ریشه شکل گیری اش بر ناشناخته ماندن و صرفا ارضا لذایذ جنسیـست اغلب! اما اینجا غیر از بیگانگی نوعی وحشت و فاصله میان ما و جشن با موسیقی ویرانگر جاسلین پوک، موسیقی مرموز و ناآرامی که تمام فضای ذهنی بیننده را در این چرخش سرگیجه آور به داخل خویش برده و بعد از رها شدن عبا از دوش دخترها، دگر همه چیز عیان را عیان میکند، انگار تفکرات ما لخت و عریان پیش رویمان راه میرود، تفکراتی که از همان سکانس اول فیلم در حال شکل گیریست فوران کرده و گرمای حبس شده در قفسه سینه هایمان به یکباره دنبال راهی برای خروج است... . کوبریک سینما را تمام میکند، با همین پلان! 

photo_2022-10-03_20-36-32

 

بالماسکه سکسی بدترین نوع خشونت سرد و خودفراموشی انسان از راه تقویت روان‌پریشی سکسی است. 

پدیده‌ای که بشر را بعد از ایجاد تمدن به خود مشغول کرده است. کوبریک راه خود را می‌رود و گوشش بدهکار نیست. او از هر طریقی که بتواند خشونت را می‌کوبد و به نقد می‌کشد حتی اگر مجبور شود یک پورنوی سینمایی ایجاد کند. کوبریک مستقل است. فیلم‌های او مستقل هستند و جار و جنجال گیشه‌ای ایجاد نمی‌کنند. 

 چشمان تمام بسته نقد سکس اجتماعی است که باعث ایجاد اجتماع سکسی می‌شود؛ چیزی که ارزشهای انسانی را پایمال خواهد کرد.

مهمانی در واقع درباره باور فرقه یا گروهی است که رسیدن به تعالی یا آرامش را در رهایی از تن و سکس می دانند.

 زندگی شاید مهمانی بالماسکه ای بیشتر نباشد، آدم هایی که ماسک بر صورت میزنند و ظاهر زیبای زندگیشون با واقعیت زندگی متفاوته و نیمه پنهان انسان ها در پشت این نقاب هاست.

کوبریک سری به کهن الگو ها می زند تا حسی پارادوکس گونه را در ما ایجاد کند.بالماسکه همه اش آداب و رسوم است چیزی که گویی قرن ها ادامه داشته است و باید ناشناس باقی بمانند.

کوبریک از یونگ بهره می برد هر شخصی پرسونایی متفاوت برای این جشن دارد هر کس نقابی زده تا که ناشناس باشد و بتواند رابطه جنسی را انجام بدهد چیزی که همه ما در زندگی خودمان هم همین کار را انجام میدهیم و برای هر دقیقه از زندگی پرسونایی متفاوت به چهره داریم.

افراد معمولاً آنی نیستند که نشان می‌دهند و در اغلب موارد افرادی که بر رعایت برخی اصول اخلاقی در سایر انسان‌ها اصرار می‌ورزند دقیقا همان نقاطی‌ را متذکر می‌شوند که شخصاً با آن شبانه‌روز درگیرند، و خودشان توان رعایت‌ا‌ش را ندارند، و در نتیجه چشم‌‌شان این نقاط را که به زعم‌شان ضعف تعریف شده در سایرین می‌بیند چرا که به نوعی باعث بهم‌ریختن‌شان می‌شود.

 مهمانی بالماسکه، در واقع در عمیق‌ترین لایه‌های ضمیرناخودآگاه جمعی بشر در جریان است و برگزار می‌شود، جایی که مأمن اسطوره‌ها و افسانه‌ها و شیوه‌های زندگی بشرِ پیشین است و اصولش متغایر با زندگی بیرونی و اجتماعی و عرف انسان امروز است.

این سکانس پیام فیلم را در خود جای داده است که افراد بسیاری، خیانت و زشت کاری‌های زناشویی خود را در پشت ماسکی زیبا و در پوششی با وقار پنهان می‌کنند.مراسم آیین گونه‌ای که به نوعی بیان همان مراسم آیینی است که زن به تمامی در اختیار مرد قرار میگیرد و به استفاده ابزاری از زنان نیز اشاره دارد.

عبارت Eyes Wide shut زمانی توسط اعضای گروه ایلومیناتی گروهی که در ابتدا جهت حفظ و اشاعه ی علم دور از چشم کلیسا تشکیل شد و بعد کم کم به قدرتی ضد دین و کنترل کننده ای پشت پرده تبدیل شد. بعنوان کد رمزی یه چیز تو مایه های "شتر دیدی ندیدی" خودمون.مثلا اگر عضوی به دادگاه جهت شهادت دادن علیه عضو ناشناسی خواسته میشد. کافی بود تا متهم یا وکیل مدافع عبارت"Eyes are wide shut Your" رو بزبون بیاره تا شهادت دهنده حواسش جمع شه.

فیلم همانطور که از اسمش بر میاد به بیان مسائلی از ساختار قدرت که ما شهروندان عادی جامعه، چشمامون رو کاملا روشون بستیم یا هیچ اطلاعی ازشون نداریم میپردازه.

 مسائلی مثل سکس زیر سن قانونی، قاچاق انسان برای سکس، بردگی جنسی، شستشو وکنترل ذهنی، شیطان پرستی و...

photo_2022-10-03_20-37-47

 

 سکانس معروف فیلم چشمان کاملا بسته./ (18+ محدویت سنی) 

 

مراسم هایِ آیینی از انجمن هایِ مخفی، ریشه در روم و مصرِ  باستان دارند و به نوعی آپوکالیپتیک و آخرالزمانی نیز می باشند، گویی این یک بالماسکه ای از ترس و پنهان کاری انسان هاست، که بخش عمده ای از آن و حاضرانِ آن تنها از طریق چشم چرانی کردن و ناظر بودن است که دچار ارضا و لذت می شونددستیابی به خودارضایی از طریق بینایی و دید زدن و درد دیگری، لذتی که از دید زدن ناشی می شود، آن هم در پس نقاب و چهره ای دیگر، و در فضایِ غالبِ میانِ حضار، بدونِ اَکتی جنسی و در شکلِ متعارف آن، و با دیدن ارتباطِ جنسی دیگری و حتی تنِ اطرافیان در آغوشِ دیگری و دیگران،  لذتی که می توان آنرا به قول لکان تمتع و ژوئیسانس دانست و تعبیر کرد، اما همزمان که می نگریم، نگریسته نیز می شویم، گویی این پرده ی سینمایی متفاوت است، این زیرکیِ کوبریک است که در این سکانس با نابهنگام کردن نماها، آن ها را به هنگام می کند و به چشم و زبان که تنها عناصر عیان و آشکار این افراد است پیوند می زند، به خصوص آن ها که با شنل و با ماسک حضور دارند و نه صرفا با ماسک و به صورتِ عریان. 

شاید همچون سوراخ کلیدِ در، در حالی که به عشقبازی والدین می نگریم، مواجهه ای سخت و مکاشفه ای دردناک از هستی و حضور خود و آن دیگری بزرگ و شاید رقیب، این لذتِ عشقبازی دیگری ست و تجلی اش در سرکوب ها و ناتوانی هایِ خود، و خصلتِ اُدیپالی بشر و زیستن و احساسِ بزرگ بودن و کامل بودنِ فالوسِ خود در برابر دیگری و رقیب است، لذتی سادومازوخیسمی در دیدنِ همبستری معشوقه ی خود با دیگری که در این نگاه های آن طرفِ نقاب نهفته است، یعنی دیدن یک دیگری ای که از تصویر والایِ ذهنی اش و آن چه که از او دریغ شده کام می گیرد، و تنها آن موقع است که ارضا محقق می شود و شاید این همراه شود با حسِ رهایی از سترونی. و گویی این پارانوییایی ست که می تواند همراه بشر باشد و عذابش بدهد و روانش را از درون مثل خوره بخورد و بتراشد "بخراشد"، آنچنان که به صورت تصویرسازی و به صورت یک شک وسواسی به همراه بیل است، گویی این بیرون از رابطه نگریستن به همبستری سـت، اما این خود همبستری ست و با لذت نهفته در دید زدن همراه می شود، آن هم در شکلی رادیکال، تا شاید بتوان به این گونه به لذت فالوس داشتن و فالوس بودن، یعنی تمنا داشتن و راز و نیاز بودن، دست یافت، به همراه نوید دروغین و نوستالژی بازگشت که با انسان به صورت جزیی جدایی ناپذیر همراه و همپیوند است و در اینجاست که جهان دچار وارونگی و کژیسم در پیش چشمانِ بیل می شود و چند سویه و چندگانه نگریستن به وجود می آید"چشمانی گشوده تر".

 

الهام کوبریک از این نقاشی در سکانس مربوط به مهمانی در چشمان کاملا بسته.

photo_2022-10-03_20-41-44

 

در این اثر نیز کوبریک بازی خویش را با نیمه پنهان انسان ها به نمایش می گذارد، نیمه پنهانی که پشت یک نقاب پوشیده شده است. شاید، شاید زندگی تنها یک مهمانی بالماسکه باشد. 

مهمانی ای که وقتی به پایان می رسد، احساس ناخوشایندی ضمیر انسان را آزار می دهد. 

این اثر یک نمونه متعالی از فیلم های« سایکو – درام است که بی پرده از ناپاکی ها و پلیدی های بشر سخن می گوید.

منتقدان فراماسونرها

در سال های اخیر کسانی که درباره فراماسونر ها زیاد حرف زده اند، دو گونه سرنوشت داشتند نخست کسانی که میشد آنها را احمق جلوه داد و دوم کسانی که زنده بودنشان هیچ توجیهی نداشت و کوبریک را نمیشد احمق جلوه داد چون اهل حرف زدن نبود و با اینکه او موضوع فراماسونرها و یا گروه های مخفی را باز نمی کند باز هم زنده بودنش قابل تحمل نبود چرا که او با ساختن فیلم های قبلی خود نظیر درخشش و غلاف تمام فلزی چوب خط خود را پر کرده و بیش از حد معمول چوب در آستین گروه های مخفی کرده بود بنابراین باید به مرگی کاملا طبیعی حذف میشد هرچند این یک نظریه صرف است اما وقتی در خود فیلم دقت کنیم می بینیم که حذف شده های این گروه مخفی دچار مرگ های کاملا طبیعی شده اند گویا کوبریک خودش حدس می زد ممکن است چه سرنوشتی داشته باشد.

 

سکانس لو رفتن دکتر بیل هارفورد در میهمانی بالماسکه./ "جزو ترسناکترین سکانس های تاریخ سینما"

 

افراد شرکت کننده در مراسمِ سری، برای دستیابی به آن چیزی که می طلبیدند و گذر از ترس ها به آنجا پا گذاشته اند و اینگونه حیطه ای امن را در غالب یک بازی برای خود تعریف و به مراسمی در شکل آیینی و پرستشی تبدیل کرده و جان بخشیده اند تا هر از گاهی لذتی راحت داشته باشند و فانتزی هایشان را تجربه کنند و کارهای ممنوعه بکنند، اما به دلیل وضعیت و جایگاه اجتماعی شان از آن در شکل عیان و بی پرده و در دلِ اجتماع و در شب غافل مانده اند "از لذت ها، کامجویی ها و سکس ها و روابط متفاوت"، گویی آن ها از چهره ی انسانی خود در زمان اجرا و برپایی این مراسم تهی شده اند و حاضر به پرداختِ بها برای تمنایِ خود نیستد "و در اصل لذت و واقع گرایی در شکل بازی و مراسمی نو باقی مانده و جلوتر نرفته اند، جهانی دون خوانی و یا ساد گونه را درک نکرده و نمی کنند، زیرا حاضر به خطر و پرداخت بها نیستند" و حال این ضمیر ناآگاه و تمناهایشان است که از پسِ نقاب سخن می گوید، آن ها در روز واقع گرا و وفادار به اخلاقِ مدرن هستند.در اینجا شخص اهمیت ندارد و بدل به اُبژه و آلتِ تناسلی و همچنین تمنایِ دیگری گشته است، در اینجا سکس جنبه ای خشونت آمیز و ماجراجویانه از نوع سادومازوخیسمِ منفی نیز به خود می گیرد و راهی ست برای فراموشی و دعوتی اغواگرانه برای ایجاد بازی و روایتی نو در حالی که دروغش در پشت نقاب مخفی مانده است و تنها بدل به گونه و شکلی دیگر از سکس راحت و تمتع دسته جمعی گشته است، که پس از آن همان شخص معمولی می شوند و فراتر نمی روند، حاضر نیستند بهایِ تحولشان را بپردازند و جایِ راحتشان را از دست بدهند.

 

حرف بر سر همان پرسونا است که یونگ مطرح کرده است، نقابی که همه بر چهره میزنند تا خودشان را در پشت پلیدیها و ناپاکی ها پنهان کنند. نقابی که وقتی بیل در آن سالن به اجبار از صورتش برداشت ، دیگر نمیتوانست به سکس گروهی آنها پاسخ دهد. آن نقاب بود که به او موجودیت میبخشید.

دکتر هارفورد لو رفته و باید طبق قوانین این انجمن مجازات شود ولی مجازات چیست؟ از فضای محکمه ای که تشکیل شده است فقط بوی مرگ به مشام می رسد. دکتر با فداکاری زن مجهول الهویه، از مهلکه می گریزد. دوربین روی زن برهنه زوم می کند و یکی از حاضرین که ماسکش به شکل سرکلاغ است وارد صحنه می شود و او را برای مجازات با خود می برد.بنابراین، دکتر هارفورد از مجازات رهایی می‌یابد و به خانه می‌رود.(این صحنه خود به اندازه یک ترم مباحث نشانه شناسی مطلب دارد. اینکه چرا ماسک به شکل منقار کلاغ است؟، اینکه چرا دوربین زوم می کند؟، اینکه چرا مرد نقاب دار بعد از زوم دوربین وارد کادر می شود؟، اینکه کلاغ اصلا نماد چه چیز و چه احساسی است؟، اینکه چرا زوم؟ چرا کات نه؟، همگی باعث اعتبار و قوام یک پلان است. پلانی به ارزش یک فیلم).

photo_2022-10-03_20-45-39

 

سکانسی از فیلم چشمان باز بسته.

 

این تراژدی و سفر اُودیسه وار به ضمیرناآگاه، در آلیس بیشتر شکلی درونی و به صورتِ درگیری با رویاهایش و در بیل حتی نمودی بیرونی و در قالبِ حضور در چند مکان و مراسم سری و به ظاهر آمیزه ای از قدرت مردانه

کابوس آلیس دقیقا تجربه‌‌ی مهمانی بالماسکه‌ای است که بیل پیشتر در همان شب تجربه‌اش کرده بود و برای او هم نیز تبدیل به کابوس نه در عالم خواب که بلکه در عالم بیداری شده است.

این همانی کابوس که تجربه دردناک هر دو می‌باشد، به خوبی پیوند ذهنی و جسمی این زوج را می‌رساند. شخصیت این دو نیز بیانگر اهمیت پیوندشان می‌باشد. چرا که برای هر دو بستر خیانت مهیا می‌شود و این دو تا مرز این عمل می‌روند اما منصرف می‌شوند و برایشان صرفا به عنوان یک کنجکاوی است و نه بیشتر. البته که همین کنجکاوی هم همان طور که در فیلم می‌بینیم بدون عواقب نیست.

کابوسی که آلیس دیده وبه همسرش تعریف می کند خواب بسیار عجیبی است آیا آلیس واقعاً همه اینها را در خواب دیده است؟

بیل در تلاش است تا نیک را پیدا کند ومتوجه می شود نیک در نیمه‌شب هتل را در حالی که صورتش زخمی بوده و دو نفر او را همراهی می‌کردند، ترک کرده‌است.از طرفی نقابی که برای مهمانی به صورت زده بود گم شده.

 

از سکانس های معروف فیلم چشمان باز بسته.

 

دکتر در حالیکه به وقایع حادث شده در طی دو شب گذشته فکر می کند قدم زنان در خیابان پیش می رود و متوجه میشود شخصی در تعقیبش می باشد. آیا این شک و تردید است که همه جا به دنبال دکتر است و در نظر ما بدین شکل تجسم یافته یا شخصی از طرف برگزارکنندگان مراسم است؟

شخصی توی خیابان بدنبال تام کروز هست…اما طوری برداشت میشه که انگار دنبال “ماست”(تماشاگر)…نمود تلقین درست بیان شده…دوربین هر لحظه از جانب یک شخصیت گرفته میشه که شات های کاملا درست و فوق العاده ای هست… 

همان شب دکتر هارفورد در روزنامه میخواند مندی  زنی که در ابتدای فیلم مداوایش کرده بود براثر زیاده روی در مصرف مواد مخدر در هتلی فوت کرده است. به هتل و سپس به پزشک قانونی مراجعه می کند و پی می برد وی همان زنی است که در مراسم ناجی او شده بود و به قتل رسیده است.

photo_2022-10-03_20-53-20

 

 سکانسی از فیلم چشمان باز بسته.

 

دکتر منزجر از جامعه کثیف نزد دوستش زایگلر می رود که تلفنی از او درخواست ملاقات کرده است.

زیگلر به او می‌گوید که تمام ماجرا را می‌داند. او ادعا می‌کند تمام تهدید برای ترساندن وی بوده‌است. زیگلر، که در مهمانی بوده، به او می‌گوید که مَندی همان دختر مهمانی است، ولی به خاطر مصرف بیش از حد مواد مخدر جان باخته‌است و توطئه و قتلی در میان نیست.

با در نظر گرفتن اخرین گفت و گوی ویکتور و بیل این سوال ها و تئوری ها در ذهن بوجود می اید که جالب هستند:

اگر ان گروه واقعا خطرناک هستند پس چرا ویکتور میگفت همه ی انها صحنه سازی است؟

افرادی که اولویت بسیاری برای شهوت خود قائلند پس اِبایی از قتل هم نباید داشته باشند تا خلوتشان به هم نخورد.

ولی اگر ان دختر همانطور که ویکتور گفت اور دوز کرده باشد پس حرف دوم وی باز درست است:صحنه سازی

اما اگر ان ها قصد صحنه سازی داشته اند پس چرا انقدر ریسک کرده اند و به داخل خانه ی وی امده اند و ماسکش برگردانده بودند ؟

زایگلر به دکتر میگوید: “تصورت از آدمهایی که تو مهمونی بودند چیه؟ فکر می کنی اونا کیا بودن؟ اگر اسمهاشون رو بهت بگم شبها خوابت نمیبره”

 به نوعی دیگر دوستانه او را تهدید می کند : “زندگی جریان داره مگر اینکه خودت نخواهی”.

photo_2022-10-03_20-55-45

 

 

دکتر به منزل خود بازمیگردد. در رختخواب خود ماسکی را که گم شده بود در بالای سر همسر خود میابد. آلیس ماسک را پیدا کرده است. فضا دوباره کاملاً به فضای شک و تردید بازمیگردد. دکتر بخاطر مخفی کاری و حس گناه به گریه می افتد و با اشک تمامی حقایق را برای همسرش بازگو می کند.

حضورِ ماسک معنایی فراتر از یک نقاب و پنهان کاری در زندگی و جهانِ اثر دارد، حضورِ ماسک یک فقدانِ حضور و همچنین ارتباطِ جنسی موثر دارد.

سوال از فیلم این بوده و هست ، آیا می توان ذهن ها را هنگامی که تعهد بسته اند از خیانت ذهنی باز داشت؟ قدرت انسان در سرکوب نه، بلکه کنترل امیالش مطابق با گفته کانت است؟ می توان امیال غریزی را در سر بزنگاه افسار زد؟اگر با کسی که عاشقش هستیم زندگی می کنیم، چه می شود که حس جنسی به دیگری پیدا می کنیم ولو در خیال. اگر می شود که متاهل بود و خیال پردازی کرد، پس معنای وفاداری چه می شود؟ مگر این نیست که حسِ جنسی به فرد از یک حس عاطفی نشأت می گیرد… »

 

کریستوفر نولان:

"نخستین بار که فیلم چشمان باز بسته را دیدم، ارتباطی با آن برقرار نکردم. اما پس از تجدید دیدار فیلم، متوجه شدم که با دستاوردی خارق‌العاده روبه رو هستم.

متاسفانه استنلی کوبریک پیش از اتمام موسیقی متن درگذشت. با این وجود استودیو به‌خوبی از عهده‌ تکمیل فیلم برآمد. این فیلم از نقاط ضعف بسیار بسیار کوچک و سطحی که تقریبا فنی به حساب می‌آیند، رنج می‌برد؛ و من کاملا مطمئن هستم که خود کوبریک آن‌ها را برطرف می‌کرد.

اگر  این فرصت را داشتم که از استنلی کوبریک یک سوال بپرسم، من دوست داشتم بدانم او چطور «چشمان کاملا بسته» را به پایان می‌رساند."

photo_2022-10-03_21-03-37

 

از فیلم چشمان باز بسته با عنوان وصیت نامه «هنری_اخلاقی» استنلی کوبریک فقید یاد می‌شود و از کریستوفر نولان با نام جانشین به حق این کارگردان بزرگ در تاریخ سینما؛ اما جالب آنکه تا پیش از این که کریستوفر نولان شهرتی برای خود بهم زند، منتقدین از «ام.نایت شیامالان» با عنوان کوبریک جوان یاد می‌کردند!

photo_2022-10-03_21-03-57

 

 

 سکانس پایانی فیلم چشمان کاملا بسته.

 

کریسمس است و آلیس و بیل به همراه دخترشان مشغول خرید هستند.از اینکه ماجراهای شان را، خواه واقعی یا رویا به سلامت پشت سر گذاشته‌اند، شکرگزارند.آلیس به بیل میگوید:«یک شب همه زندگی نمیشود»(منظورش این است که تو را میبخشم).

بیل پاسخ میدهد:«هیچ خوابی صرفا یک خواب نیست»(یعنی خواب دیدن زمینه ذهنی میخواهد)

بیل و آلیس حالا بیدارند و آگاه وباید به جلو گام بردارند نه اینکه به گذشته تکیه کنند. همان طور که الیس میگوید مهم این است که حالا بیداریم امیدواریم و زمان زیادی در پیش است.

کریسمس نماد شروعی دوباره در سالی نو می باشد.

دکتر: “فکر می کنی حالا باید چیکار کنیم؟” آلیس: “باید سپاسگزار باشیم که از افسانه هامون نجات پیدا کردیم، حالا چه واقعی بودن یا فقط یه خواب بودن…” دکتر: “تو مطمئنی؟” آلیس: “مطمئنم… فقط آنقدر که از واقعیت یک شب مطمئن بودم که تو تمام زندگیم تنها موندم که حتی میتونه همش حقیقت باشه” دکتر: “و هیچ خوابی دیگه آخر خط نیست فقط یه خوابه” آلیس: “مهم اینه که الان چشمهای ما باز شده و امیدوارم که مدت زیادی طول بکشه، برای همیشه” دکتر: “همیشه؟” آلیس: “همیشه و من عاشقتم و یه چیز مهمی هست که باید زودتر انجامش بدیم” دکتر: “چه کاری ؟” آلیس: س ….

آخرین دیالوگ فیلم اثری از کوبریک این بود "فاک"

در آخرین فیلم "استنلی کوبریک"... در آخرین سکانس...در آخرین جمله... و آخرین کلمه... چه می شنویم؟! "Fuck" اینگونه بود که او با سینما خداحافظی کرد...و بهترین خداحافظی کوبریک با سینما، مخاطبان و دوستدارانش بود...!

استفاده از کلمه ی نزدیکی (آمیزش) در سخنان آلیس مقصود و مفهوم فلسفی نیز دارد. این به مخاطب یادآور می شود که استفاده از کلمه ای خلاصه شده برای احساسات غریزی و جنسی، بخشی از زندگی زناشویی است. رابطه جنسی در زندگی زناشویی نیازی به ابراز عشق به صورت رسمی ندارد.

این واپسین ساخته استنلی کوبریک از آثار ماندگار اوست که در پکیج درمان مشکلات جنسی_زناشویی، سودمند است.

فیلم بحران "شهوت (سکس)پرستی و وابستگی (اعتیاد)به سکس"فراگیر در دنیا می پردازد و نقش آن را در فروپاشی زندگی زوج ها و خانواده ها نشان می دهد.

 طرح سوال برای ماست… چرا و به چه دلیل ما باید در زندگی زنا شویی به هم وفادار بمانیم؟… از کجا می دانیم هستیم؟ در ذهن ما و دیگری چه میگذرد؟ این فیلم از “خانواده” شروع می شود و با “خانواده” تمام می گردد. طرح سوالات اساسی می کند. پاسخ اخلاقی خود را می دهد. یعنی درحد بالایی رابطه جنسی را برای بیننده با دیدگاه خود می شکافد و صریحاً رابطه جنسی در حیطه زناشویی را تبلیغ میکند که از هم پاشیدگی خانواده ای را براساس رویاهای خصوصیشان به تصویر می کشد، اما درآخر پاسخی نمی دهد و جواب را به بیننده وامی گذارد. فیلم “با چشمان کاملا بسته” از ما می خواهد در رابطه جنسی با چشمانی “باز” نه بسته حرکت کنیم.

عهد و قول های زندگی مشترک ملزم به کنترل غرایز و امیال است، اما تجربه ثابت می کند این غرایز ممکن است قابل کنترل نباشد. 

ما نمی توانیم این غرایز را از بین ببریم و فیلم می خواهد بگوید که نباید تلاشی برای نابودی آنها کرد. آنها بخش بسیار مهمی از زندگی انسان است و باعث می شود زندگی ارزش بنا و ادامه داشته باشد.

ممکن است گاهی در موقعیت هایی قرار بگیریم که علایق جنسی شدیدی گریبان گیرمان شود؛ مانند علاقه ای که آلیس نسبت به افسر نیروی دریایی داشت. 

کوبریک بر این نظر است که زندگی زناشویی میتواند از این بحران ها عبور کند، اما باید هر دو طرف وجود و ماهیت آن را درک کنند.

کوبریک بزرگترین شاهکار سینمایی و آخرین اثرش و یکی از برترین های تاریخ سینما را با نگاهی عمیق به جامعه ی مدرن و معضلات و توهماتِ آن بیان می کند، بحرانِ عشق و خانواده ی مدرن و اروتیکِ مدرن را نشان می دهد، او جامعه ی مدرن را به چالش می کشد، همانطور که ما را (بیننده و مخاطب را)، به عرصه ی دیداری عمیق با معضل تمنامندی بشری، وارد و اغوا می کند، تا با حالتِ پارادوکسِ زندگی روبرو شویم، که در آن در عینِ بیداری خواب می بینیم و بالعکس، با چشمانِ باز و واقع گرا می توانیم کور شویم و با چشمان بسته قادر به دیدنی نو می شویم، تا چشمان بسته ی باز و هشیار داشته باشیم.

photo_2022-10-03_21-05-30

 

منبع: کانال تلگرامی کافه هنر

ارسال نظر:

  • پربازدیدترین ها
  • پربحث ترین ها