{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

نقد، تحلیل و بررسی فیلم"اگه می‌تونی منو بگیر " استیون اسپیلبرگ

نقد، تحلیل و بررسی فیلم"اگه می‌تونی منو بگیر " استیون اسپیلبرگ
کدخبر : 16150

اگه می‌تونی منو بگیر (به انگلیسی: Catch Me if You Can) نام فیلمی در ژانر زندگینامه‌ای و درام به کارگردانی استیون اسپیلبرگ و نویسندگی جف ناتانسون محصول آمریکا در سال ۲۰۰۲ است. فیلم بر پایه خود زندگی‌نامه ای به همین نام نوشتهٔ فرانک آبیگنل جونیور و استن ردینگ ساخته شده‌است و در آن بازیگرانی چون لئوناردو دی‌کاپریو، تام هنکس، مارتین شین، ناتالی بای و کریستوفر واکن بازی کرده‌اند.

به گزارش هنر ام‌روز، داستان فیلم به فرانک ابگنیل جونیور (با بازی دی‌کاپریو) می‌پردازد که قبل از ۱۹ سالگی‌اش موفق شد میلیون‌ها دلار چک را جعل کند و خود را خلبان هواپیمایی خطوط هوایی سراسری آمریکا، دکتری در جورجیا و وکیلی در لوئیزیانا جا بزند. کارل هنراتی (با بازی تام هنکس) مأمور اف‌بی‌آی همواره در پی به دام انداختن فرانک است و همیشه نیز از او عقب می‌ماند. در این فیلم مسائل مورد علاقه اسپیلبرگ از جمله از هم گسیختگی خانواده‌ها و بی‌وفایی زنان دیده می‌شود. فرانک ابگنیل واقعی خود نیز در صحنه‌ای کوتاه در فیلم در نقش پلیسی فرانسوی حاضر شده‌است.

 

مقدمه ای برفیلم: اگه میتونی منو بگیر.

فیلمی درباره استعداد

انسان ها ویژگی ها و قابلیت های متفاوت و مشترکی دارند که مجموع همه آنها در هر انسانی می تواند یک استعداد را تشکیل دهد که فقط متعلق به همان انسان است.

 متأسفانه در جوامع عقب مانده ، سنت زده و آزادی ستیز ، هرگز برای تفاوت ها و قابلیت های منحصر به فرد آدم ها فرصتی به جهت شکوفایی داده نمی شود چرا که اینگونه جوامع بیشتر تمایل دارند که انسان ها را موجوداتی یکسان، شبیه به هم و قابل کنترل تعریف کنند تا امور مربوط به اداره آنها راحت تر باشد اما حقیقت این است که مدیران عصر ما باید استعداد را باور داشته باشند تا بتوانند تحقق آرزوهایشان را باور کنند. مدیرانی که به استعداد سرمایه انسانی خود ایمان نداشته باشند در واقع به درایت و ارزش خودشان ایمان ندارند.

 تماشای این فیلم برای مدیرانی که با ابعاد گوناگون استعداد آدم ها آشنا نیستند ضروری است.

داستان این فیلم درباره پسر جوان باهوشی است که اسناد را به طرز ماهرانه‌ای جعل می‌کند و در قالب مشاغل مختلف به کلاه برداری می‌پردازد. شاید تصور کنید که زندگی یک جاعل چه ارتباطی با افراد کارآفرین دارد باید به شما بگوییم که تلاش‌های مستمر شخصیت اصلی این فیلم، بهره گیری از هوش و خلاقیت در شرایط مختلف و تجربه مشاغل مختلف از جمله موضوعاتی است که می‌توانید از فیلم استخراج کنید.

موضوعاتی ازقبیل حل خلاقانه مسائل، تبدیل یک موقعیت بد به یک وضعیت خوب و تحرک و فشار خوب برای دستیابی به موفقیت، بیان مهارت های کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری، استقامت و پشتکار، چشم انداز تجاری، تکنیک های فروش شخصی و منابع مالی کارآفرینی اشاره کرد.

آنچه در مورد این فیلم حائز اهمیت است این است که وی چگونه شرایط سخت و محیط کار پرفشار خود را مدیریت می‌کند و به موفقیت دست می‌یابد.

 چه کارهای او قانونی باشد چه نباشد این فیلم یک نکته‌ی بسیار مهم برای شما دارد و آن این است که بدانیم کار، کار است و ما باید سعی کنیم درکسب و کارمان بهترین باشیم، مثل فرانک که بهترین بود.

فیلم سفر جذاب دنیای کارآفرینی را با ذکر نمونه برای بیننده به تصویر می کشد.

 

 

فرانک آباگنیل جونیور واقعی کیست؟

فرانک آباگنیل متولد ۲۷ آوریل ۱۹۴۸ در آمریکا است. 

او یک جاعل فوق حرفه ای چک، یک نیرنگ باز و یک زندانی است که در دهه ۶۰ مدت ۵ سال را بخاطر جعل چک در ۲۶ کشور جهان و به ارزش ۲. ۵ میلیون دلار را در زندان سپری کرد. 

در طول این مدت او حداقل از ۸ اسم مستعار برای نقد کردن چک ها استفاده کرد.

 والدینش وقتی او شانزده سال داشت از هم جدا شدند، تجربه این جدا شدن به قدری برای او زجر آور بود که در فاصله استراحت چند دقیقه ای دادگاه خانواده از والدینش گریخت.

 این آخرین باری بود که او پدرش را می دید هرچند که بعد از هفت سال باری دیگر به دیدن مادرش بازگشت.

بعد از فرار، تنها در نیویورک زندگی میکرد. او سعی بر آن داشت که خودش را بزرگ جلوه دهد و سن خودش را حداقل ده سالی بزرگتر نشان دهد که بتواند گواهینامه رانندگی اش را برای پیدا کردن شغلی بگیرد.

 او از مدرسه اخراج شد و خود را ناامید و بیچاره، تک و تنها در شهری بزرگ دید. در همین حال کار کردن برای پول در آوردن را با جعل چک پول شروع کرد.

 او شروع به جعل چک پول ها کرد، او فهمید که میتواند از طریق چک پول ها مقدار پول بیشتری از بانک ها دریافت کند. او می دانست که این راه فقط برای مدتی محدودی امکان پذیر است، چون بالاخره روزی شناسایی می شد، پس او چک پولها را در بانکهای متعددی با شناسنامه های گوناگون نقد می کرد تا ردی از خود بر جای نگذارد.

 او در این کار بسیار خبره شد تا جایی که با استفاده از ابزارهایی که در دست داشت، چک پول هایی تقریبا اصل می ساخت. 

او به حدی در این کار وارد شده بود که حتی کدهای روی چک پول ها را جعل می کرد و شماره ها را به طوری درج می کرد که اصلا قابل تشخیص نباشد.

فرانک آباگنیل بین سنین ۱۶ تا ۱۸ سالگی بیش از ۲۵۰ پرواز انجام داد و به ۲۶ کشور جهان سفر کرد.

 او همچنین به خاطر عضویت جعلی که در پن آمریکن داشت می توانست به صورت رایگان در هتل ها اقامت کند و تمام هزینه های غذا و تفریحش مستقیما به پن امریکن ارسال می شد.

 او با مدارک جعلی، دکتر بودن و استاد دانشگاه بودن را هم تجربه کرد. به طوری که در مقابل دانشجویان می ایستاد و با قدرتی باور نکردنی کتاب را مرور می کرد. فراموش نکنیم که او از استعداد بسیار والایی برخوردار بود.

او همچنین مدتی خودش را به عنوان 

وکیل جا زد و در چندین پرونده دادگاهی شرکت داشت.

 فرانک آباگنیل سرانجام در سال ۱۹۶۹ در فرانسه در حالی که هواپیمایی آنجا قیافه او را از طریف پوستری که کشور امریکا در اختیار آنها قرار داده بود، شناسایی و دستگیر کردند.

 او بعد از گذراندن چندین سال متعدد در زندان بالاخره به خدمت سازمان FBI در آمد تا در شناسایی چک های جعلی و سرقتی کمک کند.

 او هم اکنون رئیس کمپانی Fraud Consultancy آباگنیل و شرکا است.

فراموش نکنید که او این کارها را از سن ۱۶ سالگی آغاز کرد و در نوزده سالگی دستگیر شد.

چهره واقعی فرانک آباگنیل جونیور

photo_2022-10-15_15-30-40

 

تریلر رسمی فیلم: اگه میتونی منو بگیر

 

تیتراژ ابتدایی فیلم  اگه میتونی منو بگیر

 

سکانس ابتدایی فیلم  اگه میتونی منو بگیر

 

جسارت

انسان ها دارای استعدادهای گوناگونی هستند ولی گاه استعداد های خاصی در وجود برخی از انسان ها شکل می گیرد که از حد معمول فراتر است و با پشتکار فراوان و البته با گذشت زمان، تبدیل به نبوغ می شود اما اغلب انسان ها در خود احساس نبوغ می کنند حال آنکه نبوغ در وجود همه نیست و بیشتر افراد فاقد نبوغ بوده و دچار توهم نبوغ هستند و تفاوت های زیادی میان نبوغ و توهم نبوغ وجود دارد.

 صرف نظر از عملکرد بالا و سرعت غیر قابل مهار در یادگیری، آنچه نبوغ را از توهم نبوغ تمیز می دهد، در قدم اول جسارت است.

کسانی که دچار توهم نبوغ هستند ولی هرگز توفیقی کسب نکرده اند همواره در تلاش هستند تا برای عدم ظهور توانایی های خود ، توجیه تراشی کنند و خود را با افراد بی استعدادی مقایسه کنند که با وجود بی لیاقت بودن، موفقیت هایی را کسب کرده اند حال آنکه موفقیت آدم های بی لیاقت و بی استعداد، توجیه کننده عدم ظهور استعداد هیچکس نیست.

در فیلم اگه می تونی من و بگیر مسابقه ای هست به نام راستشو بگو. از فرانک می پرسند که چرا از راه قانونی کار نکردی؟

می گوید : چون از راه غیر قانونی بهتر و راحتتر پول در می آوردم .

فیلم در اوایل فرانک را در حالی نشان می دهد که در یک انفرادی در کشور فرانسه است.

 تام هنکس مامور رسمی FBI این وظیفه را دارد که او را به داخل کشور بازگرداند. 

فلاش بک می خورد به چند سال قبل که فرانک همراه با پدر و مادرش زندگی خوبی داشت.

 پدرش عاشق مادرش است و خاطرات خود را اینگونه بیان می کند که “زمانی که در فرانسه در دهکده ای مشغول به خدمت سربازی بودم، در کافه ای چشمم به مادرت افتاد که بسیار زیبا و تو دل برو بود. همه سرباز ها عاشقش شده بودند. اما هنوز هم باورم نمیشه که شش هفته بعد او مال من بود.” پدرش مرد مهربانی است، و از آن دسته مردهایی است که دوست دارد روی پای خودش بایستاد و این عملش را اینگونه بیان می دارد:

”دو تا موش به درون یک سطل شیر می افتند، یکی غرق می شود اما دیگری بقدری دست و پا میزند که شیر به کره تبدیل می شود و با کمک آن به بیرون می خزد، من موش دومی هستم.” بین پدر و مادرش فاصله می افتد.

 

دو تا موش کوچیک توی یک سطل خامه گیر افتادند.

 اولی زود تسلیم شد و غرق شد. 

موش دومی، ول‌کُن نبود. اینقدر تقلا کرد، تا خامه رو تبدیل به کره کرد و اومد بیرون.

 آقایون، از این لحظه به‌بعد، من اون موش دومی‌ام!

photo_2022-10-15_15-36-47

 

- می‌دونی چرا تیم یانکی‌ها همیشه می‌بره؟

+ چون که بازیکن‌ بزرگی داره؟

- چون بقیه‌ی تیم‌ها نمی‌تونن مثل اونا اعتماد به‌نفس داشته باشن!

photo_2022-10-15_15-38-18

 

سکانسی از فیلم اگه می‌تونی منو بگیر

 

فرصت طلبی

افراد با استعداد نسبت به فرصت های اطراف خود خیلی حساس هستند و به سرعت واکنش نشان می دهند این افراد موقعیت های مناسب را قبل از اینکه به وجود بیایند، شناسایی کرده و قبل از اینکه ایجاد شوند، شکار می کنند.

 فرانک وقتی متوجه عدم حضور معلم شد بی درنگ تصمیم گرفت که خودش را یک معلم جا بزند او بدون اینکه چندان ذهن خود را درگیر تحلیل عواقب احتمالی کند، با تکیه بر توانایی و استعداد خود، خیلی سریع این موقعیت را نشانه گرفت.

افراد با استعداد نه تنها منتظر ظهور فرصت نمی نشینند بلکه گاه خود اقدام به خلق آن می کنند.

پدرش عاشق همسرش است اما همسرش عاشق کس دیگرو پدرومادر ازهم جدا می شوند، در دادگاه فرانک پا به فرار می ذارد، فرار به ناکجا آباد. به سوی سرنوشتی نامعلوم. تنها می شود، می اندیشد، دنیای بیرون از خانه را می بیند، بزرگ می شود، از نبوغش استفاده می کند.

 

سکانسی از فیلم اگه می‌تونی منو بگیر

 

نقطه کور

افرادباهوش وقتی شروع به تخلف می کنند این کار را به قدری هوشمندانه انجام می دهند که هیچکس متوجه کارشان نمی شود آغاز کار خلاف کارهای باهوش از شناسایی نقاط کور است.

هر سیستمی نقاط کور مختص به خودش را دارد که در فرایندهای سیستماتیک ، مستعد ایجاد خطا، اشتباه و تخلف است که البته با توجه به تکامل تدریجی سیستم ها شناسایی نقاط کور سیستم روز به روز سخت تر می شود و فقط از عهده کسانی بر می آید که ذهنشان یک قدم از سیستم جلوتر است.

"فرانک آبگنال" پدر که از بانک‌های زیادی وام و اعتبار دریافت کرده به دلیل نظام وحشتناک بهره و سود، آنچه داشته و نداشته از دست می‌دهد و به خواری و ذلت می‌افتد.

 پسر او "فرانک آبگنال جونیور" که سقوط و ورشکستگی پدرش را توسط سیستم بانکی بی‌رحم امریکا مشاهده می‌کند، تصمیم می‌گیرد به هر طریق ممکن به پول، آن هم مقدار کلان دست یابد.

وقتی فرانک14 ساله بود، پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدند و این ضربه روحی بزرگی برای فرانک بود. 

دو سال بعد از خانه فرار کرد و به نیویورک رفت و در آنجا بود که فهمید برای امرار معاش چاره‌ای به‌جز کلاهبرداری ندارد.

 پس از مدت کوتاهی او به یکی از حرفه‌ای‌ترین جاعلان چک بدل شد و چنان در کار خود مهارت پیدا کرد که هیچ بانکی قادر به تشخیص جعلی بودن چک‌های او نبود.

در این زمینه او با مهارت هر چه تمامتر سعی می‌کند رقم‌های کوچک چک‌های بانکی را (همان بانکی که پدرش را نابود کرد) آن چنان ماهرانه جعل کند و رقمهای بسیار درشت را جایگزین می‌کند که حتی خبره‌ترین صندوقدار بانک نیز به مخیله‌اش نمی‌رسد که این چک جعلی است .

 فرانک برای آن‌که بتواند بدون پرداخت پول بلیت با هواپیما سفر کند، ‌با جعل کارت‌های شناسایی و مدرک خلبانی، ‌خود را به عنوان خلبان خط هوایی پان‌امریکن جا زد و از امتیاز خلبان‌ها برای مسافرت مجانی استفاده کرد.

سکانسی از فیلم اگه می‌تونی منو بگیر

 

آغاز تعقیب و گریز

ماه عسل خلاف کارها زیاد طولانی نیست.

وقوع تخلف به خصوص تخلف های مالی منجر به عدم توازن ترازهای مالی شده و نظم موجود دچار اختلال می شود.

 به همین دلیل سیستم ها نسبت به تخلف بسیار حساس بوده و خیلی زود واکنش نشان می دهد و همین مسئله منجر می شود که فاصله زمانی آغاز تخلف تا شناسایی نقطه کور و خطای سیستمی، کوتاه باشد و سیستم با تخلف خیلی زود وارد چالشی می شود که شروع آن با تعقیب و گریز همراه است.

 

مردم فقط چیزی رو می‌دونند که بهشون میگی.

photo_2022-10-15_17-15-15

 

سکانسی از فیلم اگه می‌تونی منو بگیر

 

تغییر وضعیت

خلاف کارهای باهوش،خیلی زود متوجه پایان دوره کوتاه ماه عسل خود می شوند و قبل از رقیب خود را برای تعقیب و گریز آماده می کنند. 

افراد با استعدادی که وارد چنین چالشی می شوند همچون شعبده بازها رفتار می کنند و هر لحظه می توانند حقه و کلک جدیدی از آستین خود بیرون بیاورند و یکی از متداول ترین تاکتیک های این افراد تغییر وضعیت است آنها به خوبی بلد هستند که چگونه زمین بازی را عوض کنند و این کار به آنها اجازه می دهد از دام حریف یک قدم دورتر شوند.

 

 

سکانسی از فیلم اگه می‌تونی منو بگیر

 

بازی سرنخ ها

هر انسان خلاف کاری به هر اندازه ای هم که با هوش و با استعداد باشد ممکن است همواره از خود سرنخ هایی را به جا بگذارد که فرار از آن غیر ممکن است زیرا هر انسانی دارای هویتی است و برای خودش یک سبک زندگی دارد و در فضای مشخصی زندگی می کند و همین زندگی کردن باعث می شود که گاه و بی گاه از خود سرنخ هایی بر جا بگذارد و این تعقیب و گریز در واقع همان بازی سرنخ هاست.

تمام اقدامات فرانک توسط یک کارآگاه فعال و پیگیر اما کمی احساسی و مهربان دنبال می‌شود. در واقع «کارل هانرتی» تصمیم دارد که «فرانک آبگنال پسر» را به دلیل کلاهبرداری‌های میلیونی‌اش دستگیر کند؛ اما حقیقت وجود فرانک را درمی‌یابد و متوجه می‌شود او فرزند طلاق است و پدرش بیرحمانه قربانی نظام بانکی فاسد امریکا شده.

 

سکانسی از فیلم اگه می‌تونی منو بگیر

 

سر در گمی

بر خلاف آنچه که به نظر می رسد، آدم های با استعدادی که وارد فعالیت های مجرمانه می شوند برای همه امور خود برنامه ندارند آنها بیشتر بر اساس شرایطی که پیش می آید تغییر جهت می دهند و فرایند تصمیم گیری آنها به صورت لحظه ای و کاملا شهودی محسوب می شود که همین مسئله منجر به سردرگمی آنها می شود. 

بسیاری از تمایلات شخصی و نیازهای اجتماعی این افراد تحت تأثیر همین فعالیت های مجرمانه قرار می گیرد و احساس سردرگمی را در وجود آنها تقویت می کند و فقط با تکیه بر استعداد زیاد خود میتوانند در لحظه تصمیم بگیرند و در دم عمل کنند.

 

سکانسی از فیلم اگه می‌تونی منو بگیر

 

تفکرات و تعلقات

افراد با هوش را نمی شود به سادگی به دام انداخت آنها با تکیه بر استعداد و نبوغ فراوانشان همواره می توانند در لحظه تصمیم بگیرند و تغییر جهت بدهند تفکرات آنها همواره سرشار از روش های نو و سوژه های بدیع است اما در کنار این تفکرات، تعلقاتی نیز وجود دارد که دست و پای آنها را می بندد و در معرض خطر قرار می دهد چرا که هر انسانی در فضایی مشخص زندگی می کند که برایش تعلقات خاطر ایجاد می کند و با هوش ترین خلافکاران را نیز در تیررس ردیابی قرار میدهد.

 

 

سکانسی از فیلم اگه می‌تونی منو بگیر

 

راه فرار

هیچ خلافکاری نمی تواند از چنگ قانون فرار کند مگر اینکه از طرف حاکمیت حمایت شود و بدون کمک حاکمیت حتی باهوش ترین و با استعداد ترین کلاه برداران هم سرانجام به تله خواهند افتاد.

چیزی که برای این افراد قابل توجه است فقط و فقط فرار است چرا که بسیاری از آنها می دانند که دیر یا زود به دام خواهند افتاد و فقط تلاش می کنند که زمان به دام افتادن خود را به تعویق بیاندازند مانند همه انسان ها که می دانند سرانجام روزی خواهند مرد و فقط تلاش می کنند که زمان مرگ خود را به تعویق بیاندازند.

 

سکانس پایانی فیلم 

تهدید و فرصت

استعداد آدم ها تحت شرایط مختلفی ممکن است تهدید یا فرصت باشد.

در جوامع متمدن تلاش ها در جهت به سامان رساندن استعداد هاست و حتی در شرایطی که این استعداد در شیوه های تبهکاری جلوه گر می شود؛ نهایت مساعدت اجتماعی برای ساماندهی این استعداد به کار گرفته می شود درست بر خلاف جهت جوامع عقب مانده که نه تنها برای بازیابی استعدادهای تبهکاری هیچ تلاشی صورت نمی گیرد بلکه استعدادهایی نیز که در مسیر صحیح قرار دارند، پس زده می شوند تا در دوراهی تبهکاری و مهاجرت قرار بگیرند.

 

منبع: کانال تلگرامی کافه هنر

ارسال نظر:

  • پربازدیدترین ها
  • پربحث ترین ها