نقد، تحلیل و بررسی فیلم"وال استریت: پول هرگز نمی‌خوابد" الیور استون

به گزارش هنر ام‌روز، فیلم به نوعی ادامه فیلم Wall Street 1987 است. فیلم با گکو که سال‌های زیادی در زندان فدرال گذرانده ودرسال 2001 اززندان آزاد می شود، وکسی هم منتظرش نیست شروع می شود.

داستان فیلم به بحران اقتصادی آمریکا درسال 2008 مربوط می شود.

چندی قبل فیلم وال استریت 1987در همین کانال تقدیم حضورتان شد که مورد توجه اعضای کانال قرار گرفت به خصوص دوستانی که دغدغه های مدیریت مالی دارند البته گذشته از کاربردی بودن موضوع فیلم و اهمیتی که می تواند برای مخاطبان این کانال داشته باشد، بحث بحران مالی دهه اول قرن٢١ و موضوعات پیرامونش و همچنین اهمیت این دست از بحران ها، دارای اهمیت ویژه ای محسوب می شود و ما را وادار می کند که از شما بخواهیم که حتماً در کنار ما به تماشای این فیلم بنشینید تا بتوانیم به ابعاد پیدا و پنهان این گونه بحران ها بیشتر فکر کنیم.

الیور استون عادت دارد که همیشه در مسیر مستقیم انتقادات سیاسی، با سرعت حرکت کند و البته گاهی نیز سری به کوچه پس کوچه های فلسفه می زند.

در این فیلم اما الیور استون از داخل همان کوچه پس کوچه های فلسفه استارت زده تا ما انتظار فیلمی قوی تر از فیلم وال استریت 1987 را داشته باشیم.

اشاره به حباب درست در همین ابتدای فیلم اشاره مستقیم به پاسخ آخر است بی انکه هنوز سوالی طرح شده باشد و مسئله در ذهن مخاطب شکل گرفته باشد اما با این وجود کسانی که مفهوم بازار را عمیقاً درک کرده اند با همین یک اشاره به کل ماجرا پی می برند و می دانند موضوع فیلم از چه قرار است.

خلاصه داستان

در حالی‌که اقتصاد جهانی در آستانه فاجعه‌ای بی‌سابقه قرار دارد، کارگزار جوانی از وال استریت با گوردن جکوِ کهنه‌کار اما بدنام همکار می‌شود تا مأموریت دوجانبه‌ای را به سرانجام برسانند. آن‌ها از یک سو می‌خواهند جامعه مالی را از سرنوشت شومی که در راه است مطلع سازند و از سوی دیگر به هویت کسی پی‌ببرند که مسئول مرگ پیش‌کسوتِ سابقِ کارگزار جوان بوده است.

دقت داستان در به کارگیری مفاهیم بورس و سرمایه گذاری باعث شده است که این فیلم به عنوان یکی از فیلمهای مدیریتی که دانشجویان رشته های مدیریت و ام بی ای باید آن را تماشا کنند، معرفی شود.

 

سکانس ابتدایی/ وال استریت پول هرگز نمی خوابد.

 

 

سکانسی از فیلم وال استریت "پول هرگز نمی خوابد".

 

در کشورهایی با اقتصاد مبتنی بر بازارهای آزاد، روش های بسیار متنوعی برای تأمین مالی وجود دارد از انواع تسهیلات و مشارکت های مستقیم و غیر مستقیم گرفته تا پیچیده ترین اعتباراتی که بسته به درجات مختلفی از نقد شوندگی، ثبات و انتقال پذیری تأمینات و وثایق، قابلیتی نزدیک به قابلیت پول را ایجاد می کنند.

یکی از مهم ترین روش های تأمین مالی در بازارهای مالی، تأمین از طریق انواع اوراق است. در یکی از مرسوم ترین روش ها که توسط بانک ها و مؤسسات مالی انجام می شود، طی یک فرایند مشخص، مطالبات خود را که قرار است به مرور دریافت کنند با مبلغی کمتر به فروش می رسانند و برای خود دارایی جدید ایجاد می کنند.

یکی دیگر از روش های تأمین مالی از طریق صندوق های سرمایه گذاری است که عموماً به صورت مشارکتی اقدام به انتخاب مسیرهای سرمایه گذاری می کنند که در این قسمت با آن آشنا شدیم.

به نظر می رسد که فرآیند و چرخه تأمین مالی بدون درگیر شدن با بانک و مؤسسات مالی، تکمیل نمی شود گاه ممکن است که نقش بانک در این فرآیند کم رنگ و تنها در حلقه های ابتدایی و انتهایی این چرخه باشد و گاه ممکن است که تمام فرآیند با بانک مرتبط و درگیر باشد. 

بانک ها به عنوان ساختارهای متعادل کننده جریان نقدینگی، همواره طی ساز و کارهایی مشخص، وجوه مازاد را به مطالبات آتی تبدیل می کنند.

 تلاش موازی بانک ها در جهت تجهیز و تخصیص منابع باعث شده است که کارکرد های تعدیل کننده بانک همواره مورد اعتماد کارشناسان قرار داشته باشد.

گوردن گکو بعداز آزاد شدن از زندان دوباره به سراغ وال استریت رفته اما این‌بار در قامت یک مشاور کارکشته برای دانشجویان ، او در این قسمت دیالوگ کلیدی خود یعنی «طمع خوب است» را به کتاب تبدیل میکند.

 دخترش وینی مدیر یک وب‌سایت خبری است و نامزدش جیک مور هم بعنوان کارگزار بورس در وال استریت مشغول بکار است.

جیک دلال بورس نیویورک است و اینطور به نظر می رسد که آینده ی موفقی در انتظار اوست. جیک با وینی گکو نامزد کرده وینی دختر گوردون است

وینی چندسالی است که همچنان با پدرش قهراست..

جیک در وال‌استریت برای شرکتی به نام کلر زابل کار می‌کند که توسط لوئیس زابل اداره می‌شود.

 

سکانسی از فیلم وال استریت "پول هرگز نمی خوابد".

 

سیستم های پیچیده مالی

در روش های ساده و عادی تأمین مالی، سرعت پیشرفت اقتصاد و کارایی واحد پولی، خطی و به همان میزان ریسک های مالی نیز کمتر و قابل پیش بینی تر است.

 در یک سیستم ساده مؤسسه مالی یا بانک اجازه دارد درصد مشخصی از منابع جذب شده را به صورت انواع وام و تسهیلات، سرمایه گذاری کند به عنوان مثال بانکی که یکصد واحد پولی منابع دارد می تواند ٨٠ واحد پولی سرمایه گذاری کرده و کسب سود کند.

اما در روش های جدیدتر، بانک ها و مؤسسات مالی اقدام به فروش مطالبات آتی می کنن به این صورت که وقتی ٨٠ واحد پولی از بانک خارج شده و قرار است در آینده به صورت تدریجی یا یکجا به بانک برگردد، بانک اقدام به فروش آن طلب با نرخی پایین تر است یعنی به جای اینکه سه سال صبر کند تا ٨٠ واحد برگردد این طلب را به مبلغ٧٥ واحد می فروشد و به جای اینکه سه سال دیگر صاحب٨٠ واحد شود همین امروز صاحب٧٥ واحد شده است و همین امروز نیز می تواند این٧٥ واحد را نیز به عنوان تسهیلات جدید پرداخت کند و باز مطالبات ناشی از آن را به فروش برساند. و از اینجاست که مفهوم حباب رفته رفته خودنمایی می کند.

لوئیس زابل، رئیس شرکتی که جیک در آن کار می کند، با مشکل وام های مسکنی روبه رو است که وام گیرندگان قادر به پرداخت اش نیستند. 

زابل همچنین به شدت از سوی برتون جیمز، رئیس شرکت رقیب، تحت فشار قرار دارد. این فشارها نهایتاً باعث می شود که زابل اقدام به خودکشی کند.

 جیک معتقد است که برتون عامل اصلی در خودکشی زابل بوده.

مرگ مرشد بزرگ و مورد علاقه جیک، به او این انگیزه را می‌دهد که به فکرانتقام  از برتون جیمز بیفتد.

 

 

سکانس سخنرانی گوردن گکو برای دانشجویان وال استریت "پول هرگز نمی خوابد".

 

مقدمه ای بر سرمایه ستیزی

سخنرانی گردون در این قسمت از فیلم نه فقط یک مقدمه از مانیفست سرمایه ستیزی محسوب می شود بلکه تیربارانی از کنایه های عمیق است که به سبک الیور استون، قلب وال استریت را نشانه رفته است.

مهم ترین انتقاد وارد بر نظام سرمایه سالار آمریکایی، همین حباب است که در ابتدای فیلم و در طول سخنرانی و نیز در پایان صحبت های خصوصی گوردون با نامزد دخترش، به آن اشاره می کند حبابی که نه فقط در وال استریت بلکه در تمام سیستم های سرمایه سالاری که به فساد مبتلا شده باشند، ظهور می کند.

 هر کجا که سیستم های مالی گسترده نظیر بانک وجود داشته باشد پس سیستم سرمایه سالاری نیز وجود دارد و هر کجا که سرمایه سالاری منجر به حباب شود قطعاً فساد زیادی وجود دارد.

وقتی بانک مطالباتش را تنزیل کرده و به فروش می رساند در واقع بخش کمی از سرمایه اش را فدای به کارگیری بخش بزرگ تری از همان سرمایه می کند اما اگر همان مبالغی که از فروش مطالبات به دست آورده را مجدداً وارد سرمایه گذاری های توأم با ریسک کند، یک خطای وحشتناک مرتکب شده و آن خطا تعمیم ریسک به کل سطوح سرمایه های درگیر است که ضریب ریسک را تصاعدی بالا می برد به خصوص وقتی آن سرمایه ثانویه را نیز درگیر صدور اوراق می کنند و باعث در هم تنیده شدن جریان سرمایه گذاری می شوند و در این حالت عدم بازپرداخت هر مرحله تسهیلات به جای اینکه فقط دو طرف را درگیر کند(بانک و مشتری) ده ها و شاید صدها طرف مستقل را درگیر می کند( بانک ، مشتری، کسانی که اوراق خریده اند و کسانی از وصول مطالبات تسهیلات دریافت کرده اند و کسانی که مجدد اوراق خریده اند و...) به این ترتیب هر چقدر در به کارگیری پویای سرمایه بیشتر افراط شود، شکنندگی سیستم نیز دربرابر خطرات موجود بیشتر می شود.

اما مشکل اصلی که در سخنرانی گوردون نیز مورد اشاره قرار می گیرد، بی عدالتی موجود است که به سرمایه داران اجازه می دهد ریسک های مالی را با پول و سرمایه دیگران انجام دهند که اگر موفقیتی در کار بود سهم آنها بیشتر شود و اگر شکستی واقع شد، تمام ضرر و زیانش متوجه سپرده گذاران و خرده سرمایه داران شود. 

هر کجا مشاهده کردید که دیگری اشتباه می کند و شما تاوانش را می پردازید، به وجود فساد در سیستم سرمایه داری شک نکنید.

 

 

_گوردن:پول واسه توچیه جیک؟عاشق اشی؟

_جیک:من هرگز به پول مثل یه زن نگاه نکردم.

_گوردن:پول همیشه درکنارتوئه حتی شب هاوبه تو نگاه می کنه البته با چشمای باز.

اون کثافتیه که هیچ وقت نمی خوابه خیلی حسوده ،اگرشش دانگ حواست بهش نباشه بیدارمیشی و می بینی که برای همیشه ترکت کرده!

 

گوردون گکو به دانشجویان:

کارهمتون ساختس شما متعلق به نسل جاسوس ها هستید.

بدون درآمد،بدون شغل وبدون دارایی. شما برای آینده کار زیاد خواهید داشت!!!

 

سکانسی از فیلم وال استریت "پول هرگزنمی خوابد".

 

اصل حباب

سود آوری و زیان دهی در هر صنعتی دارای یک بازه نرمال است که اگر از این بازه خارج شود، رفتار سرمایه گذاران و ذینفعان به شدت تغییر می کند. 

وقتی سودآوری در بخش مسکن بیش از حد متعارف باشد، سرمایه های زیادی به این بخش وارد می شود در حالی که این صنعت در یک دوره زمانی ظرفیت تولید و ایجاد واحدهای مشخص و محدودی دارد و از اینجا حباب شکل می گیرد و حالت دیگر نیز زمانی رخ می دهد که زیان دهی در یک صنعت بیش از حد متعارف باشد که نتیجه اش فرار سراسیمه سرمایه گذاران و ذینفعان است که خیلی سریع منجر به ورشکستگی آن صنعت می شود در حالی که ممکن است هنوز ظرفیت های سودآوری در آن صنعت به طور بالقوه وجود داشته باشد که در این حالت به اصطلاح حباب متلاشی می شود و امکان تصاحب صنایع به سادگی مهیا می شود به عبارتی در فاز نخست که حباب شکل می گیرد پول و سرمایه به غارت می رود و در فاز دوم که حباب متلاشی می شود امکانات صنعتی و تجاری به تاراج می رود.

شایا لابوف در «وال استریت: پول هرگز نمی‌خوابد» نقش یک چهره تازه‌کار وال استریت را دارد. او در همان حال که می‌کوشد از مادرش با بازی سوزان ساراندون که دلال معملات ملکی حمایت کند، با قدرت‌های پنهان سرمایه‌گذار در انرژی سبز هم مبارزه می‌کند. او همچنین باید با گکو که پدر نامزدش است کنار بیاید. 

مرگ مرشد بزرگ و مورد علاقه جیک، به او این انگیزه را می‌دهد که از برتون جیمز انتقام بگیرد و ناگهان همه چیز یک جا جمع می‌شود؛ اینکه چگونه به جیمز صدمه بزند، به گکو نزدیک شود، وجهه‌اش را نزد وینی حفظ کند، عزت‌نفس خود را بالا ببرد و شاید هم پول خوبی در این میان به جیب بزند!

وینی دختر گکو  هنوز پدرش را برای مرگ برادرش سرزنش می‌کند و به صنعتی که پدرش در آن مشغول است بدبین است و حالا جیک هم به همان شکل درآمده.

 

 

 

سکانسی از فیلم وال استریت "پول هرگز نمی خوابد".

 

تلاش بی پایان

در تمام صنایع هیچ موضوعی مهم تر از جذب سرمایه و سودآوری وجود ندارد این در حالیست که مقدار کل سرمایه و همچنین ظرفیت سودآوری در هر صنعت، محدود است و نمی تواند تا بی نهایت ادامه داشته باشد و تنها چیزی که تا بی نهایت ادامه دارد همین تلاش است تلاش برای جذب سرمایه و سودآوری.

در سیستم های سرمایه گذاری پویا و چند وجهی که هر واحد از پول در چندین سطح مختلف درگیر است اهمیت سودآوری بیشتر هم می شود چرا که بانک ها و مؤسسات مالی برای جلوگیری از ورشکستگی احتمالی، فرصت های سودآوری، همه صنایع را با دقت رصد می کنند و برای به دست آوردن این فرصت ها وارد رقابت های سنگین می شوند که گاهی هزینه رقابت از سود حاصله بیشتر می شود تا روند سودآوری با تنش بیشتری مواجه شود و صنایع قدم دیگری به سمت سقوط و ورشکستگی بردارند. البته اینگونه بحران ها در ابتدا با ورشکستگی یک یا چند مجموعه آغاز می شود ولی با سرعت زیادی در کل اقتصاد جاری شده و باعث می شود بنگاه ها و مؤسسات گوناگون یکی پس از دیگری درست مثل دومینو ورشکست شوند.

گوردن گکو پس از آزادی فقط به فکر انتقام‌گیری است.حال با نامزد دخترش که یک جوان با استعداد به نام جیک (شیا لبوف) است، نقشه‌ای طراحی می‌کنند تا از این راه بتوانند به بازار مالی راه پیدا کنند تا گوردون بتواند از این شیوه با کسانی که او را به زندان انداخته‌اند تسویه حساب کند.

جیک معتقد است که برتون عامل اصلی در خودکشی زابل بوده. او به همین دلیل تصمیم می گیرد از برتون انتقام بگیرد.

گوردون نیز که خرده حساب های قدیمی ای با برتون دارد به جیک پیشنهاد می کند که حاضر است به وی کمک کند تا برتون را به سزای اعمال خود برساند.

 

 

سکانسی از فیلم وال استریت "پول هرگز نمی خوابد".

 

نتیجه فساد جز ورشکستگی نیست

وقتی بنگاه های مالی یکی پس از دیگری ورشکست می شوند و بلافاصله تمام صنایع بزرگ و کوچک دچار شوک می شوند؛ تازه مجلس سنا می پرسد که پول کجا رفته؟

پاسخ این است که از اول هم پولی وجود نداشته و امور جاری مرتبط با تأمین های پویای مالی، همه با اعتبار لایه های متزلزل سرمایه صورت می گرفته که کوچکترین خللی در روند گردش سرمایه ، منجر به سونامی ورشکستگی های کلان می شود به طور ساده باید گفت که پول و سیستم مالی و اعتباری نیز دارای ظرفیت های مشخصی است که در ویژگی های حقیقی بازار و اقتصاد معنا پیدا می کند و چنانچه بیش از ظرفیت به کار گرفته شود نتیجه ای جز ویرانی نخواهد داشت. 

در سیستم های پویا فساد خیلی سریع نمایان می شود و آثار وخیم آن برای همه خیلی زود روشن می شود اما در اقتصادهای بیمار معمولاً فساد هرگز منجر به ورشکستگی نمی شود چرا که همه چیز بر اساس همین فساد پیش می رود و ویرانی های ناشی از آن تمام اقشار جامعه را درگیر می کند و قربانیان این فساد در حالی که صبح تا شب با این ویرانی ها درگیر هستند هرگز متوجه نمی شوند که ریشه مشکل کجاست چون اجازه ندارند ببینند بشنوند و بپرسند. وقتی رأس یک مجموعه انسانی با فساد اداره شود چرا باید انتظار نتیجه ای جز ویرانی را داشت؟

مایکل داگلاس در یک نقش سمبلیک ظاهر شده و این جالب است که ببینیم گوردون گکو چگونه تغییر می‌کند؛ زیرک و روان، کسی که همواره برگ برنده را در دست دارد، پیرمردی عاقل و با احساسات تندوتیز که در مقابل بی‌محلی‌های دخترش قرارمی‌گیرد.

 دختر گکو، هنوز پدرش را برای مرگ برادرش سرزنش می‌کند و به صنعتی که پدرش در آن مشغول است بدبین است.

گوردون هیچ تغییری را در اجتماع اطرافش مشاهده نکرده و اوضاع بر روال سابق است؛ یعنی دزدان تا می‌توانند به چپاول سیستم اقتصادی پرداخته و همچنان قدرتمند هستند، در حالی که مردان حاضر در کنگره ادعا دارند با سیاست‌های خود، به تنظیم سیستم اقتصادی کمک کرده‌اند. 

 

ارتباط های عاطفی مثل حباب و به مانندگل های لاله شکننده اند.

 

 سکانسی از وال استریت "پول هرگز نمی خوابد".

 

 

عرصه های نو

سرمایه گذاران برای افزایش سودآوری و کسب منفعت بیشتر، همواره به دنبال عرصه های نو برای سرمایه گذاری هستند و در ابتدای قرن جدید هیچ عرصه ای مانند صنعت انرژی، برای سرمایه داران جذاب نبوده است و این جذابیت منحصر به کشورهای پیشرفته نشده است و در همین خاور میانه ما شاهد تلاش های بی وقفه دولت ها برای دستیابی به تکنولوژی مورد نیاز در صنعت انرژی بوده ایم تلاش هایی که هرگز بدون آمیخته شدن با چالش های سیاسی به پیش نرفته است.

 از اهمیت این صنعت همین بس که برترین برند دنیا یعنی اپل که پیشتاز بازار تکنولوژی محسوب می شود،میلیون ها دلار هزینه کرده و چندین هکتار زمین گران قیمت در کالیفورنیا را خریداری کرده و به طور محرمانه ای روی انرژی خورشید تحقیق می کند.بدون تردید اپل شرکتی نیست که دچار توهم شود و در این سرمایه گذاری جانب احتیاط  را رعایت نکرده باشد.

 تأکید قهرمان جوان فیلم بر صنعت انرژی در واقع بیان دیدگاه کارگردان از آینده این صنعت است. اهمیت این صنعت فعلاً از چند زاویه بیشتر برای ما مشخص نیست که شامل موضوعاتی نظیر پایان سوخت های فسیلی، نیاز به انرژی های پاک، چالش های زیست محیطی و افزایش تصاعدی نیاز صنایع به انرژی و حاشیه سود بالای این صنعت می شود با این وجود نباید تصور کرد که ما همه ابعاد بازار صنعت انرژی را می دانیم و باید منتظر باشیم تا به زودی ابعاد دیگری از اهمیت صنعت انرژی آشکار شود.

 

 سکانسی از وال استریت "پول هرگز نمی خوابد".

 

بازی فریب

مشخص نیست از ابتدای تأسیس و تشکیل بازارهای مالی، هدف تأمین مالی صنایع بوده یا فریب و اغوای خرده سرمایه داران اما به خوبی مشخص است که بازی در حال انجام به اسم بازارهای مالی در همه دنیا مملو از فریب و اغواگری است. 

آنچه شاهدش بودیم فقط تحقیق و توسعه در جهت گردش بهینه سرمایه نبوده است بلکه بازی های فریبنده ای را شاهدیم که توسط دست هایی پنهان و آلوده اداره می شود دست هایی که نه هرگز رو می شود و نه می بازد بلکه فقط رنگ عوض کرده و بازی به بازی ماهر تر و فریبنده تر از قبل ظاهر می شود.

گوردون برای حضور مجدد  در بازارهای مالی اقدام به همکاری با جیک کرده و موفق می شود با جلب اعتماد دخترش ، مبلغ یکصد میلیون  دلار پول کثیف متعلق به حساب بانکی در سوئیس را که ده سال پیش به نام دخترش افتتاح کرده بود را از چنگ آنها خارج کرده و در بورس لندن سرمایه گذاری کند. 

او با راه انداختن بازی غیر قانونی شایعات مالی و ورشکسته کردن شرکت های با سوددهی بالا اقدام به اختلال در بازار کرده و پس از آن نسبت به خرید سهام همان شرکت ها با قیمتی بسیار نازل و انباشت ثروت نامشروع شرکت می کند. 

از طرفی هم جیک که وعده کمک مالی به یک شرکت پژوهشی در زمینه کشف انرژی های نو دوستدار محیط زیست کرده بر اثر نوسانات بازار دارائی اش را از دست می دهد و از طرفی نیز درخواست کمک او از پدر زن راهی به جایی نمی برد.

 اوضاع نابسامان جیک جوان با خبر بارداری همسرش دگرگون می شود. . دو مولفهای کلیدی این قسمت عشق و ثروت است. عشق و ثروتی که یک دوراهی را پیش روی گوردون بعد از پیدا کردن وینی قرار می‌دهد؛ بازگشت به دوران جاه‌طلبی در وال‌استریت یا ماندن در کنار دخترش.

 

 

سکانس پایانی وال استریت "پول هرگز نمی خوابد".

 

در این فیلم نکات زیادی وجود دارد که باید در مورد آنها بیشتر فکر کنیم از جمله همین نام مجموعه چرچیل-شوراتز که نشان از کنایه ای مبهم توسط کارگردان دارد. چرچیل که سیاستمداری افراطی در بریتانیا بود و هم عصر او سناتوری به نام شوارتز در سنای آمریکا مشغول به کار بود که نقش مهمی در به کارگیری سیاهپوستان در ارتش آمریکا در جریان جنگ جهانی دوم داشت و نقش چرچیل نیز در همان دوران واضح است.

اشاره گذرای الیور استون به سوئیس بسیار زیرکانه است. گوردون برای پولشویی به بانک های سوئیس متوسل می شود کشوری که در تمامی دعاوی بین المللی نقش میانجی را دارد در حالی که نقش اجرایی رسمی چندانی را در امور بین الملل نمی پذیرد با این وجود مقر بسیاری از نهادهای معتبر در سوئیس است نهادهایی مثل فیفا، صلیب سرخ، سوئیفت و... باورش دشوار است اما واقعیت این است که سوئیس یکی از دموکراتیک ترین کشورهاست که بانک های آن از پول دیکتاتورها لبریز است و خیلی منطقی است که هر دیکتاتوری روزی سرنگون شود و پول های فراوانش در بانک های سوئیس قابل ردیابی نیست امروزه همه می دانند که افرادی مانند حسنی مبارک، صدام حسین، ژنرال پینوشه، بن علی ، سرهنگ قذافی و... در بانک های سوئیس حساب دارند اما چه کسی می تواند اثبات کند؟ و سرنوشت این پول ها چه می شود؟

این موضوع نشان می دهد که هر بازار بزرگ مالی یک سر ناپیدا دارد در حالی که در کف بازار عده ای به خاطر یک مشت دلار، به پیچیده ترین بازی ها متوسل می شوند؛ در آن سر ناپیدای بازار عده ای تمام هستی خرده سرمایه داران را ناباورانه تصاحب می کنند بی آنکه هیچ مسئولیتی متوجه آنها باشد و الیور استون در این فیلم از فیلم وال استریت١٩٨٧ بسیار قوی تر حقایقی از این جنس را به نمایش گذاشت.

 

 

منبع: کانال تلگرامی کافه هنر