{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

پنج مادربزرگ دوست داشتنی انیمیشن‌ها!

پنج مادربزرگ دوست داشتنی انیمیشن‌ها!
کدخبر : 16309

همه پدربزرگ و مادربزرگ دارند (یا داشته‌اند). برخی از مردم آنقدر خوش‌شانس نیستند که فرصت شناختن آن‌ها را داشته باشند. دیگران هنوز این فرصت را دارند که در دریای عشق آن‌ها غرق شوند، اما حس پدربزرگ و مادربزرگ داشتن یک واقعیت جهانی از تجربه‌ی مشترک بشری است.

انیمیشن به ما این امکان را می‌دهد تا واقعیت‌های غلو شده‌ای را که توسط تیمی از هنرمندان به شکل شیرینی تصویر شده‌اند، تجربه کنیم. گاهی اوقات آن‌ها بسیار شبیه واقعیت‌های دنیای ما هستند، در حالی که بعضی دیگر فقط در محدوده‌ی نامتناهی تخیل وجود دارند. خواه بیان یک داستان ساده در مورد بزرگ شدن و تبدیل شدن به بخشی از دنیای بزرگتر اطراف ما باشد، یا داستانی حماسی از خوبی در مقابل شر، انیمیشن همیشه بهترین گزینه است برای اینکه تجربه‌های انسانی را به روش‌ها و اشکال جدید منعکس کند.

نویسندگان و هنرمندان پدربزرگ و مادربزرگ را به شیوه های بی‌شماری به تصویر می‌کشند. در این مطلب بهترین پدر/ مادربزرگ‌ها را نام بردیم. آن‌ها یا به دلیل ارزش سرگرمی، عملکرد داستان، یا اینکه چقدر به واقعیت نزدیک دیده می‌شوند، در این لیست قرار گرفته‌اند. رتبه‌بندی آن‌ها بر اساس اهمیتشان در داستان‌ها، تفسیرهای هنرمندانه، و نسخه‌ی ایده‌آلی از آنچه بسیاری از ما دوست داریم باشند، تعیین شده است.

ماما کوکو در انیمیشن کوکو (Coco)

کوکو

ابولیتا از «کوکو» پیکسار یکی از بهترین‌های این فهرست است، اگرچه او نمونه‌ی دیگری از یک مادربزرگ محافظه‌کار است که کاملا قدر نوه‌اش را نمی‌دانست. در حالی که او لزوما او را از خود دور نمی‌کند، اما او را از دنبال کردن چیزهایی که دوست دارد منصرف می‌کند. او شخصیت فوق‌العاده‌ای است، اما ماما کوکو به دلیل توجه انیماتورها به جزئیات مانند چروک‌های صورت و نقش او در زندگی شخصیت‌های اصلی بهترین است.

ماما کوکو مادربزرگ میگل و بسیار پیر است. او کار زیادی نمی‌کند و بسیار کم حرف است و حافظه‌اش خوب نیست، اما عشق او به خانواده‌اش آشکار است. واضح است که او عمر زیادی داشته و لبخند زیادی زده است. اگر او قادر بود داستان‌های زندگی خود را برای شما تعریف کند، می‌دانید که آن‌ها حتمن جذاب خواهند بود و درسی که می‌توانستید از آن‌ها بگیرید بی‌اندازه بود. همچنین، نامه‌هایی که او از دوران جوانی‌اش ذخیره کرد، ثابت کرد که ارنستو دلا کروز آهنگ‌های معروف او را از پدرش دزدیده است. بنابراین، اگرچه او ممکن است فعال‌ترین شخصیت طرح داستان نباشد، اما در نهایت به نجات خاطره‌ی پدرش کمک می‌کند.

 پدربزرگ و مادربزرگ پا کوچولو در انیمیشن سرزمین ماقبل تاریخ (The Land Before Time)

سرزمین

انیمیشن «سرزمین ماقبل تاریخ» اثر دان بلوث یک شاهکار تاریک و ویرانگر با پیامی قوی از امید است که کاملا در پدربزرگ و مادربزرگ شخصیت اصلی یعنی پا کوچولو، تجسم یافته است. ما برونتوسوروس‌های مغرور را که نوه‌ی جدیدشان را تحسین می‌کنند، زیاد نمی‌بینیم، اما راوی هر آنچه را که باید درباره‌ی آن‌ها بدانیم به ما می‌گوید. او می‌گوید: «از گله‌اش فقط مادر، مادربزرگ و پدربزرگش باقی مانده بود، آن‌ها را با دیدن، بو و عشقشان می‌شناخت.»

در حالی که نوزاد خسته در پشت گردن بلند مادرش چرت می‌زند، پدربزرگ و مادربزرگش از عشق می‌درخشند. البته زمانی که نبرد با یک تی رکس جان مادر پا کوچولو را می‌گیرد و یک زلزله کودک را از پدربزرگ و مادربزرگش جدا می‌کند و ماجراجویی بزرگ پیش رو را رقم می‌زند، این کار باعث می‌شود که امید تماشاگران از بین برود. سپس دوباره، زمانی که آن‌ها در نهایت در دره‌ی بزرگ متحد می‌شوند، به بخش دلگرم کننده‌ی داستان بازمیگردیم.

 مادربزرگ پاگورو در لوکا (Luca)

لوکا

 

گاهی وقتی انسان پیر می‌شود، دیدگاه جدیدی نسبت به جوانی پیدا می‌کند. در حالی که والدین می‌توانند به قدری به حفظ امنیت فرزندشان بپردازند که متوجه مشکل واقعی در زندگی فرزندشان نشوند، مهارت پدربزرگ و مادربزرگ برای مشاهده و تجربه‌ی زندگی می‌تواند بینش‌های عمیقی را ارائه دهد. مادربزرگ پاگورو در فیلم «لوکا» پیکسار چنین است.

در اوایل فیلم، لوکا نگاهی اجمالی به چیزی می‌اندازد که سوار بر قایق روی سطح آب است. او از این موضوع متحیر شده است، تقریبا آماده است که خودش از آب بیرون رود و به دنیای ترسناک زمین قدم بگذارد. اگرچه او این کار را نمی‌کند، اما این تجربه به وضوح اثری از خود بر جای گذاشته است. او به خانه برمی‌گردد و نزد والدینی که کمی بیش از حد مشغول هستند تا متوجه شوند که چیزی در سر پسرشان سنگینی می‌کند. با این حال، مادربزرگ او بلافاصله آن را متوجه می‌شود و از او در مورد آن می‌پرسد.

یک حادثه‌ی مشابه بعدا اتفاق می‌افتد، زمانی که او واقعا به زمین قدم می‌گذارد و «تغییر» ایجاد می‌کند. او با احساس گناه بر روی شانه‌هایش به خانه برمی‌گردد و از اینکه والدینش اجازه ندهد او دوباره به جایی که دوست دارد برود، ناامید است. دوباره، مادربزرگش متوجه می‌شود که چیزی رخ داده است و توضیح می‌دهد که لوکا دیر به خانه آمده است، زیرا از او خواسته بود تا کاری را برای او انجام دهد و او را از سوالات والدینش در مورد اینکه کجا بوده نجات می‌دهد. او تجربه‌ی زندگی آزاد را دارد و احتمالا پر از داستان‌های عالی است، اما این روشی است که او به نوه‌اش نگاه می‌کند و باعث می‌شود شانس حضور در این لیست را داشته باشد.

مادربزرگ فا در مولان (Mulan)

مولان

 

در مورد «مولان» دیزنی، مشکل قهرمان این نیست که والدینش نمی‌توانند تشخیص دهند که چه چیزی او را آزار می‌دهد، یا به درستی تشخیص دهند که چه چیزی در ذهن اوست، بلکه این است که آن‌ها تنها در قید و بند سنت مانده‌اند. آن‌ها به وضوح می‌توانند ببینند که مولان آنگونه که آن‌ها می‌خواهند نیست، اما به جای اینکه سعی کنند او را مجبور به کاری کنند، معتقدند که مولان در نهایت می‌بیند که روش‌های قدیمی بهترین هستند.

مادربزرگش از جهاتی اینگونه است اما خودش نیز به نوعی سرکش است. در حالی که مادر مولان سعی می‌کند مطمئن شود که دخترش مانند یک عروس مناسب به نظر می‌رسد و رفتار می‌کند، مادربزرگ فا بیشتر نگران انتخاب نامتعارف ارائه یک جیرجیرک به نوه‌اش برای خوش شانسی است. البته، جیرجیرک در ملاقات وحشتناکی که مولان با خاستگار دارد، نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند. از آنجایی که به نظر می‌رسد هیچ کس فکر نمی‌کند مولان برای همسری مناسب است، زمانی که تصمیم می‌گیرد فرار کند و در جنگ جایگزین پدرش شود، مادربزرگ مانعش نمی‌شود.

همچنین، وقتی مولان راهی جنگ می‌شود، این مادربزرگ فا است که تضمین می‌کند که او اتفاقی برایش نمی‌افتد. او به جای مانع تراشیدن برای نوه‌اش یا سوگواری برای او، به اجدادشان دعا می‌کند که به موشو اجازه دهند به مولان کمک کند.

مادربزرگ آدامز در انیمیشن خانواده‌ی آدامز (The Addams Family)

برخلاف مادربزرگ که در دیگر اقتباس‌های خانواده‌ی عجیب چارلز آدامز ظاهر شده است، مادر گومز به طور دائم با خانواده زندگی نمی‌کند. او می‌آید تا به مورتیسیا، عروسش، در تدارک یک مهمانی کمک کند. معلوم می‌شود که گومز از او خواسته کمک کند و مورتیسیا از این موضوع راضی نیست. او همچنین می‌خواهد در زمان شورش به نوه‌اش چهارشنبه کمک کند، اما باید عقب‌نشینی کند و به مورتیسیا اجازه دهد تا خودش از عهده‌ی آن برآید.

این مادربزرگ اجازه نمی‌دهد سن یا شرایط جسمانی او را از انجام کارهایی که دوست دارد منع کند. او به سرعت حرکت می‌کند، تئاتری صحبت می‌کند (همانطور که از صداپیشه‌اش، بت میدلر انتظار می‌رود)، و به نظر نمی‌رسد که علاقه‌ای به آرام یک گوشه نشستن داشته باشد. او مملو از داستان‌های احمقانه در مورد فریب مردم برای گرفتن پول و ماجراجویی‌های خطرناک است.

می‌توان تصور کرد که درگیری با او پایان بسیار بدی خواهد داشت. به عنوان مثال، در همان ابتدای فیلم، او با برخی از روستاییان عصبانی مبارزه می‌کند تا به فستر زمان کافی برای کمک به نجات گومز بدهد. همچنین، او چیزی برای لورچ دارد که بسیار جالب است. او دوست خوبی برای معاشرت با گرتی و فیل، پدربزرگ‌ و مادربزرگ‌ «باحال» آرنولد است.

 

فیلم خارجی

 

 

 

 

ارسال نظر:

  • پربازدیدترین ها
  • پربحث ترین ها