پنج شخصیت زن انتقامجو در سینمای ایران
سینمای ایران شخصیتهای زن بسیار قدرتمندی دارد که قطعاً آنها را میشناسید.
فیلمهای سینمایی بسیاری با محوریت زنان و مادران در طول این سالها ساخته و در سینماها اکران شدهاند اما نگاه کلیشهای تا چه اندازه باعث شده نقش واقعی زن در آثار سینمایی به درستی روایت نشود؟
بعضی فیلمها هستند که پس از اینکه یکبار آنها را ببینید، از ذهنتان بیرون میرود و فراموش میشوند. اما در عصر تکنولوژی هر فیلمی که در رابطه با زنان باشد پتانسیل بالایی را برای تثبیت شدن در ذهن هر انسانی دارد. سینمای ایران هم شخصیتهای زن بسیار قدرتمندی دارد که قطعاً آنها را میشناسید. همراه ما باشید تا به پنج نمونه از بهترین آنها بپردازیم
رعنا آزادیور / زخم کاری
سمیرا در سریال «زخم کاری» مطابقتی علنی و بیواسطه با کاراکتر لیدی مکبثِ شکسپیر دارد. لیدی مکبث بر طبق کهنالگوها در طبقهبندی زنِ جنگجو و البته در بالِ منفی این کهنالگو قرار میگیرد و اصلیترین ویژگی این کاراکتر جاهطلبی بیمارگونه اوست که کاراکترش را به بیرحمی، خونخواری و خشونت سوق میدهد و تصویر بینقصی از شیطان است که روی زمین آمده، به جلد مالک (جواد عزتی) میرود و او را به هر سمت و سویی که بخواهد میکشاند، دستش را به خون میآلاید و مقدمات نگونبختی او را فراهم میآورد.
مژده شمسایی / سگ کشی
یک نویسندهٔ فارسیزبان به نامِ گلرخ کمالی، که سالِ گذشته شوهرش را به حالِ قهر و به گمانِ رابطهای میان او و منشیِ شرکتش ترک کرده بوده، با پایان جنگ به تهران برمیگردد و شوهرش را میبیند که ورشکسته شده و در حالِ رفتن به زندان است و در جبران بدگمانیِ بیجایش، به نجاتِ شوهرش میشتابد و در این کار تا جایی پیش میرود که دیگر راهِ بازگشت ندارد و میفهمد که در جنگی وارد شده که دیگر نباید شکست بخورد. او همه را تاب میآورد، از تحقیر و توهین تا آزار و تجاوز؛ و سرانجام شوهرش را آزاد میکند و ...
جمیله شیخی / پدرسالار
داستان مجموعه دربارهٔ پدر میانسالی به نام «اسدالله» است. اسداللهخان پدری مهربان، خانوادهدوست، دلسوز و در عین حال سختگیر و پرصلابت است. به باور او همهٔ پسرانش پس از ازدواج میبایست در خانهٔ بسیار بزرگ او زندگی کنند و ناصر که با دخترعموی خود «آذر» وصلت کرده به ناچار باید همانند دو برادر بزرگتر خود در خانهٔ پدری زندگی کند. اما همسرش آذر که شاغل است و استقلالطلب و لجباز، زندگی در خانهٔ پدرشوهر را منطقی نمیداند و به شدت پای این خواستهاش میایستد و از طرف دیگر اسداللهخان نیز موافقت با آذر را نوعی شکست و ضعف تعبیر نموده و اختلافنظرها به تدریج بالا میگیرد تا جایی که «مولود» (خواهرزن اسدالله) که دشمنی دیرینهای با او دارد فرصت را غنیمت میشمرد و برای انتقام از اسداللهخان دست به کار میشود. مولود برای اجرای نقشههای خود از وجود دخترش «زهره» (که عروس اسداللهخان است) استفاده میکند.
لیلا حاتمی/ حکم
«حکم که صادر شد، باید اجرا بشه، اگه بترسی، تأخیر کنی، یا جا بزنی، حکم خودت صادر میشه …». ماهیت پول خرید و فروش است. آنهایی که میان پول و معامله زندگی میکنند ، عاقبت به صدور حکم یکدیگر میرسند. رضا معروفی خود صاحب حکم است، اما آن را اجرا هم میکند. او سهند را امان میدهد، به خانه میآورد و برای گرفتاریاش چارهای مییابد. محسن (پولاد کیمیایی) و فروزنده (لیلا حاتمی) هر دو جوانند و عاشق؛ محسن اما خون و اسلحه و پول را انتخاب میکند. حتی در مقابل فروزنده حکم صادر میشود.
نگار جواهریان / خاتون
شیرزاد ملک یکی از افسران عالیرتبه نیروی نظامی که یکی دل نه صد دل، دلباخته همسر خود خاتون بختیاری است. خاتون دختری بلند پرواز و روشنفکر است که در ابتدا به خاطر نجات جان پدرش حاضر به انجام معاملهای با شیرزاد ملک میشود، جان پدر در مقابل بله دادن به درخواست ازدواج او وآن معامله بدون شک موقعیت ملک را به خطر میانداخت اما به داشتن دختر زیبای بختیاری میارزید، جواب مثبت خاتون حکم اعدام پدر را به تبعید تبدیل کرد و این باعث شد که خاتون جانی تازه بگیرد و دلاوریهایش را در مقابل ظلم و استبداد به نمایش بکشد.