اگر احساس ناامیدی دارید ، این چهار فیلم را تماشا کنید
«ناامیدی» حسی است که همهی آدمها در جایی از زندگی خود با آ« رو به رو میشوند و مقابله با آن اغلب آسان نیست. در چنین مواقعی بهتر است سریعا به دنبال راهی برای تغییر حال و احوال خود بگردید.
داشتن امید برای ادامه زندگی از مهمترین نیازهای بشری است. در شرایط سخت و نفسگیر این امید نقشی تعیین کننده در سرنوشت انسانها پیدا میکند، تا جایی که داشتن یا نداشتن آن میتواند به ادامه حیات یا نابودی یک انسان منجر شود...
از همان سالهای ابتدایی اختراع سینما فیلمهای امید بخش همیشه یکی از محبوبترین موضوعات فیلمسازی بودهاند که اتفاقا در بسیاری از مواقع فیلمهای مهم و ماندگاری از دل این علاقه بیرون آمده است.
فیلمهایی که توانسته هم مخاطب عام را تحت تاثیر قرار دهد و هم مخاطب خاص را. هر چند در دل بسیاری از فیلمهای سینمایی ساخته شده در جهان، امید به عنوان یک موضوع پنهان و درونی در فیلم حضور دارد اما در بعضی فیلمها سرنوشت قهرمان فیلم و کل داستان به داشتن یا نداشتن امید در او برمیگردد.
«فرانسیسها»
«فرانسیس ها» فیلمی کمدی-درام محصول سال ۲۰۱۳ به کارگردانی نوآ بامباک و با بازی گرتا گرویگ، داستان برشی از زندگی دختری سرزنده و شاداب و اهل نیویورک که به سبک کاناپهگردی (نوعی سبک زندگی که شخص در آن هرشب را خانهی یکی از دوستان یا اقامتگاه ها سر میکند) روزگار میگذارد و تلاش میکند تا جایگاه و فلسفهی وجودی خود را در جهانی که پیوسته در حال تغییر است پیدا کند. بامباک فیلمنامهی اثر را با کمک گرویگ که نقش اول فیلم نیز هست بازنویسی کرد و نتیجهی همفکری همکاری این دو تبدیل به یک تجربهی سینمایی بسیار قابل اعتماد و پر از رنج و امید شد که هم خندهدار بود و هم غمانگیز و دردناک.
وقتی که بهترین دوست و هم اتاقی فرانسیس (گرتا گرویگ) عاشق میشود و ازدواج میکند، او باید با این موقعیت ترسناک و روند رنجآور و وحشتناک دور شدن از تنها شخص مورد علاقهاش در جهان کنار بیاید آنهم تماما در زمانی که هویتش به عنوان یک رقصنده و زندگی عاشقانهاش در مسیر مشابهی مورد چالش قرار میگیرند. «فرانسیس ها» دربارهی استوار و پایدار ماندن در دنیایی بیثبات است و گرتا گرویگ شخصیت مثبت غیرواقعی قهرمان داستان ما را به شیوهای زیبا واستادانه زنده میکند تا نظارهگر نحوهی مواجههی او ناملایمتهای زندگی باشیم. فرانسیس به واسطهی روح سرکش خود از تنهایی بیزار است و پیوسته به زندگی مردم وارد و از آن خارج میشود اما در انتهای شب خودش است و خودش و باید به آرامی با شرایط جدیدیش و زندگی در حاشیهی زندگی اجتماعی خودش کنار بیاید و در نهایت آرامش را در درون خود و کاری که انجام میدهد پیدا کند. این یک فیلم بسیار تاثیرگذار است که اصلا نباید آن را از دست داد. اگر خود را گرفتار در تنگناهای زندگی میبینید، قطعا «فرانسیس ها» به شما کمک خواهد کرد که از آن خارج شوید و با روحیهای تازه قدم به میدان بگذارید.
شش قهرمان بزرگ (Big Hero 6)
خلاصهی داستان: نوجوانی به نام هیرو هامادا، اعجوبه دانش رباتیک برای اینکه ثابت کند که لیاقت ورود به دانشگاه را دارد، باید چیزی اختراع کند. او موفق میشود وسیلهای به نام «میکروبات» تولید کند. اما با آتش گرفتن دانشگاه بعد از شب ارائهی اختراع، او برادرش را در آتشسوزی از دست میدهد و …
دنیل.اف: «به شما نشان میدهد که خیلیها شبیه شما هستند و مثل شما احساس میکنند. به شما نشان میدهد که مردم همیشه شما را دوست خواهند داشت و از شما حمایت خواهند کرد و شما هرگز تنها نخواهید ماند.»
About Time (درباره زمان)
گاهی افراد به خاطر احساس این موضوع که روی زندگی خود کنترلی ندارند، دچار اضطراب و در نهایت احساس ناامیدی میشوند. آنها زمان را مقصر این احساس میدانند و برای همین به جای حرکت کردن و درست کردن اوضاع، در زمان غرق میشوند و به بهانه اینکه کنترلی روی زندگی خود ندارند و یا اینکه سرنوشت بر علیه آنهاست، بیکار مینشینند تا روزها بروند و بیایند. اما آنها اگر از همان ابتدا به سرنوشت ایمان بیاورند و سعی کنند به جای دشمنی خودشان را با آن هماهنگ کنند، بدون شک اوضاعشان دستخوش تحول خواهد شد.
این فیلم بحث همین درونمایه را پیش میکشد و سعی میکند به آدمها ثابت کند که سرنوشت دشمن ما نیست، بلکه رفیقی است که اگر با آن مدارا کنیم، آن هم با ما مدارا خواهد کرد و بیشتر چیزها را بر اساس رضایت ما رقم خواهد زد.
البته همانطور که این فیلم ما را به دوستی با سرنوشت دعوت میکند، خطر منفعل بودن را نیز گوشزد میکند؛ یعنی به همان اندازه که قبول سرنوشت مهم است، جنگیدن برای رسیدن به خواستهها نیز مهم است.
فیلم درباره زمان، به چالشهای سفر در زمان و تغییر رویدادهای از پیش تعیین شده میپردازد. این فیلم توسط ریچارد کرتیس کارگردانی شده و بازیگران نقشهای اول آن دامنل گلیسون و ریچل مکآدامز هستند.
افسونزده (Enchanted)
جیزل دختری است که در جنگل زندگی میکند و شاهزاده اندولیزیا جان او را نجات میدهد و عاشق او میشود؛ و قرار میشود آن دو با هم ازدواج کنند. اما نامادری شاهزاده که میداند او در صورت ازدواج کردن وارث تاجوتخت پادشاهی میشود، سعی در بههم زدن این ازدواج دارد.
لیدیا.ای: «این سرگرمی بیضرر باعث میشود از درون احساس گرما و شرر کنید، حتی در روزهای سردی که گرما و شرر بهنظر رویای خامی بیش نمیرسد.»