{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

پیشنهاد تماشای فیلم در نوروز؛ چهار شاهکار از سینمای روسیه

پیشنهاد تماشای فیلم در نوروز؛ چهار شاهکار از سینمای روسیه
کدخبر : 16836

عید نوروز فرصت خوبی برای تماشای فیلم‌های شاهکار از سراسر جهان است.

اگر شما هم این روزا در حال برنامه ریزی برای تعطیلات نوروزی خود هستید و میخواهید لیست مناسبی از فیلم‌ها برای تماشا در عید داشته باشید با سری مطالب ما «پیشنهاد تماشای فیلم در نوروز» همرا باشید.

روسیه یکی از پهناورترین، زیباترین و همزمان مرموزترین کشورهای جهان است که از زمان انقلاب اوایل قرن بیستم و سرنگونی تزارها، همه چیزش با سیاست عجین شده است. در کشوری که همه چیز سیاسی بود و سرویس های امنیتی و پروپاگاندایی بر همه چیز کنترل داشتند، سینما و ادبیات کار سختی برای خلاقیت داشته و عموماً در خدمت سیاست های دولت کمونیستی بودند. این رویه اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز همچنان پابرجاست، هر چند نه به شکل و گستردگی سابق. ادبیات روسیه یکی از غنی ترین و قوی ترین ادبیات های جهان است که برخی از ماندگارترین آثار تاریخ ادبیات را به خود اختصاص داده و سینمای این کشور نیز از این قاعده مستثنی نیست.

خدا بودن  سخت است

فیلم Hard to Be a God یا خدا بودن سخت است یک فیلم بسیار نادر و متفاوت است. در این فیلم شاهد سیاره ای دیگر هستیم که هنوز قرون وسطای خود را تجربه می کند در حالی که یکی از مردمان کره زمین در این تمدن به عنوان نفوذی زمینی ها زندگی می کند که یک کارشناس تاریخ است. دیدگاه این خارجی باعث تغییرات و آشوب هایی در این فضای جدید می شود. Hard to Be a God تلاشی شجاعانه و جسورانه است که تماشای آن برای بسیاری چالش برانگیز خواهد بود و برخی دیگر را به وجد خواهد آورد.

فیلم

 

فیلم «چرنوبیل. پرتگاه» ساخته دانیلا کوزولوفسکی

دانیلا کوزلوفسکی که تماشاگران جهان او را از بازی در سریال پرمخاطب «وایکینگ‌ها» می‌شناسند استعداد کارگردانی خود را از نمایش یکی از بدترین مصیبت‌های قرن بیستم، با ساخت این فیلم به نمایش گذاشته است. پس از موفقیت مینی سریال اچ‌بی‌او با عنوان «چرنوبیل» در سال ۲۰۱۹، نمایش این فیلم در روسیه با اقبال روبه رو شد. کوزلوفسکی که بازیگر فیلم هم هست و الکساندر رودنیانسکی تهیه‌کننده همه تلاششان را کرده‌اند تا این فیلم را از فیلم‌های قبلی آمریکا و روسی متمایز کنند و آن را از نظر ژانر و صحنه‌ها کاملاً متفاوت بسازند. «چرنوبیل: پرتگاه» که با بودجه بالا ساخته شد فیلمی اکشن و قهرمانانه است که حول محور سه قهرمان اصلی داستان می چرخت: یک آتش‌نشان، یک مهندس و یک غواص. این فیلم که قرار بود سال ۲۰۲۰ روی پرده برود اما کرونا نمایش آن را تا سال ۲۰۲۱ به تعویق انداخت، در مجموع ۶.۵ میلیون دلار فروش کرد.

tdgl

 

کشتی روسی – Russian Ark (الکساندر سوکوروف، ۲۰۰۲)

الکساندر سوکوروف با دنبال نمودن پیشگامانی مانند ورتوف یا آیزنشتاین، فرم و ساختار را در سینما آزمایش می کند. “کشتی روسی” یک اثر تجربی زیباست که در ۹۶ دقیقه نمایش داده می شود.

راوی (خود سوکوروف) با قدم زدن در موزه آرمیتاژ در سن پترزبورگ، از دوره های مختلف زمانی دیدن می کند. او خود را روح فردی می داند که به شکل تراژیک کشته شد و اکنون این مکان را تسخر کرده است. همراه او یک شخصیت دیگر به نام اروپایی هم وجود دارد که مارکوس دی کاستین، جهانگر فرانسوی قرن ۱۹ است که به خاطر سفرنامه هایش به شهرت رسید. آنها به همراه عده دیگری و در لباس قرن ۱۹ به موزه وارد می شوند. راوی و اروپایی با گشت و گزار در اتاق های مختلف از تاریخ روسیه دیدن کرده و در آنها حضور دارند.

حوادث مشاهده شده توسط آنها ترتیب زمانی ندارد، با این حال به هر صحنه که وارد می شوند اروپایی اصرار دارد که روسی ها مانند اقوام وحشی آسیا از تمدن بویی نبرده اند. هیچ کدام از شگفتی های فرهنگ روسیه او را تحت تاثیر قرار نمی دهد، تا اینکه در پایان دیدارشان در آخرین اتاق قدم می گذارند.

فیلم

 

بی ‌عشق – Loveless (آندری زویاگینتسف، ۲۰۱۷)

آندری زویاگینتسف یکی از بزرگ ترین شکاکان تاریخ سینمای امروز است که می خواهد به ما ثابت کند همه چیز از دست رفته و در انتهای مسیر نوری وجود ندارد. در فیلم های پیشین او عشق چندان به چشم نمی خورد: نه عشق پدر و پسر در فیلم “بازگشت” (The Return) نه عشق به همسر در فیلم ” تبعید” (The Banishment) نه در فیلم “النا” (Elena) که سرما بر روایط خانوادگی چیره شد.

بنابراین “بی عشق” نیز حرف جدیدی برای گفتن ندارد، اما تنها درباره نبود عشق صحبت نمی کند بلکه می گوید در دنیای افراد بی رحم و ریاکار، هرگز احتمال دوست داشته شدن وجود ندارد.

این فیلم از اثر ” صحنه‌هایی از یک ازدواج” (Scenes from a Marriage) ساخته اینگار برگمان الهام گرفت و البته از آن اثر کلاسیک سوئدی نیز فراتر رفت. آنچه که برگمان ما را از دیدن آن منع کرد این بود که جدایی این زوج بر فرزندان آنها چه تاثیری می گذارد. بنابراین “بی عشق” به عواقب از بین رفتن روابط خانوادگی می پردازد.

ژنیا و بوریس دیگر نمی توانند کنار هم بمانند و به دنبال طلاق هستند، اما به نظر برسد حتی به تنها فرزندشان آلیوشا نیز اهمیت نمی دهند. آلیوشا پس از شنیدن بحث آنها ناپدید شده و تلاش برای یافتن آنها مانند جستجو برای یافتن معنا و مفهوم زندگی است. واکنش همه به ناپدید شدن او متفاوت است و پدر و مادر در این بین خود واقعی شان را نشان می دهد.

یک نقد گزنده اما اغراق آمیز درباره جامعه، که با خبر پایان جهان در رادیو آغاز شده و با استعاره هایی درباره تکرار و غم زندگی به پایان می رسد.

فیلم

 

 

ارسال نظر:

  • پربازدیدترین ها
  • پربحث ترین ها