چگونه یاد گرفتیم دست از هراس برداریم و به بمب هستهای عشق بورزیم؟
بعد از بمباران هیروشیما و ناکازاکی و تبدیل شدن بمب هستهای به تهدیدی برای همهی مردم جهان فیلمسازان دست به کار شدهاند تا با نشان دادن پیامدهای جبران ناپذیر استفاده از این بمبها در طی جنگ آگاهی سازی جهانی انجام دهند. در ادامه چند نمونه از این فیلمها را معرفی میکنیم.
هنرامروز:
The day after
از اولین فیلمهایی که با این موضوع ساخته شدهاست، میتوان به "روز بعد" اشاره کرد. این اثر در سال 1983 توسط شبکهی ای بی سی ساخته شد و در طول اکران خود توانست نظر مخاطبین بسیار زیادی از جمله مردم آمریکا را به خود جلب کند. اکثر مخاطبین این فیلم اظهار داشتهاند که بعد از دیدن آن دچار حس افسردگی شدند و بمب هستهای را با دید یک تهدید جدی و نه وسیلهی دفاعی نگاه کردهاند.
داستان این فیلم دربارهی رویارویی اتحاد جماهیر شوروی و آمریکاست که بعد از مدتی از کنترل خارج میشود و جنگ هستهای تمام عیاری را به بار میآورد. در طی این درگیری به تدریج پرتاب موشکهای هستهای تاکتیکی و موشک های هستهای منطقه ای به میدان میآیند و حوادث ویران کنندهای را باعث میشوند. بعد از بمبارانها پیامدهایی از جمله : امراض ایجاد شده در اثر تشعشعات و فروپاشی کامل تمدن را شاهد هستیم.
Dr. Strangelove
فیلم دکتر استرنج لاو یکی از مهم ترین فیلم های این ژانر است. این اثر که در سال ۱۹۶۴ ساخته شده است، ماجرای ژنرال دیوانهای را دنبال میکند که همهی خطرات را در کمونیسم ( دوران جنگ سرد) میبیند و دستور حملهی اتمی آمریکا به شوروی را صادر میکند که در این صورت دستگاهی به نام ماشین روز قیامت در شوروی به صورت خودکار فعال و دنیا را ویران میکند. در فیلم همزمان شاهد آن هستیم که رئیس جمهور آمریکا و گروهی از مشاورانش و سفیر شوروی در اتاق جنگ مشغول پیدا کردن تدبیری برای این مسئله هستند.
این طنز سیاه، پیشگویی زودهنگام کوبریک از درگیری ابرقدرت ها و مسابقات تسلیحاتی آنها است، که رابطه انسان و ماشین و سادگی انسان ها در برابر پیچیدگی موقعیتهایشان را با بازی درخشان پیتر سلرز در سه نقش افسر انگلیسی، رئیس جمهوری و خود دکتر استرنج لاو به نمایش می گذارد.
Hiroshima, My love
هیروشیما عشق من نسبت به دو فیلم قبل اثری متفاوتتر است. این فیلم در روزهای بعد از بمباران هیروشیما میگذرد و فیلمساز مسئلهی جنگ هستهای را در خلال شکل گیری رابطهای میان یک زن فرانسوی و مرد ژاپنی روایت میکند.
این فیلم از اولین و ساختارشکنترین فیلم های موج نو فرانسه به کارگردانیآلن رنه و نویسندگی مارگریت دوراس است.
فیلم از چندین جهت متمایز و دارای اهمیت است. اول آنکه تلفیقی است از اتفاقات زمان حال ( در فیلم ) و تصاویر مستندی از بمباران هیروشیما که به تعمیم حس ناپاک و خشن جنگ میپردازد، بیان شاعرانه در صداهای سوبژکتیو و تدوین موازی از دیگر ویژگیهای منحصر به فرد این فیلم هستند.
بوردول معتقد است، دوراس فیلمنامهی خود را همانند یک دو نوازی چنان تنظیم کرده که در آن صدای زن و مرد روی تصویرها مدام در هم میدوند و اغلب بیننده نمیداند که آنچه بر حاشیهی صوتی فیلم میشنود یک گفت وگوی واقعی است یا گفت وگویی که در خیال یکی از آدمها میگذرد یا اظهارنظرهایی که شخصیتها به زبان میآورند. فیلم علاوه بر حرکت میان آنچه اکنون رخ میهد و آنچه در طی بمباران اتفاق افتاده است به گذشتهی زن نیز سرک میکشد و ماجراهای او را در فرانسه روایت میکند.
Sacrifice
ماجرای این فیلم در خانواده الکساندر که در حال مهیا کردن اسباب جشن تولد الکساندر هستند، میگذرد. وقتی به ناگاه حمله هوایی آغاز شده و تلویزیون نیز خبری از به وقوع پیوستن جنگ جهانی سوم ( جنگ اتمی ) می دهد، الکساندر که کمدینی قدیمی است و صحنه را ترک کرده تا به عنوان روزنامهنگار، منتقد و مدرس زیباییشناسی فعالیت کند، بعد از شنیدن خبر نذر میکند که اگر همه چیز مانند گذشته آرام شود ، از هر آنچه دارد میگذرد.
آنچه که همیشه دغدغهی تارکوفسکی بودهاست، یعنی: باور، اعتماد، معجزه، حقیقت، واقعیت و ماهیت بشریت در ایثار نیز مانند دیگر فیلم های وی وجود دارد. همچنین این فیلم برای ادای احترام وی به برگمان نیز می باشد، که به همین دلیل او در فیلم با خیلی از افرادی که برگمان با آنها کار کرده بود همکاری کردهاست.
تصاویر را ببینید: