سریال The Falcon and the Winter Soldier اسپین آفی برای Avengers: :End Game
سریال فالکون و وینتر سولجر به ماجراهای بعد از فیلم Avengers: Endgame میپردازد.
مینی سریال The Falcon and the Winter Soldier در دنیای سینمایی مارول ساخته شده است و داستان آن در ادامه فیلمهای مارول روایت میشود و اتفاقات حدود ۶ ماه پس از حوادث فیلم Avengers: Endgame جریان دارد که سم ویلسون با بازی آنتونی مکی و باکی بارنز با بازی سباستین استن هر یک مسیر متفاوتی را پیش گرفتهاند. .
باکی بارنز که در گذشته با نام سرباز زمستان فعالیت میکرده است در تلاش است تا حوادث تلخ دوران ابر قهرمانان را پشت سر بگذارد و به عنوان یک غیرنظامی زندگی عادی و معمولی خود را داشته باشد. در این داستان شاهد وضعیت روانی پیچیده باکی بارنز هستیم. در صحنههایی از سریال، شاهد رنج او از یادآوری خاطرات گذشته و اعمالش هستیم و از همان ابتدا درمیابیم که باکی بانز با خود در کشمکش است.
شخصیت نقش اول بعدی کسی نیست جز سم ویلسون یا همان فالکون افسانهای. در همان ابتدا شاهد این هستیم که فالکون به دلیل از دست رفتن کاپیتان آمریکا دچار ضربه روحی شده است و در پی پیدا کردن جایگاه و نقش خود در جهانی بدون مدیریت کاپیتان آمریکا است. سم ویلسون از تواناییهای خود اطمینان ندارد و نمیداند که چگونه از میراث کاپیتان آمریکا نگهداری کند. سم در عین این که با مشکلات روحی و درونی دست و پنجه نرم میکند باید خانواده خود را نیز حفظ کرده و برای معیشت خانوادهاش نیز تلاش کند و تمام این موارد فشار بسیاری را به شخصیت اصلی داستان وارد میکند.
در همین حین شخصیت جدیدی به نام جان واکر در دنیا به عنوان کاپیتان آمریکای بعدی معرفی میشود و همه چیز دستخوش تغییر قرار میگیرد.
قسمت اول این سریال با پخش دو صحنه اکشن آغاز شد؛ صحنه اکشن اول تمام و کمال به فالکون اختصاص داشت که در آن شاهد نبردی جذاب با گروهی شرور بودیم که در تلاش برای دزدیدن یک سرباز ارتش بودند که در این مبارزه شاهد بازگشت شخصیت باتروک بودیم که به نحوی از زندان فرار کرده است. سریال از همان ابتدا ما را با گروهی آشنا میکند که بهدنبال هرجومرج در دنیا و ازبینبردن مفهوم مرزها است و در حال حاضر هویت این گروه ناشناس است. صحنه اکشن دوم درواقع یک فلش بک به گذشته بود و در آن شاهد بازگشت وینتر سولجر بودیم که در حال انجام ماموریتی شرورانه بود و او اهداف و تمامی افرادی را که در هتل حضور داشتند، نابود کرد و به قتل رساند؛ صحنهای خشن اما بسیار جذاب که شاهد بازگشت آهنگ تم وینتر سولجر هم بودیم تا جذابیت این بخش دوچندان شود.
اگرچه سریال با دو صحنه اکشن جذاب آغاز میشود و نوید یک سریال اکشن را به مخاطبان خود میدهد، اما سازندگان از فرصت فرمت سریال استفاده کرده و تصمیم گرفته تا وضعیت سم ویلسون و باکی را به شکلی کامل نمایش دهند. سم حالا پس از بازگشت در حال همکاری با ارتش است و همچنین تصمیم دارد تا به خواهرش برای رونق گرفتن دوباره تجارت خانوادگی آنها کمک کند و حتی از هویت فالکون برای گرفتن یک وام استفاده کند، اما همه این تلاشها ناموفق است. درواقع در این بخش متوجه میشویم ابرقهرمانها در زندگی عادی چه وضعیتی دارند و قرار نیست نجات دنیا صرفا برای آنها ثروت بههمراه بیاورد و این موضوع حتی برای کسانی که پیمان سوکوویا را امضا نکرده بودند، کمی بدتر هم است. در هر حال بخشی از تلاش سریال نمایش زندگی عادی یک ابرقهرمان مثل فالکون است که مشکلات شخصی و متفاوتی با میدان نبرد دارد و همین موضوع به یکی از نکات قابل لمس و جذاب سریال تبدیل میشود و این موضوع باعث شده تا شخصیتی انسانیتر از فالکون داشته باشیم.
مالکون اسپلمن به عنوان سرپرست نویسندگان و کاری اسکاگلند (Kari Skogland) نیز به عنوان کارگردان در این اثر حضور دارند.