مروری بر چند اثر «پائولا رگو» هنرمند قصهگو
پائولا رگو هنرمند پرکار و تاثیرگذار پرتغالی-بریتانیایی هفته گذشته درگذشت. این هنرمند به واسطه آثار دردناک و قصهگویی که راوی داستانهای اسطورهای، مشکلات و معضلات اجتماعی و خصوصا مشکلات زنان بود مشهور است.
هنرامروز: از تاثیرگذارترین اثار رگو میتوان به مجموعهای از اثارش که پس از غیر قانونی اعلام شدن سقط جنین در پرتغال (طی رفراندوم سال ۱۹۹۸) خلق شدند، اشاره کرد. این مجموعه قدرتمند رنج و درد زنان و دختران از تمامی طبقات اجتماعی را از عملهای پنهانی سقط جنین به تصویر کشیده و آنقدر تاثیر گذار بود که منجر به برگزاری رفراندوم دوم در خصوص این مساله در سال ۲۰۰۷ شد.
رگو درباره این مجموعه گفته بود که با غیر قانونی شدن سقط جنین زنان مجبور شدند که با روشهایی خطرناک که ممکن است منجر به مرگشان شود این کار را انجام دهند، بنابراین فکر کردم که باید کاری انجام دهم.
این هنرمند در اخرین اثار خود به موضوع قاچان انسان و ختنه زنان پرداخته بود.
چندی پیش نمایشگاه بزرگی با مروری بر اثار این هنرمند در موزه تیت بریتان با استقبال مخاطبان و نقدهای مثبت همراه بود و این روزها غرفهای اختصاصی در دوسالانه هنر ونیز برای اهمیت به جایگاه هنری او میزبان اثارش است. آثاری که هم جاه طلبیها و هم روحیه شجاع او را نشان می دهد.
تمرکز اصلی رگو در خلق آثارش سو استفاده از قدرت و رویارویی با احساسات و امیالی است که در درون همه ما نهفته است.
پائولا رگو در سال ۱۹۹۳ در تابلوی «هنرمند در استودیواش» خود را در استودیو نقاشی در کنار سه پایه و در حالی که با پاهای باز نشسته و پیپی در دهان دارد (حالتی که اغلب تصویری از هنرمندان مرد را یاد اوری میکرد) کشید تا از حق خود برای حضورش در جامعه هنری در کنار هنرمندان مرد دفاع کند.
کودکی این هنرمند در زمان حکومت ژنرال سالازار دیکتاتور طی شد. او از کودکی شاهد بی عدالتی خصوصا بی عدالتی علیه زنان بود. رگو در ۱۵ سالگی تابلوی بازجویی را نقاشی کرد. تابلویی که زنی را به تصویر میکشد که از نا امیدی سرش را خم کرده و پست به بازجویانش نشسته است. این اثر به آزارهای جنسی طی این بازجوییها هم اشاره داشت. موضوعی که قطعا درک آن برای یک دختر ۱۵ ساله آزار دهنده است.
این هنرمند برای فرار از رژیم سرکوبگر سالازار به مدرسه شبانه روزی در انگلستان فرستاده شد و بعدها به مدرسه هنر اسلید در لندن رفت و در همین مدرسه بود که با همسر آیندهاش ویکتور ویلینگ که هنرمند بود ملاقات کرد.
در طول دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ تحت تاثیر سبکهای هنری چون سورئالیسم، پاپ آرت، اکسپرسیونیسم و هنر انتزاعی و ... قرار گرفت و در تمام سالهای فعالیتش اثارش اغلب ضد رژیم و ضد مذهب بودند. او در سال ۱۹۶۰ اثری انتزاعی با عنوان سالاراز وطنش را استفراغ میکند خلق کرد. این اثر که تنفر رگو از دیکتاتور را نشان میدهد تا دوسال پس از مرگ دیکتاتور یعنی سال ۱۹۷۲ به نمایش عمومی درنیامد.
در سال ۱۹۶۶ پدر رگو در گذشت و کمی بعد متوجه شد که همسرش مبتلا به بیماری ام اس است. شرکت پدر رگو توسط وبلیگ همسر او اداره می شد و در خطر نابودی قرار گرفت. تمامی این اتفاقات موجب افسردگی رگو شد. این هنرمند برای رهایی افسردگی از یک روانشناس یونگی کمک گرفت. این روانشناس رگو را تشویق کرد تا افسانهها و اسطورهها و کتابهای مقدس دوران کودکی
اش که از نظر یونگ کهن الگوهایی هستند که رفتار ادمی را شکل میدهند را به دقت کاوش و بررسی کند. تحقیقات رگو در مورد منشأ این داستانها و بررسی تصاویر انها و آثار تصویرگران مورد علاقهاش چون آرتور راکهام، گوستاو دوره و والت دیزنی انها را به منبع الهام این هنرمند برای خلق آثارش تبدیل کرد. البته در جایی دیگر هم گفته که معلم زبانش در کودکی در پرتغال که دختری جوان بود و مدام برایش شعر میخواند هم در شکلگیری دنیای او به عنوان یک هنرمند تاثیرگذار بودهاست.
آثار پر جنب و جوش او با تکنیک گواش در اواسط دهه ۱۹۷۰ کیفیتی اسرارآمیز و افسانهای به خود گرفت و در دهه ۱۹۸۰ حقایق درونی و رنجها و مشکلات زندگی مشترک اوست که بر بومهایش نقش میبندد. او مواردی چون تلاشهایش برای استقلال و تثبیت جایگاهش به عنوان یک هنرمند را در این سالها در اثارش منعکس کرد.
اواسط دهه ۱۹۸۰ بیماری همسرش اوج گرفت. در این دوران رگو چالشهایی که در زمان نگهداری از همسر بیمارش با انها مواجه بود را نقاشی کرد.
وبلینگ همسر رگو در نهایت در سال ۱۹۸۸ درگذشت و در نامهای برای او نوشت: «میدانم که تو حتی بهتر نقاشی خواهی کرد. به خودت اعتماد کن و بهترین دوست خودت باش.» اندکی بعد، رگو تابلو رقص را خلق کرد. یک ترکیب رویایی شبانه که در آن همسرش دو بار ظاهر می شود: یک بار، در حال رقصیدن با زنی که ممکن است رگو باشد و بار دیگر با زنی که مطمئنا رگو نیست و در بخشی از تابلو رگو یا زنی به تنهایی میرقصد. آیا رگو اینگونه از شرایط جدید خود استقبال می کند؟ مانند تمام کارهای او، هیچ چیز مشخص نیست البته مطمئناً در مرگ همسرش عزادار بود و اثاری را در این باره خلق کرد.
و بعد از ان بود که تمرکز اصلی رگو در اثار معضلات اجتماعی شدند.
جنی ساویل هنرمند نقاش در پی درگذشت رگو او را چون چراغ راهنمایی برای هنرمندان توصیف کرد. «اثار پائولا رگو تجربهای زنانه را آشکار کرد که هیچ کس پیش از او هرگز ان را به تصویر نکشیده بود. بینش استادانه و کار مداوم، او را به چراغ راهنمایی برای هنرمندان سراسر جهان تبدیل میکند.»