{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

شهرام ناظری: در ایران اجازه شاهنامه‌خوانی نمی‌دهند! / ترسیدن از فردوسی به روایت شهرام ناظری

شهرام ناظری: در ایران اجازه شاهنامه‌خوانی نمی‌دهند! / ترسیدن از فردوسی به روایت شهرام ناظری
کدخبر : 14015

شهرام ناظری می‌گوید: من دست کم ۳۰ سال پیش از هم‌دوره‌های خودم خواستم که دور هم جمع شویم و روی شاهنامه کار کنیم که نشد. این اشتیاق من در همه این سال‌ها وجود داشت که البته پاسخ درخوری نمی‌یافت.

به گزارش هنر ام‌روز، مهدی یاورمنش در خبرآنلاین نوشت: انگار صدایش برای شاهنامه خوانی آفریده شده است؛ لحن حماسی او به خوبی با اشعار فردوسی هم خوان می‌شود و بر دل شنونده می‌نشیند.

او مرد عرصه‌های پر خطر و کم‌تر آزموده شده آواز ایران است؛ شهرام ناظری بعد از آن‌که مولوی خوانی را در موسیقی کشور جا انداخت، اینک به سراغ اشعار فردوسی رفته است.

کنسرت‌های پنج سال اخیرش در ایران و چند کشور دیگر که در آن داستان ضحاک روایت می‌شود، همیشه مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است.

به مناسبت ۲۵ اردیبهشت، روز بزرگداشت فردوسی، پای صحبت‌هایش نشسته‌ایم و از منظر او به شاهنامه، نگاهی دوباره انداخته‌ایم.

با این که داستان‌ها و شعرهای شاهنامه نزدیک به ۱۰ قرن است که وِرد زبان ایرانیان است، اما تنها ۵ سال می‌شود که موسیقی ایرانی، آن هم به همت شما به سراغش رفته است. چرا؟

دلایل این بی توجهی نامعلوم یا بهتر بگویم موهوم است. البته ما چون تاریخ موسیقی نوشته شده و مدونی نداریم، نمی‌توانیم در باره گذشته‌های دور داوری کنیم. اما در ۱۰۰ سال اخیر با قاطعیت می‌توان گفت هیچ خواننده ایرانی به سراغ شاهنامه نرفته است.

چرا؟

خوانندگان سنتی ما عادت داشته و دارند که همیشه از روی یک الگو حرکت کنند و چون خواندن شاهنامه سابقه نداشته، کسی شهامت نکرده به آن نزدیک شود. در واقع چون در موسیقی ایرانی قالب و معیاری برایش وجود نداشته، در دوره معاصر مورد توجه قرار نگرفته است.

این جدایی چقدر ریشه در ویژگی‌های موسیقی ردیف دستگاهی ایران داشته و دارد؟

موسیقی سنتی بیشتر حال و هوای تغزلی را می‌پسندد و برای همین با اشعار حافظ، سعدی و ... دم خور است. این موسیقی خیلی نمی‌تواند با شعر روایت‌گونه شاهنامه جفت شود و حق مطلب را ادا کند.

همچنین کار کردن روی شاهنامه، مطالعات و تخصص‌های زیادی می‌خواهد و فقط با اتکا به صدای خوب یا ردیف‌دانی نمی‌شود به سراغش رفت. برای این کار باید اسطوره‌ها، تاریخ و فرهنگ ایران باستان را به خوبی شناخت.

البته یک مسئله دیگر این است که در سده اخیر، به مرور لحن حماسی موسیقی ایرانی از دست رفته است. شما اگر دقت کنید، رد پای این لحن حماسی را حتی می‌توانید در صدای خواننده‌هایی مثل اقبال آذر، سلیمان امیر قاسمی، تاج و ... ببینید و بشنوید که هر چه به جلو آمده کم‌رنگ‌تر شده است.

یعنی آنان با وجود آن که تغزلی می خوانده‌اند، اما رگه‌هایی از حماسه هم در صدای‌شان شنیده می‌شده است.

چرا این رنگ حماسی از موسیقی ایرانی ناپدید شد؟

چون از ۵۰ سال پیش کم‌کم یک عده‌ای اتو به دست گرفتند و به خیال خودشان خواستند صدای خوانندگان موسیقی ایرانی را صاف کنند. این طوری شد که موسیقی ایرانی ته مایه لحن حماسی‌اش را هم از دست داد.

اما خود شما هم که البته هیچ‌گاه این لحن حماسی صدای‌تان را کنار نگذاشتید، تنها ۵ سال قبل به سراغ فردوسی آمدید؟ چرا این قدر دیر؟

من دست کم ۳۰ سال پیش از هم‌دوره‌های خودم خواستم که دور هم جمع شویم و روی شاهنامه کار کنیم که نشد. این اشتیاق من در همه این سال‌ها وجود داشت که البته پاسخ درخوری نمی‌یافت. تا این که ۵ سال قبل کلید این کار را با کمک پسرم (حافظ ناظری) زدم. او که در نیویورک موسیقی می‌خواند، یک ارکستر بین‌المللی را سامان داد و به همراهی هم در فرانسه و آمریکا کنسرت‌هایی را بر اساس داستان ضحاک برگزار کردیم.

چرا در ایران کنسرت ندادید؟

این‌جا اجازه شاهنامه‌خوانی ندادند، البته هیچ‌گاه نفهمیدم چرا ابتدا از فردوسی ترسیدند. با این‌حال بعد از سه سال، بعد از آن‌که دست‌اندرکاران، فیلم اجراهای فرانسه و آمریکا را دیدند، توجیه شدند که مجوز بدهند. از دو سال قبل ما کلید کار در ایران را زدیم و با کمک دوستان هنرمندم، گروه موسیقی فردوسی را راه انداختیم و این بار داستان ضحاک را به صورت مقامی نواختیم و خواندیم.

یعنی بر خلاف موسیقی ردیف دستگاهی، شاهنامه با نغمه‌ها و نواهای مقامی هم‌خوانی دارد؟

بله. شاهنامه با موسیقی مقامی و قومیت‌های ایرانی سنخیت نزدیک‌تری دارد و برای همین تمام سازهای گروه فردوسی، مقامی است.

اما سازهای کمانچه و عود هم در کنسرت شما نواخته شدند.

بله اما این‌ها سازهایی هستند که در موسیقی نواحی ایران هم به کار گرفته می‌شوند. در ضمن نوازندگان کمانچه (یونس پاک نژاد) و عود (سعید نایب محمدی) در ارکستر فردوسی، در اصل مقامی‌نواز هستند که این سابقه در شیوه کارشان دیده می‌شود.

موسیقی شما روی داستان ضحاک با الهام از نغمات باستانی مناطق کردستان و کرمانشاهان شکل گرفته است. آیا ممکن است روزی بر پایه موسیقی دیگر نواحی ایران به سراغ اشعار فردوسی بروید؟

حتماً. برای مثال موسیقی مقامی شمال و مرکز خراسان یا بختیاری هم با لحن حماسی که دارند، برای همراهی با اشعار فردوسی خیلی مناسب هستند. در فرهنگ عامه و موسیقی این نواحی یک الفت و انسی با شاهنامه وجود دارد که به کار خیلی کمک می‌کند. ما باید از همه این ذخیره‌های فرهنگی کشورمان بهره ببریم و فضایی گسترده و متنوع را پدید بیاوریم. من در گام اول بیشتر نظرم به سمت غرب کشور و مناطق کردنشین بود که بی‌شک در ادامه به سراغ میراث موسیقایی دیگر نواحی هم خواهم رفت.

 

ارسال نظر:

  • پربازدیدترین ها
  • پربحث ترین ها