کیوان ساکت به هنر امروز گفت:
صدا و سیما مسئول تباهی و تنزل ذوق شنیداری مردم در سالهای اخیر است
در حاشیهی یکی از جلسات تمرین کنسرت ارکستر ملی ایران، با تکنواز این اجرا، "کیوان ساکت"، پیشکسوت موسیقی ملی و اصیل ایرانی و نوازنده برجستهی تار و سه تار، در باب مسئلهی آموزش هنر موسیقی و نقش رسانه ملی در تعیین سطح سلیقهی شنیداری مردم، گفت و گویی کوتاه داشتیم. "کیوان ساکت" همچنین از برنامههای خود در ادامهی سال جاری که اجرای چندین کنسرت در شهرهای مختلف ایران، تور اروپایی، تولید سه آلبوم جدید و تالیف کتاب هایش است به هنر امروز خبر داد.
هنر امروز- فرزانه شهریاری: از کنسرت های پیش رویتان برای ما بگویید
نزدیک ترین اجرایم ، کنسرت ارکستر ملی به رهبری "نصیر حیدریان" و با تکنوازی من در 22 و 23 آبان در تالار وحدت به روی صحنه می رود. پس از آن، هفتم آذر در شهر تبریز کنسرت خواهم داشت. و صحبت هایی نیز دربارهی کنسرت ارکستر ملی ایران در دیگر شهر ها، همچون همدان، ملایر و کیش داشته ایم که اگر ارکستر ملی و آقای "نصیر حیدریان" فرصت داشته باشند، اجرا خواهد شد. بعد از این ها تور اروپایی خواهم داشت و در سال آتی قرار است کنسرتی در کانادا برگزار کنم.
قصد تولید آلبوم ندارید؟
بله به زودی، تا به حال 13 جلد کتاب نگارش کرده ام، سیزدهمین کتاب "گزیده ردیف کاربردی موسیقی ملی ایران" نام دارد، آلبوم این کتاب با همکاری آقای "وحید تاج"، که ایشان ردیف ها را خوانده اند، مدتی ست که مراحل تولید و طراحی جلد را طی کرده و قصد داریم رونمایی بسیار باشکوه و مفصلی را برایش برگزار کنیم. یک تعداد از کتابها و آلبومها با انتشار مجدد در بسته بندی بسیار زیبا و منحصر به فردی قرار است به صورت محدود برای افراد خاصی که علاقه مندند تا نمونه ویژه ای از این آثار را داشته باشند، تولید شود. و برگزاری این مراسم توسط گروهی پانزده نفره در حال برنامه ریزی ست و تلاش می شود تا پایان سال جاری اتفاق بیفتد.
آلبوم دیگری که تنظیمش کرده و امسال قصد تولیدش را دارم، آلبوم موسیقی بختیاری ست که یکی از خوانندگان خوب بختیاری، آقای "رحیم عدنانی" خواننده آن است.
و یک آلبوم دیگر نیز که در دست تولید است، کارهای خودم به همراه معروفترین آثار موسیقی جهان، این بار در ژانرهای مختلف است و از آثار آهنگسازهای معروف موسیقی شرق هم در آن استفاده کرده ایم.
کیوان ساکت درباره تازه ترین کتابهایش نیز می گوید: یک کتابی به نام "چهار مضراب های دوره ابتدایی" و سه کتاب دیگر، که کتاب آهنگهایی ست که در طول این سالها و در قالبهای مختلف ساختهام، در مراحل آخر ویرایش است.
آیا برای تولید این آثار سرمایه گذار همراهی تان می کند؟
اسپانسرهای زیادی از سمت برندهای مختلف برای حمایت این آثار علاقه مند بودند، دوستانِ علاقه مند به کار فرهنگی در زمینه های تجاری و اقتصادی با مدیر برنامه ام صحبت کردند و علاقه مندی نشان دادند. و در حال حاضر در این باره، در حال رایزنی با مشاورینم هستم. اما پیش آمده است که خودم سرمایه گذار خودم باشم. مخصوصا در مورد کتاب هایم با این که ناشرانی اظهار علاقه مندی کرده بودند و یکی دو ناشر هم پیش از آن کتاب هایم را چاپ کرده بودند، اما با صلاح دید خودم و با هزینه شخصی سرمایه گذاری کردم و در اختیار بنگاههای پخش کتاب قرار می دهم.
کیوان ساکت درباره وضعیت آموزش هنر موسیقی در ایران بر این باور است:
آموزش هنر در ایران در یک دوره هایی واقعا مشکلات زیادی داشته است، به ویژه دانشگاهها و هنرستانها از لحاظ سیلابس درسی دچار کمبود و نقائص زیادی هستند که ما در تلاشم تا این سیلابس های درسی را اصلاحشان کنیم. اما باید بگویم وضعیت آموزشگاههای خصوصی بهتر از دانشگاههاست چون در آن جا، معلمین، استادها و مدرسین آن چه را که به صلاح دیدشان باشد، آموزش می دهند و کاری هم به سیلابس نادرست و ناکاملِ مقاطع تحصیلی دوران عالی ندارند. اما اصولا آن چه که ما نیاز داریم، آموزش است. به معنی تصحیح مراتب و مراحل آموزشی.
در دوره طلایی موسیقی ایران شاهد بودیم استادانی همچون: "ابولحسن صبا"، "روح الله خالقی"، "علی تجویدی"، "همایون خرم"، "حبیب الله بدیع"، "رحمت الله بدیع" و استادان دیگری به وجود آمدند و بعد از همین مکتب صبا و آموزش های استاد وزیری که باعث به وجود آمدن شخصی به نام صبا شد و از سوی دیگر استادانی همچون: "حسن کسایی"، جلیل شهناز"، "لطف الله مجد"، "احمد عبادی" و دیگران همه در عرصه موسیقی ظهور کردند، این ها همه به خاطر آن پایه های اصولی و درست آموزشی بود که، اولین شاکله ها و زیربناهایش را استاد وزیری بزرگ بنیان گذاشت. امروزه هم ما شاهد این هستیم که تعداد علاقه مندان به موسیقی ایران خیلی خیلی رو به فزونی ست و بیشتر از گذشته است و تعداد علاقه مندان به یادگیری سازها به هیچ وجه قابل مقایسه با گذشته نیست و ده برابر هم بگوییم کم است.
می گویید تعداد مخاطبان علاقه مند به یادگیری موسیقی نسبت به گذشته افزایش یافته، اما آیا خروجی های قابل قبول نیز افزایش یافته است؟
متاسفانه قدری در خروجی هایمان مشکل داریم که از نگاه من تنها بخاطر آموزش است. باید روی آموزش و کتاب های آموزشی کار شود، روی متود ها و شیوه های روحی و روانشناسی آموزش باید کار شود و همان طور که نخست هم اشاره کردم سیلابس درسی دانشگاه ها و هنرستان ها حتما می بایست تغییر کند و در پاره ای از موارد به ویژه در موسیقی ایرانی، به طور سیلابس درسی نیازمند تغییر است. سال ها در دانشگاه های مختلف تدریس کرده و شاهد بوده ام که به خاطر اشکال سیلابس درسی هر سال نسبت به سال گذشته، افت تحصیلی بسیار بسیار قابل ملاحضه ای داشتیم، بنابراین تصحیح موارد آموزشی نخستین چیزی ست ما باید مدنظر داشته باشیم.
از نگاه شما آموزش خصوصی موسیقی می تواند جایگزینی به جای آموزش آکادمیک باشد؟
در حال حاضر خروجی آموزشگاه های موسیقی بسیار غنی تر و پربار تر از هنرستان ها و دانشگاه های موسیقی ست، شکل خاصی که در هنرستان ها وجود دارد این است که انگیزه های شاگرد را از بین می برد. شکل سیلابسهای های درسی، شکل برخورد با دانشجو، محیط آموزشی به طور کل انگیزه های درسی را از بین می برد و این جا نقش آموزشگاههای موسیقی پررنگ تر می شود، البته نه همهی آموزشگاهها؛ بسیاری از آموزشگاه های خصوصی هم هستند که از طریق رابطه با کسانی مجوز می دهند، مجوزشان را دریافت کرده اند که این ها تا کنون نتوانسته اند در جایگاه مورد قبولی قرار بگیرند.
آیا طی این سال ها گوش مخاطب موسیقی برای شنیدن موسیقی اصیل ایرانی تربیت شده است؟
این پرسش در عین حال که بسیار پرسش مهمی ست، بستگی به خیلی چیزها دارد. در زمان قدیم بازتاب موسیقی ملی ایران تنها در تهران بود و برای جمعی از اشرفیان، درباریان و پولدارها و کسانی که امکانات فراهم کردن بزم جهت استفاده از هنر موسیقی را داشتند، تعداد موسیقی دان ها هم کم بود، اما امروزه نقش مدیا و وسایل ارتباط جمعی در پراگنده کردن و رواج موسیقی و مهم تر از آن در شکل دادن به سلیقهی مردم نمی شود نادیده گرفت. رادیو و تلویزیون که به نظر من بیشترین سهم را در تباه کردن سلیقه مردم داشته، می تواند با برنامه ریزی و استفاده از کارشناسان بسیار دلسوز و با تجربه برنامه ای را برای ارتقای سهم شنیداری مردمان ایران فراهم کند، به نحوی که سطح سلیقه شنیداری مردم ارتقاء یابد. این اتفاق به هیچ وجه در رسانه عمومی ما اتفاق نمی افتد و اگر هم باشد اینقدر اندک است که قابل ذکر نیست.
هرچه هنر عالی تر و پیچیده تر باشد، احتیاج به تربیت شنیداری دارد و این تربیت به رسانه ها برمی گردد؛ که باید این اتفاق از طریق رسانه ها بیفتد، کما اینکه در چندین سال پیش که ما با "ایرج بسطامی"، مرحوم "پرویز مشکاتیان" و ارکستر وزیری به سرپرتی من، در هر شهری که می رفتیم سولد اوت می شدیم اما امروزه رانت های نادرست مارکتینک موسیقی پاپ سطح شنیداری مردم و جوان ها را تنزل داده و این خیلی در مارکتینگ موسیقی کلی ما را تنزل داده است.