{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

مسعود کیمیایی خانه ندارد/ پشت پرده عجیب زندگی خالق قیصر

مسعود کیمیایی خانه ندارد/ پشت پرده عجیب زندگی خالق قیصر
کدخبر : 10779

آشنایی من با بسیاری از بزرگان مثل علیرضا اسپهبد و احمد شاملو در همراهی با مسعود کیمیایی اتفاق افتاد.

به گزارش هنر ام‌روز، کیانوش گرامی، بازیگر و دستیار قدیمی مسعود کیمیایی در خانه هنرمندان گفت: «من با آقای کیمیایی زندگی کرده‌ام و تمام این سال‌ها برایم خاطره ساخته است. در ابتدا ۳۶ مورد را از فیلم سلطان حذف کردند و به آقای کیمیایی احترام نگذاشتند. من با آقای کیمیایی آن روزها به وزارت ارشاد می‌رفتم و در جریان جزییات این بی‌مهری‌ها بودم. من ۴۰ سال شاگردی او را کردم و دست‌کم ۲۰ سال به طور ویژه‌تر همراهش بودم. او از خودش یک متر خانه ندارد و حیف است این فیلمساز در ۸۰ سالگی‌اش آن‌طور که شایسته است مورد احترام قرار نمی‌گیرد. مبادا روزی افسوس بخوریم که چرا از این فیلمساز بزرگ حمایت نکرده‌ایم.»

این بازیگر درباره شرایط تولید سخت و عدم حمایت دولتی در همکاری‌هایش با مسعود کیمیایی توضیح داد: «ما فیلم جنگی ساختیم اما به ما یک کلاشینکف نمی‌دادند. آقای کیمیایی فیلم‌هایش را در بازه‌های زمانی کوتاهی می‌سازد. او «سلطان» را در ۱۹ روز ساخت اما گفتیم ۲۱ روز. یادم است من در طول یکی از سال‌های همراهی با او فقط سه روز او را ندیدم! مسعود کیمیایی عجیب و غریب و باهوش است. او مدیریت پنهانی دارد که شبیهش را جایی ندیده‌ام. کاش او آن‌قدر با دلش فیلم نمی‌ساخت!»

گرامی در ادامه جلسه درباره خاطرات شیرینش از پشت صحنه ساخت آثار کیمیایی گفت: «من در فیلمی به نام «فریاد» با مسعود کیمیایی کار می‌کردم که قرار بود اتوبوسی را چپ کنیم و هیچ راننده‌ای قبول نمی‌کرد. در نهایت یک راننده را پیدا کردیم و در اصفهان فیلمبرداری داشتیم. یک روز به آن راننده گفتم از صبح سر صحنه حاضر باشد اما نمی‌دانستم چه طور او را بفرستم که صحنه چپ شدن اتوبوسش را نبینند. به او گفتم به چند مار نیاز داریم و گفت یکی از اقوامش در کاشان چند مار دارد که می‌تواند در اختیارمان بگذارد. او را به کاشان فرستادیم و ما در این فاصله اتوبوسش را چپ کردیم اما روغن موتورش ناگهان در اتوبوس خالی شد و دو شیشه اش هم شکست و آن زمان مجبور شدیم ۲۰۰ تومان به او پول بابت خسارت‌ها و دستمزدها بدهیم که مبلغ نسبتا زیادی بود. ما در تولید سختی‌های زیادی در آن دوران می‌کشیدیم، برای مثال در همکاری با رسول ملاقلی‌پور در فیلم «مجنون» مجبور شدم دکه تلفن بدزدم زیرا مخابرات اجازه فیلمبرداری نمی‌داد. آشنایی من با بسیاری از بزرگان مثل علیرضا اسپهبد و احمد شاملو در همراهی با مسعود کیمیایی اتفاق افتاد و این باعث افتخارم بود. او به شاملو و ابراهیم گلستان بسیار احترام می‌گذاشت.»

 

ارسال نظر:

  • پربازدیدترین ها
  • پربحث ترین ها