پرونده کلاه قرمزی و دوستانش برای همیشه بسته میشود
حضور عروسک پشه برای صدوسیما در آخرین بخش مجموعه مهمونی به مانند مشت آخر محمدعلی کلی به تایسون بود. ناک اوت و پایان.
به گزارش هنر امروز، احسان آجورلو در سینما تریبون نوشت: بازگشت ایرج طهماسب با برنامه مهمونی در یک پلتفرم غیر از تلویزیون بین مردم یک شکست تمام عیار برای صدا و سیما بود.
هر چند در سازمان عرض و طویل صدا و سیما که در واقعیت امر هیچ رئیس و مرئوسی ندارد و هیچ شخصی جوابگوی شخص دیگری نیست، این شکست مانند شکستهای قبلی نه هشداری خواهد بود، نه اهمیتی خواهد داشت. به قول معروف در سازمانی که تمام کارکنان آن تنها به فکر حقوق و مزایا پایان ماه خود هستند دیگر کار از این حرفها گذشته است.
سازمان صدا و سیما آینه تمام نمای مخالفت با مردم است. ظاهر امر یک کارگروه تشکیل دادهاند تا تحقیق کند مردم به کدام شخصیت رسانهای علاقه دارند تا با طیب خاطر آن را حذف کنند. در این بین اشخاصی که هر روز در تلویزیون سبز میشوند رو به کثرت است. اشخاصی که حتی تحصیلات مرتبط هم ندارند و به واسطه حضور در شوراهای اسلامی دانشگاههای فنی! وارد صدا و سیما میشوند.
در بین حذف شدگان نیز عادل فردوسیپور روشی محافظهکارانه را پیش گرفت که مبادا دل حضرات رئیس بشکند و شاید با الطاف ملوکانه او را دوباره به تلویزیون برگردانند. اما ایرج طهماسب پس از دعوای حقوقی بر سر مالکیت عروسکهای کلاه قرمزی با صدا و سیما که کماکان نیز ادامه دارد به پلتفرمها رفت و با دسته دیگری از عروسکها در همان برنامه اول نسخه صدا و سیما و کارکنان تازه به دوران رسیدهاش را پیچید.
برتری عروسکهای مهمونی
عروسکهای مهمونی از لحاظ اجتماعی نیز برتری خاصی به آثار تلویزیونی دارند. عروسک پسر، به تنهایی بار جامعهشناسانه مهمونی را به دوش میکشد. در شخصیت این عروسک که هوتن شکیبا صداپیشگی او را به عهده دارد هیچ خبری از نگاه کارت پستالی و رمانتیک به مسئله کودک کار وجود ندارد.
هر چند نگاه واقعگرایانه به چنین مقوله تلخ و سیاهی میتواند برنامهای که مخاطب کودک دارد را تحت تاثیر قرار دهد اما طهماسب هنر خود را در این مورد نیز به رخ میکشد.
کودکی که به واقع سرکش است، بیشتر از سن خودش میداند. به خاطر برخورد با افراد مختلف در جامعه تبدیل به یک شخصیت چندگانه شده است که در لحظه میتواند مظلومنمایی کند، سخنان رکیک بگوید، دعوا راه بیاندازد و از همه افراد به خاطر وضع کنونی و بد خود طلبکار باشد. این عروسک تمام خصوصیتهای یک کودک کار را داراست.
حال این عروسک را با همین حضور چند دقیقهای کوتاه در قسمت اول قیاس کنید با کوهی از مستندها و سریالهایی که درباره این قشر در تلویزیون ساخته شده است. طهماسب در این برنامه قرار نیست مشکل حادی را بیان کند.
ادعای بیان کردن معضلات اجتماعی را نیز ندارد. تنها به دنبال نشان دادن نحوه برخورد و ارتباط با این قشر از جامعه است که هر روز رو به فزونی هستند. این عمل او به مراتب از تصویر جعلی که در تلویزیون درباره این قشر برساخت میشود مناسبتر و کاربردیتر است. بنابراین طهماسب ۴، صدا و سیما صفر.
عروسکهای عمیق
عروسکهای دیگر مهمونی نیز دست کمی از عروسک پسر ندارند. عروسک کته خانم به دنبال پیدا کردن همسر رویاهای خود است، یا عروسکهای خواننده که از کار خود بیرون آمده و به دنبال طی کردن مسیر پیشرفت از طریق برنامه طهماسب هستند. هر کدام معضلاتی اجتماعی دارند که پشت ظرافت و بازیهای برنامه خود را نمایان میکنند.
اما عروسک پیرزن-قیمه- و دیالوگهای پینگ پنگی او با طهماسب نقطه اتکا کلی مهمونی است. طهماسب به راحتی و بدون نظارتهای احمقانه با قیمه به قول معروف دل میدهد و قلوه میگیرد و آنقدر این کار را شیرین و بانمک انجام میدهد که نه تنها مخاطب را آزار نمیدهد بلکه او را تشویق میکند تا با افراد مسن خانواده میتوان فارغ از تفاوتها ارتباط عاطفی نزدیکی برقرار کرد.
این دیالوگها در اغلب برنامههای تلویزیونی یا نفی میشوند یا به جای محبت تبدیل به احترام میشوند و حالت رسمی خود را از دست نمیدهند. تکرار و تکرار این نوع دیالوگها در طول سالیان مخاطب را دچار دلزدگی کرده و کارکردی نمییابد.
اما طهماسب در برخورد با چنین رویکردی نحوه صحیح برقراری ارتباط را به نمایش میگذارد. در اینجا نیز طهماسب دست پیش را دارد و باید گفت طهماسب ۵. صدا و سیما صفر.