معرفی کامل فیلم Shoplifter: خانواده دوست داشتنی دزدها
فیلم Shoplifters «دزدان مغازه» ساخته هیروکازو کورئیدا را میتوان بهنوعی عصاره فیلمهای قبلی او دانست که حال در این اثر تکامل یافته است.
هنرامروز: فیلم “Shoplifters” یا “دله دزدهای فروشگاه” ۱۳ امین فیلمِ فیلمساز کاربلد و صاحب سبک، هیروکازو کورئیدای ژاپنی است. فیلم دزدان فروشگاه که به نام خانواده دزدها هم در ایران ترجمه شده است بخاطر جذابیت داستانیش، دیده شدهترین و احتمالا محبوبترین فیلم او در بین منتقدین باشد.
کورئه دا هیروکازو در طول کارنامه ی کاری خود نشان داده که نگران روابط خانوادگی مانند روابط پدر-پسر است. زیرا این روابط خانوادگی کشف روح جامعه ی ژاپن است. در " دزدان مغازه " او تضاد میان واکنش های نسبت به یک رفتار درست اجتماعی و صمیمیت و شادی یک خانواده ی فرودست را به تصویر میکشد. در خانوادهای که پول به سختی بدست میآید و تمام روشهای بدست آوردن آن به گونهای روا و بحق است که به کودکان نیز آموزش دزدی میدهد.
فقدان هویت و اصالت یافتن در دل خانواده، فقر و حاشیه نشینی، نگاه به تربیت کودکان و نوجوانان از منظر تحصیل، مسئولیت پذیری و بلوغ و بهطور کلی پرداختن به آدمهایی که گویی درجامعه مدرن ژاپن دیده نمیشوند، دغدغههایی هستند که کورئیدا غالبا اینها را از نگاه یک دروبین ثابت، در نماهای لانگ شات به همراه میزانسنهایی شبیه به کارهای یاسوجیرو اوزو و پر از جزییات در طراحی صحنه، به نمایش میگذارد. بهنوعی فیلمهایش روی مرز شعار زدگی و سانتی مانتال ایستادهاند و به ندرت لغزش به یک سو میکنند. دلیلش این است که او غالبا نگاه انتقادیاش را در فضا سازی حاکم بر آدمهایش نشان میدهد و دوربینش بدون قضاوت و با فاصله از سوژهها قرار میگیرد. بهعنوان مثال در فیلم دزدان فروشگاه ما تنها از یک قاب متوجه میشویم که آنها حاشیه نشین هستند.
این فیلم کوچک و جمع و جور ، یک اثر متفکرانه ی اضافه شده به قصه های در مورد خانوادههای خوشحال و غمگین است ( مانند هیچکس نمی داند و پس از طوفان ) که با شخصیت های به یادماندنی و نقش آفرینیهای باور پذیر تزئین شده و مخاطب را به واکنش نسبت به ارزشهای اجتماعی هدایت میکند. چه کارگردانی بهتر از کورئه دا هیروکازو که بجای فریاد زدن قصه ، آنرا در گوشمان زمزمه میکند ، می تواند تضادها و مسائل را بوسیلهی یک سبک زیرکانه و سهل و ممتنع از قصه گویی به تصویر بکشد ؟
ماجرای فیلم درباره داستان یک خانوادهی فرودست است که بوسیلهی اوسامو شیباتا ( لی لی فرانکی ) گرد هم آمدهاند و در یک شب سرد زمستانی آغاز میشود. اوسامو و پسر جوانش شوتا (جیو کایری) که برای دزدی از یک بقالی در یک محلهی مسکونی بیرون زده بودند ، با یک دختر بچه ی 4 ساله مواجه میشوند که از سرما به خود میلرزد. قلب بزرگ اوسامو مانند مخاطبان به درد میآید و او را با خود به خانه می برد تا غذای گرمی به او بدهد.
همسرش نوبایو ( آندو ساکورا ) نمیخواهد که یک نانخور جدید به خانوادهشان اضافه شود اما وقتی جای سوختگیهای کوچک را روی بازوی دختر بچه میبیند ، نظرش تغییر میکند و اجازه میدهد که آن دختر بچه به عنوان یک عضو جدید در خانواده ی آنها زندگی کند.
هیچ کس راجع به کودک ربایی سوالی نمیپرسد (با اینکه قاعدتا همین اتفاق برای دختر بچه افتاده است). یوری کوچک (ساساکی میو) بنظر بسیار خوشحال میآید و با شوتا اخت میشود. نوبایو نسبت به او حس مادرانه پیدا میکند و مادربزرگ خردمند خانواده (کی کی کیلین ) به او علاقه مند میشود.
در واقع ، همه در آن خانه قراضه و قدیمی که توسط آپارتمانهای ناشناس احاطه شده ، خوشحال هستند. فرانکی نقش پدری را بازی میکند که دارای یک بیوجدانی جذاب است ، او به شکلی مسری شاد و بیپرواست. اما تنش در داستان فیلم از آنجا شروع میشود که پلیس از ناپدید شدن یوری مطلع میشود و خانوادهی اوسامو بجای پس دادن او ، موهایش را کوتاه میکنند و نامش را به رین تغییر میدهند.
علامت سوال بزرگ دیگر این است که اعضای این خانواده به غیر از ارتباطشان بدلیل دزدی ، چه نسبتی با یکدیگر دارند. برای اوسامو بسیار مهم است که شوتا او را با نام پدر صدا بزند اما شوتا نمیتواند خود را راضی کند تا این کار را انجام دهد. آکی که به دلایلی از نام خواهرش سایاکا که هیچ وقت او را ندیده استفاده میکند ، به شدت به مادربزرگش وابسته است اما با والدین فرضیاش اوسامو و نوبایو رابطهای بسیار معمولی دارد. این راز ها و بقیهی آن به یکباره در نیم ساعت پایانی فیلم فاش میشوند که شامل یک پایان بندی طولانی و احساسی است.
در پایان میتوان گفت، خانواده دزدان فروشگاه، صمیمیت و ارتباطی را در بین اعضایش دارد که از سنت خانوادههای ژاپنی میآید، اما کورئیدا در جامعه مدرن ژاپن دیگر نشانی از آن را نمیبیند. فروپاشی این خانواده در انتها، بهنوعی نشان از فروپاشی جامعه سنتی ژاپن نیز میتواند باشد.