{{weatherData.name}} {{weatherData.weather.main}} ℃ {{weatherData.main.temp}}

پاییز امسال را با فیلم «تار» آغاز کنید!

پاییز امسال را با فیلم «تار» آغاز کنید!
کدخبر : 16145

مسال برای سینما سالی عجیب و پر از تردید بوده است، اما حالا که در فصل پاییز هستیم و دیگر زمان فیلم‌های هیجان‌انگیز صرفاً سرگرم‌کننده‌ی تابستانی به سر آمده، اوضاع تازه قرار است جالب شود. فهرست بلندبالایی از فیلم‌های جدی‌ فصل جشنواره‌ها به‌زودی در سینماها اکران خواهند شد (یا شاید اول در سینما و بعد نتفلیکس)، و بعضی از این فیلم‌ها قوی، الهام‌بخش و به‌طرز شگفت‌انگیزی عجیب‌اند و در کل ارزش این را دارند که برای تماشایشان از خانه بیرون برویم (البته بدیهی است برای کسانی که به سینماهایی که این فیلم‌ها را اکران می‌کنند دسترسی دارند).

هنرام‌روز: «تار» یک فیلم هنری مهیج و انگیزشی است که ابرستاره‌ای مانند کیت بلانشت نقش اولش را بازی می‌کند. فیلمی مبهوت‌کننده که سومین ساخته‌ی تاد فیلد است که هم فیلم را کارگردانی کرده و هم نوشته است. او در شانزده سال اخیر هیچ فعالیتی نداشته است. قدرت فیلم، دقت زیبایی‌شناسانه و تسلطش بر داستان‌گویی، و البته مدت زمانش (۱۵۸ دقیقه) می‌تواند مخاطب را میخکوب کند؛ «تار» از هر جهت نمایشی استادانه است.

«تار» هیجان‌انگیز، جذاب و در عین حال آموزنده است. فیلم با سکانسی طولانی در فستیوال نیویورکر آغاز می‌شود. این صحنه گفت‌وگویی در فضایی عمومی بین رهبر ارکستری به نام لیدیا تار (با بازی بلانشت) و نویسنده‌ای به نام آدام گوپنیک (با بازی خودش) است، و بلانشت جایگاه والای خودش را نشان‌مان می‌دهد و گوپنیک فعالیت‌ها و دستاوردهای هنری او را به‌طور خلاصه نام می‌برد؛ تمام موفقیت‌های بزرگش در دنیای موسیقی کلاسیک، جوایز بسیار و یک اتوبیوگرافی مهم در دست چاپ، به نام «Tár on Tár». او شخصیتی مشهور و قدرتمند است که ارکستر برلین را رهبری می‌کند و دارد برای یک اجرای مهم و شاخص از سمفونی ۵ مالر آماده می‌شود. بلانشت در برابر تشویق و تمجید، سرسخت است. او یک نابغه است، و این را با اطمینان ترسناکی می‌داند.

و به این ترتیب، فیلمی درباره‌ی نبوغ خلاقانه و رفتارهای هیولاگونه در کنار هم آغاز می‌شود؛ داستانی که شما را به یاد جنبش #من‌هم‌ و فرهنگ کنسل (فرهنگ اخراج یا فرهنگ تبعید نوعی مدرن از تبعید است که در آن فرد از حلقه‌های اجتماعی یا حرفه‌ای – چه آنلاین باشد، چه در رسانه‌های اجتماعی و چه فردی- از آن بیرون رانده می‌شود) می‌اندازد، اما به‌تان نمی‌گوید که باید درباره‌ی هر یک از این جنبش‌ها چه احساسی داشته باشید.

فیلم خارجی

تار با نوازنده‌ی اصلی ویولن در ارکستر خود، شارون (با بازی نینا هاس) در رابطه‌ای طولانی‌مدت است و آن‌ دو با دخترخوانده‌ی جوان خود، پترا (با بازی میلا بوگویویس) در آپارتمانی رؤیایی در برلین زندگی می‌کنند. زندگی تار تجملی، زیبا و سرد اما به‌سرعت درحال فروپاشی است، بیشتر به دلیل وسواس‌های جنسی‌اش که در طول روایت استادانه‌ی فیلم متوجه‌شان می‌شویم. او با دستیار زخم‌خورده و محترمش، فرانچسکا (با بازی نوئمی مرلان)، همچون معشوقه‌ای تحقیرشده رفتار می‌کند؛ یک هدیه‌ی مرموز و تهدیدآمیز از ناکجا ظاهر می‌شود؛ و وقتی یک نوازنده‌ی ویولن‌سل جوان روس از راه می‌رسد تا برای حضور در ارکستر تست بدهد، تار ناخواسته مسحور او می‌شود.

بلانشت در تمام سکانس‌های این فیلم حضور دارد، و کارش شگفت‌انگیز است. او به طور قطع لایق اسکار است. این نقش‌آفرینی نمایش قدرت است. بلانشت برای این نقش تمرین رهبری ارکستر و پیانو کرد، آلمانی یاد گرفت، و حتی گفته می‌شود برای سکانسی که در آن پشت فرمان است، در یک مسیر مسابقه تمرین رانندگی کرد. او ابعاد بسیار زیادی به شخصیت تار می‌بخشد؛ مثل خشونت، آسیب‌پذیری و درماندگی، و جوری نقش‌اش را بازی می‌کند که هرگز نفهمید دقیقاً باید چه حسی به او داشته باشید. در درگیری کلامی با یکی از دانش‌آموزان مدرسه‌ی جولیارد بر سر ویژگی‌های باخ (یک مرد مرده‌ی سفیدپوست دیگر)، ذکاوتی غیر قابل‌ پیش‌بینی دارد؛ تار او را با استدلال‌های خود نابود می‌کند، اما غرورش را هم نشان می‌دهد. در نهایت سزای اعمالش را می‌بیند، و فیلم هم آن را به نمایش می‌گذارد. شاید پایان داستان برای چنین فیلم قاعده‌مند و کنترل‌شده‌ای کمی عجولانه باشد، اما شما را درگیر خودش می‌کند و عاری از هرگونه نتیجه‌گیری اخلاقی است.

منبع: دیجی کالا مگ 

ارسال نظر:

  • پربازدیدترین ها
  • پربحث ترین ها