پنج «ابر شروری» که حق داشتند پیروز شوند!
اگر شرورها توانایی و شایستگی داشته باشند، ممکن است مخاطب را متقاعد کنند که بر اساس مهارتها و استراتژیهای هوشمندانهشان، مستحق پیروزی هستند.
هنرامروز: مخاطب قرار است قهرمان را ریشه یابی کند. این یک قانون قدیمی در داستان سرایی است. قهرمان باید همدردی تماشاگر را جلب کند و سازندگان قصد دارند داستان را طوری بچینند که وقتی قهرمان داستان برنده میشوند، بینندگان او را تشویق کنند. با این حال، همیشه اینطور نیست. برخی از شخصیتهای شرور فراتر از جلب احترام یا تحسین بینندگان عمل میکنند و به گونهای ظاهر میشوند که تماشاگران را به این باور میرساند که شروران مستحق برنده شدن هستند.
این میتواند به دلایل اخلاقی باشد. گاهی اوقات شرور حس همدردی مخاطبان را ازآن خود میکند. گاهی اوقات هدف آنها منطقی به نظر میرسد، گاهی هم چارهای جز شرور بودن ندارند. از سوی دیگر، برخی از شرورها اهداف نفرت انگیزی دارند. در ادامه به معرفی برخی ابرشرورها میپردازیم بهدلیل شخصیت آنها مخاطب به همهی آنها حق میدهد که پیروز شوند! و،
گور قصاب خدایان کلاً کار بدی انجام نمیدهد
گور قصاب خدا یکی از خطرناکترین و هیولاترین دشمنان ثور در کمیک است. در فیلم Thor: Love and Thunder دلیلی برای دوست نداشتن او به مخاطب داده نمیشود. در این فیلم گور فقط یک خدا را میکشد. راپو، خدای که کشته میشود، دقایقی را صرف تمسخر وضعیت گور و مرگ دخترش میگذراند. تماشاگران به سختی گور را به خاطر کشتن او سرزنش میکنند.
پس از آن، فیلم فقط انتظار دارد که تماشاگران باور کنند گور دارد کارهای افتضاحی انجام میدهد. علاوه بر این، تقریباً هر خدایی که میبینیم و شخصیت اصلی هم نیست، فرد مزخرفی به نظر میرسد. طرفداران در تعجب ماندهاند که چرا به غیر از علاقه به ثور، قرار است در مقابل گور قرار بگیرند. بین شخصیت پردازی عالی او و ناخوشایند بودن دیگر خدایان، دوست نداشتن گور و هدفش احمقانه به نظر میرسد.
شکست جادوگر شرور غرب کاملاً غیرمنتظره است
در بسیاری از فیلمها پیروزی شخصیت شرور مطمئن به نظر میرسد، درست قبل از اینکه یک رویداد لحظه آخری همه چیز را تغییر دهد. اگر چنین چیزی به خوبی انجام شود، تنش و کاتارسیس بسیار خوبی فراهم میشود. اما اگر ضعیف انجام شود، به عنوان یک deus ex machina ظاهر میشود و به نظر خواهد رسید که شرور داستان واقعاً باید برنده میشد. این دقیقاً همان چیزی است که در اوج جادوگر شهر از اتفاق میافتد.
جادوگر از قهرمانان پیشی میگیرد، آنها را اسیر میکند و از جادوی خود برای آتش زدن مترسک استفاده میکند. دوروتی در حالی که میخواهد مترسک را خاموش کند، به طور تصادفی به جادوگر آب میپاشد. این کار جادوگر را میکشد که ضعفش در برابر آب هرگز قبلاً در فیلم ذکر نشده بود. قهرمانان داستان واقعاً لایق برنده شدن نیستند، آنها فقط بسیار خوش شانس هستند.
ملکه سرخ از پروتکل موجود برای جلوگیری از وقوع آخرالزمان زامبیها پیروی میکند
ملکه سرخ نزدیکترین چیزی است که اولین فیلم رزیدنت اویل به یک آنتاگونیست اصلی دارد. او یک هوش مصنوعی است که دفاع از عمارت اسپنسر و هایو را بر عهده دارد. او چندین کماندو را میکشد و سعی میکند قهرمانان داستان را در آزمایشگاه به دام بیندازد، اما فقط به این دلیل که برنامه ریزی شده است تا از شیوع بیماری جلوگیری کند.
به طور خاص، قهرمانان با وجود اصرار ملکه سرخ، از کشتن رین که آلوده شده است امتناع میورزند. آنها او را خاموش کردند و امیدوارند که یک آنتی ویروس رین را درمان کند. اینطور نیست و او به مت حمله میکند. سپس آمبرلا مت آلوده را دستگیر میکند و رویدادهای چند فیلم بعدی شکل میگیرند. اگر قهرمانها به صدای ملکه سرخ گوش میکردند، میتوانست از ویرانیهای زیادی جلوگیری کند.
لرد بکت باید در نبرد نهایی پیروز میشد
لرد کاتلر بکت در دزدان دریایی کارائیب به هیچ وجه فرد خوبی نیست و به روشهای ظالمانه از قدرت خود برای از بین بردن دزدی دریایی استفاده میکند. در طول فیلمها، او متحدان خود را علیه یکدیگر قرار میدهد، دیوی جونز قدرتمند را مجبور به اطاعت از خود میکند و صدها بیگناه را به دار میآویزد تا دزدان دریایی را در حالت دفاعی قرار دهد.
هیچ کدام از اینها این واقعیت را تغییر نمیدهد که لرد بکت فیلم را در موقعیت عالی برای برنده شدن به پایان میرساند. بکت یک ناوگان بسیار بزرگتر را جمع آوری میکند و سپس دزدان دریایی را در یک نبرد سرنوشت ساز طعمه میکند که آنها در آن هیچ شانسی برای برنده شدن ندارند. او حتی مروارید سیاه و هلندی سرگردان را در کنار خود دارد. در یک چرخش ناگهانی، وقتی هلندی سرگردان بازمیگردد بکت دچار شوک شدیدی میشود و نمیتواند دستور نابودی آن را بدهد و ناوگان وسیع او با سقوط کشتیاش فرار میکنند.
لو شیفر بارها و بارها از جیمز باند پیشی میگیرد
شرور کازینو رویال نقشهای بسیار کوچکتر از بقیه دارد. لو شیفر نمیخواهد دنیا را تصاحب کند یا از دولت اخاذی میلیاردی کند. او به سادگی میخواهد پولی را پس بگیرد و بدهیاش را به همکاران تروریستش بپردازد. MI6 کسانی هستند که هدف خاصی دارند و امیدوارند که بتوانند لو شیفر را ورشکست کنند و او را مجبور کنند تا برای محافظت از خودش یک خبرچین شود.
با این تفاوت که در طول فیلم، لو شیفر دست برتر را دارد. او یک بار باند را از بازی تگزاس هولدم شکست میدهد، تقریباً باند را میکشد و وقتی میبازد، یک نقشه پشتیبان در دستور کار دارد. لو شیفر هیچ جایگاه اخلاقی بالایی ندارد. با این حال، او دلایل خودش را دارد و نباید صرفاً به دلیل مداخله لحظه آخری شخص ثالث همه چیز را ببازد.