به یاد اسماعیل خویی شاعر «وقتی که من بچه بودم، غم بود، اما …کم بود!»
اسماعیل خویی شاعر و مترجم و فیلسوف معاصر و عضو کانون نویسندگان امروز در لندن درگذشت.
هنرامروز: شعرهای اسماعیل خویی تاکنون به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی، روسی، فرانسه، آلمانی، هندی، و اوکراینی ترجمه شدهاند. وی به انگلیسی مسلّط بود و به آن نیز شعر سروده و نخستین مجموعهٔ شعرهای انگلیسیاش «Voice of Exile» نام دارد. اسماعیل خویی اولین شاعر ایران است که جایزهٔ روکرت در کوبُرگ را در سال ۲۰۱۰ از آن خود کردهاست.
شعری از او:
وقتی که من بچه بودم ، پرواز یک بادبادک میبردت از بام های سحرخیزی پلک تا نارنجزاران خورشید آه، آن فاصله های کوتاه.
وقتی که من بچه بودم،
خوبی زنی بود
که بوی سیگار میداد،
و اشک های درشتش
از پشت آن عینک ذره بینی
با صوت قرآن میآمیخت.
وقتی که من بچه بودم،
آب و زمین و هوا بیشتر بود،
و جیرجیرک
شبها
در متن موسیقی ماه و خاموشی ژرف
آواز میخواند.
وقتی که من بچه بودم ،
لذت خطی بود
ازسنگ
تا زوزه آن سگ پیر و رنجور
آه ،
آن دستهای ستمکار معصوم.
وقتی که من بچه بودم ،
می شد ببینی
آن قمری ناتوان را
که بالش
زین سوی قیچی
با باد می رفت
می شد،
آری
می شد ببینی ،
و با غروری به بیرحمی بی ریایی
تنها بخندی .
وقتی که من بچه بودم ،
درهر هزاران و یک شب
یک قصه بس بود
تا خواب و بیداری خوابناکت
سرشار باشد .
وقتی که من بچه بودم ،
زورخدا بیشتر بود .
وقتی که من بچه بودم ،
بر پنجره های لبخند
اهلی ترین سارهای سرور آشیان داشتند ،
آه ،
آن روزها گربه های تفکر
چندین فراوان نبودند .
وقتی که من بچه بودم ،
مردم نبودند .
وقتی که من بچه بودم ،
غم بود ،
اما …
کم بود !